یازاکو؛ اصغر زارع کهنمویی – یکی از روزنامهنگاران مهاجر ایرانی که به نوعی علامه اینستاگرامیهای تاریخندان و کتابنخوان است، درباره رویدادهای روزمره کارهای جالبی میکند. مطالب را جوری کنار هم میچیند که بهترین بهره تبلیغاتی و ایدئولوژیک را ببرد. یکی از شیوههای او این است که به صورت حرفهای اهداف خود را در قالب دادههای تاریخی تبلیغ کند. امروز که داستان خرید سیسمونی نوه قالیباف از ترکیه وایرال شده و مبدع شعار چهاردرصدیها را سیبل کاربران کرده، حالا این روزنامهنگار خواسته ماهی درشت خود را از آب گلآلود بگیرد. او لباس بلوچی فرح را پابلیش کرده و نوشته: «لباسهای خاندان فاسد پهلوی! سوزندوزیهای روستاهای بلوچستان» بوده. به علامت تعجب انکاری توجه کنید.
این تقابلسازی حرفهای، از هزار برنامه تلویزیون منوتو و ایران اینترنشنال و دهها مجله پهلویگرا در داخل و خارج در تطهیر رضاخان و تبلیغ کوروشگرایی اثر بیشتری دارد. کاربرهای اینستاگرام نمیدانند که فرح آن لباس دستدوز را که اتفاقا بسیار هم گرانقیمت بود و بعدها در حراجی اروپایی به قیمت بالایی به فروش رفت، مدت کوتاهی به تن کرده. دهها لباس گرانقیمت فرح که بخشی از آنها در تهران جامانده، نه توسط سوزندوزهای روستایی بلکه توسط بهترین و گرانترین مزونهای اروپایی طراحی و دوخته شده. برای مثال لباس عروس ملکه توسط مزون کریستین دیور پاریس دوخته شده و مبلغ یک میلیون فرانک ناقابل هزینه برداشته که به قیمت امروز ۲۹ میلیارد تومان میشود.
اگر این افراد ناراحت نشود، باید عرض کنم خریدهای خارجیِ پهلویها فقط به لباسهای فرح خلاصه نمیشود،. با قطعیت میتوان گفت، صدر تا ذیل دربار پهلویها اروپایی بود. حتی غذای مهمانیهای دربار توسط بهترین آشپزهای اروپایی طبخ میشد. نمیدانیم در جشنهای ۲۵۰۰ ساله، سوزندوزهای روستاهای بلوچ کجای کار بودند اما قابل توجه آقای روزنامهنگار که برخلاف دوستانش، پهلوی را حرفهای تبلیغ میکند، حداقل سیصد و شصت میلیون دلار هزینه برداشته. حتی برخیها پانصد میلیون دلار و یک میلیارد دلار هم براورد کردهاند. بخشی از هزینهها صرف امور عمرانی مربوط به جشنها شده اما بخش دیگر برای تامین غذا و لباس و تشریفات مهمانان در طول پنج روز هزینه شده است. در یک مورد، شام مهمانان را از رستوران ماکسیم در پاریس سفارش میدهند و در بیابانهای مرودشت سرو میکنند.
اتفاقا اینها که تاریخ را خوب میدانند قطعا از سفرهای میلیوندلاری خاندان پاکدست پهلوی به جزیره سنت موریس سوییس اطلاع دارند. شاید اگر سری به تاریخ کارخانه لامبورگینی در ایتالیا بزند، اسناد فروش لامبورگینی ویژه میورا اسویجی به شاه ایران را پیدا کند. این خودرو که گرانقیمتترین خودروی زمان خود بود، مدتی پیش در لندن بازسازی شده است.
ماجرای سیسمونی نوه قالیباف اینقدر سنگین است که حتی پسر خانواده نیز نمیتواند از این «خطای نابخشودنی» بگذرد اما نکته همینجا است. در حالی که حتی آقازاده رییس مجلس به خبط خانواده اعتراف میکند، فرهمندها، دنبال نعل وارونه به فساد تمامعیار پهلویها هستند. براساس روایتهای روزنامهنگارانی مثل یاشار سلطانی، فساد مالی، قصه طولودرازتری از خرید سیسمونی دارد اما نمیشود با افشای فساد این، فساد محرز آن را پوشاند. این آقایان سلطنتگرا برای عادیسازی سخنش، حرف دیگری هم میزند. میگوید آنها دروغ نمیگفتند اینها دروغ میگویند! پروژه این است: اینها بد هستند، آنها خیلی خوب بودند. این در حالی است که مخاطبان تاریخنخواندهی او نمیدانند، پهلویها خوب نبودند، بد هم نبودند، بلکه بسیار بسیار بد بودند.
سخن گفتن درباره فساد پهلویها مهم است. چون علامت تعجبی که روزنامهنگار اثرگذار جلوی «خاندان فاسد پهلوی» میگذارد مهم است. تطهیر پهلوی یک پروژه سیاسی است. مروجان این پروژه البته دنبال پادشاهی ولیعهد نیستند، آنها دنبال استقرار پروژه کوروشیسم هستند. کارگزاران پهلوی کوروش را با صرف میلیونها دلار، به یک باره از زیر خروارها تاریخ مبهم به مثابه یک پدیده سیاسی برساختند. اکنون کوروش یک تجارت سیاسی شده و رمز وحدت میان نحلههای مختلف ناسیونالیسم ایرانی است. آنها مجبورند برای پیاده کردن کوروشیسم، پهلوی را تطهیر کنند چون کوروش را نمیتوان از چکمههای خونین پهلوی جدا کرد.