به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از فارس، زلزله در فلات ایران در تمام دورهها حتی پیش از میلاد، تن ایرانیان را لرزانده است. زلزلههایی که گاهی اوقات چیزی از شهر و آبادی و ساکنان آن باقی نگذاشته بود.
تبریز یکی از شهرهای تاریخی ایران است که در سدهٔ هشتم پیش از میلاد بنیان نهاده شده است. این شهر از اواخر سدهٔ چهارم هجری به بعد همواره بهعنوان مرکز منطقه آذربایجان شناخته میشده است. شهر تبریز در طول تاریخ بارها بر اثر زمینلرزههای مهلک و ویرانگر نابود شده و از نو ساخته شده است.
با زلزلههایی که صدها سال قبل در مناطق شمالغرب از جمله آذربایجانشرقی رخ داده و جریان زندگی را برای مدت کوتاهی متوقف کرده بود را مرور میکنیم:
زمینلرزه ۶ اردیبهشت ۱۱۰۰ (۲۶ آوریل ۱۷۲۱) جنوب خاوری تبریز
در اوایل بامداد یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۱۰۰ هجری شمسی برابر با ۲۶ آوریل ۱۷۲۱ میلادی، زمینلرزه بزرگی (با بزرگا Mw=7.7) منطقه تبریز را لرزاند و دست کم ۴۰ هزار تن را کشت. در خود تبریز زمینلرزه حدود سه چهارم خانهها را ویران کرد و بیشتر ساختمانهای بزرگتر، گرچه فرو نریختند اما آسیبهای اساسی دیدند.
اطلاعات تفصیلی درباره گستره منطقه آسیبدیده در بیرون از تبریز در دست نیست، اما گواههای درونی دادهها این گمان را نیرو میبخشد که سنگینترین ویرانیها که شمار زیاد تلفات ناشی از آن است، در درون منطقهای روی داده است که از نزدیک تبریز به سوی جنوب خاور کشیده شده، از شبلی میگذرد و تا آنسوی قره بابا میرود.
زمینلرزه سنگریزشهای بسیاری به راه انداخت و با یک شکستگی گسله همراه بود که در درازای دست کم پنجاه کیلومتر از تکمه داش تا نزدیک تبریز، ادامه داشت. این شکستگی گسلی در ۱۸۰۹ میلادی در شبلی هنوز قابل مشاهده بوده است و بخشی از اثر گسلهای را که به نظر میرسد با این زمینلرزه در پیوند بوده است، امروزه میتوان بر روی زمین دید. به نظر میرسد که زمینلرزه در منطقه قزوین نیز بهشدت حس شده است و پسلرزههای نیرومند بسیاری به دنبال داشته است.
زمین لرزه ۱۸ دی ۱۱۵۸ (۸ ژانویه ۱۷۸۰) تبریز، مخربترین زلزله شهری ایران
بزرگترین زلزله تاریخی تبریز و احتمالاً مخربترین زلزله شهری ایران در طول تاریخ، در شب جمعه ۱۸ دی ۱۱۵۸ (۸ ژانویه ۱۷۸۰ میلادی) در منطقه تبریز با بزرگای Ms=7.7 و مختصات رو مرکزی ۳۸٫۲N و ۴۶E رخ داد. زلزله تبریز را تقریباً به تمام ویران کرد و حدود ۴۰۰ روستا از جمله مرند، تسوج و ارونق را درهم کوبید.
در خود تبریز، همه ساختمانهای عمده که در اثر لرزههای پیشین سست شده بود و همه خانههای شخصی و هم چنین دژ و باروی شهر به تمام ویران شد. شعاع ویرانی، بهطور متفاوت از ۷۲ تا ۱۲۰ کیلومتر از تبریز گزارش شده است. بیرون از این فاصله، در خوی، سلماس، ارومیه و گونای ساختمانها آسیب دید اما تلفات جانی به بار نیامد. در اثر این زمینلرزه، شمار زیادی از مردم جان باختند. آمار کشتهشدگان در این زمینلرزه را گوناگون نوشتهاند، بهطوریکه برخی از برآوردها تعداد کشتهشدگان را تا بیش از ۲۰۰ هزار تن دانستهاند.
شمار کشتگان احتمالاً پیرامون ۵۰ هزار تن بوده است که در این میان پسر فرمانروای تبریز، فضلعلی بیگ دنبلی، نیز بود که به همراه حدود ۷۰۰ تن از ملازمان و مستخدمانش در اثر فرو ریختن کاخ کشته شد.
زمینلرزه در وان و نیز تا دوریگی و ملطیه، یعنی ۷۰۰ کیلومتر آن سوتر در ترکیه، حس شد. پسلرزهها فراوان بود و به مدت سه یا چهار سال پس از زمینلرزه، شاید هم برای مدتی طولاتیتر، در فواصل کوتاه از یکدیگر حس میشد. حدود یک ماه بعد در ۱۲ و ۲۰ فوریه۱۷۸۰، پسلرزههای نیرومندی رخ داد که موجب افزایش دامنه آسیبها شدند.
زمینلرزه ۸ ژانویه ۱۷۸۰ با گسیختگی گسلهای همراه بود که حداقل ۶۰ کیلومتر طول داشت و از همسایگی شبلی در جنوب خاور تا نزدیکی مرند در شمال باختر کشیده شده بود. گزارشها نشان میدهد که گسلش از شمال خاور تبریز، در تپههای پای کوه سرخاب (عین علی)، به درازای حدود ۴۵ کیلومتر با روندی به سوی جنوب خاور تا شبلی کشیده میشد.
در سرخاب، شکستگی گسلی به پهنای ۲ متر که به طول ۱۲ کیلومتر با روندی به سوی جنوب خاوری کشیده میشود، توصیف شده است، در حالیکه در سوی شمال باختری تبریز، شکستگی به صورت افتگاهی بهطول ۱۵ کیلومتر و بلندی ۴ تا ۱۰ متر توصیف شده است که رو به جنوب باختر داشته و بارنگ خاکستری خود به روشنی باز شناخته میشود و در راستای شمال باختری کشیده شده است.
فراتر به سوی شمال باختر، در همسایگی مرند، زمین از هم گشوده گشت اما بار دیگر برهم بسته شد. در اثر وقوع زمینلرزه ۸ ژانویه ۱۷۸۰ در منطقه پست باختر تبریز، خاک دچار روانگی شد و گل از زمین بیرون زد. در اثر لرزه، چشمهها و قناتها خشکید و روانههای جدید آب در جاهای دیگری جریان یافت که در برخی جاها آنقدر زیاد بود که بیم آن میرفت که ناحیه زلزلهزده را سیل فرا گیرد، اما جریان آب پس از حدود ۲ ساعت متوقف شد و آبها بهسوی دریاچه ارومیه روان گردید. در حدود ۱۲ کیلومتری خاور تبریز، زمینلرزه سبب ایجاد زمینلغزش و فروریزش گستردهای در ناحیه بزرگی از سبزهزاران شد.
این زمینلرزه مسبب ویرانی همه ساختمانهای تاریخی در تبریز بود. در میان آنهایی که بازسازی شدند و امروزه (به شکلی بسیار دگرگون شده) هنوز موجودند، میتوان از مسجد جمعه واقع در بازار نام برد که کار بر روی آن بیدرنگ پس از زمینلرزه توسط احمدخان دنبلی آغاز شد.
۱۴ سال بعد، مرمت مسجد صاحب الامر در سال ۱۷۹۴ میلادی توسط جعفر خان دنبلی در مجموعهای که بلافاصله در شمال مهران رود جای دارد و مسجد ثقهالاسلام را نیز در بر میگیرد، انجام شد. این مجموعهها هر دو ساختمانهای دیگری را در بر میگیرند که از آنها همچون بناهایی که در اثر زمینلرزه به سختی آسیب دیدهاند، نام برده شده است.
برای نمونه مدرسه طالبیه پیوسته به صاحب الامر که در اصل به وسیله اوزون حسن ( درگذشته به سال ۱۴۷۸ م.) ساخته شده بود. مدرسه صادقیه که آن نیز یک بنای دوره صفوی است، هنوز در ناحیه بازار بازمانده است و بقعه و مدرسه سیدحمزه ( در گذشته به سال ۱۳۱۴ م.) نیز در محله سرخاب در سوی شمالی شهر است. ویرانههای مسجد علیشاه نیز که امروزه به نام ارگ شناخته میشود و مسجد استاد شاگرد و مسجد دال ذال نیز تا به امروز بازماندهاند. در این زلزله، مسجد کبود تبریز نیز ویران شد.
تبریز به تدریج بر همان جایگاه پیشین بار دیگر ساخته شد. خانههای تازه را کوتاه، بدون طبقه بالا، و با استفاده بیشتر از چوب ساختند. حتی کاخ فرمانروا نیز با مهاربندی چوبی ساخته شد و شیوه ساختمانی تازهای به نام «تخته پوش» کاربرد گستردهای یافت.
«خطرناکترین گسل ایران» در تبریز
همیشه حرف از گسل که میشود، پایتخت و گسلهای مثلثی شکل آن از ذهنمان گذر میکند اما نکتهای که تا به حال به آن پرداخته نشده و شاید در مورد آن حرفی زده نشده گسل تبریز است که از گسل شمال تهران و گسلهای البرز و زاگرس و سایر گسلهای ایران خطرناکتر بوده و در صورت رخ دادن زلزله در تبریز، شهر با تکانهای شدیدتری مواجه میشود، اما بدتر از همه این است که شمال و شرق این کلانشهر که بر روی گسل واقع شده است، دچار لغزش شده و در نتیجه گسیختگی به وجود میآید و در واقع این سامانه از مرند (دامنه شمالی میشو داغی تا بستـانآباد با راستای شمال باختری – جنوب خاوری) امتداد دارد.
حالا نکته اینجاست که گسل تبریز از شمال این شهر عبور کرده و شهرکهاى مختلفى را در معرض خطر قرار داده است همچنین بخش اعظمى از حدود هزار حاشیهنشین شهرستان تبریز در قسمتى از کمربند شمالى شهر اسکان یافتهاند که ساختمانهاى آنها به هیچوجه در مقابل حتی کوچکترین تکانها نیز مقاوم نیست.
گسل تبریز به دلیل بیشترین ساخت و ساز و تراکم جمعیت بر روی آن خطرناکترین گسل ایران است.
این گسل حتی از گسل شمال تهران و گسلهای البرز و زاگرس و سایر گسلهای ایران خطرناکتر بوده و در صورت رخ دادن زلزله در تبریز، شهر با تکان مواجه میشود، ولی شمال و شرق این کلانشهر که بر روی گسل واقع شده است، دچار زمین لغزش شده و گسیختگی به وجود میآید.
تبریز روی سامانه گسلی واقع شده که بخشی از این سامانه در امتداد لغـزش بزرگ در شمال باختری ایران و شرق ترکیه جای دارد.
این سامانه از مرند (دامنه شمالی میشو داغی تا بستـانآباد با راستای شمال باختری – جنوب خاوری) به طول حدود ۲۰۰ کیلومتر امتداد دارد.
آنچه تبریز را در مقوله زلزله از دیگر شهرها متمایز میکند و خرابیها و ویرانهای زیادی را در صورت وقوع زلزله احتمالی بر جای میگذارد، وجود گسل طولی است که از غرب تا شرق استان کشیده شده و متاسفانه انبوه.سازان و بسازبفروشها بدون توجه به این گسل و حوادث ناشی از فعال شدن آن اقدام به ادامه ساخت و ساز میکنند که متاسفانه در سالهای اخیر ساخت و ساز در درهها و پستی و بلندیهایی که جزو خطرناکترین مناطق تبریز هستند رو به افزایش است.
آییننامه ۲۸۰۰ درباره طراحی ساختمانها در برابر زلزله که ساخت و ساز در حریم ۵۰۰ متری گسلها را ممنوع اعلام کرده است اما متاسفانه با توجه به اصول و قوانین نیز، عملا تحقیقات سازمان زمینشناسی ضمانت اجرایی ندارد.
با ادامه روند رو به رشد ساخت و سازها روی گسل تبریز، کوچکترین زمین لرزه نه تنها شهر تبریز بلکه آبادیهای شهر تبریز را نیز تهدید میکند و در این میان، شمال شهر تبریز علاوه بر تکانهای شدید، شاهد گسیختگی زمین نیز خواهد بود.
استقرار سکونتگاههای شهر تبریز در مجاورت گسل بزرگ تبریز که از شمال آن میگذرد نمونهای از استقرار اجباری است، وجود مخروطافکنه بزرگ مهران رود و آجی چای در جلگه تبریز و به تبع آن غنی بودن آبهای زیرزمینی و حاصلخیز بودن خاکهای جلگه مسیر ترانزیتی اروپا سبب استقرار و توسعه شهر تبریز در کنار گسل خطرناک شده است.
گسل شمالی تبریز که زمانی از سه کیلومتری شهر تبریز عبور میکرد هماکنون جزو یکی از محلههای شهر تبریز به حساب میآید.
بر اساس این گزارش تبریز پیش از شاهد چندین زلزله مهیب بزرگ و ویرانگر در تاریخ این شهر وجود دارد.
جان نیم میلیون نفر اینجا در خطر است/ دومینوی آوار در حاشیه تبریز
در حالی که گسل خفته اما همیشه فعال تبریز تهدیدی بالقوه برای ساکنان این کلانشهر محسوب میشود، گسترش حاشیهنشینی در اشکال و ابعاد جدید به صورت زایش (طبقههای اضافی) بر روی این گسل نگرانیها را در خصوص تبعات زلزله احتمالی تبریز تشدید میکند.
گسل تبریز زیرپای حاشیهنشینان تبریز
در این میان وضعیت کلانشهرهای کشور در حوزه حاشیهنشینی بغرنجتر از سایر شهرهاست و تبریز نیز از این قاعده مستثنی نیست، کلانشهری با یکمیلیون و ۸۰۰ هزار نفر جمعیت که دو هزار و ۵۰۰ هکتار بافت فرسوده دارد و آنگونه که بدرشکوهی، مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری آذربایجانشرقی گفته است، ۴۴۰ هزار نفر یعنی نزدیک به ۱۲ درصد جمعیت استان در سکونتگاههای غیررسمی و بافتهای فرسوده و ناکارآمد زندگی میکنند که ۳۰۰ هزار نفر از این جمعیت در ۱۹ محله از کلانشهر تبریز سکونت دارند.
البته موضوع حاشیهنشینی در تبریز یک ویژگی منحصربهفرد دارد که شرایط آن را بسیار متمایز و البته نگرانکننده میکند و آن گسترش مناطق حاشیهنشین این شهر بر روی یکی از مشهورترین و البته خطرناکترین گسلهای جهان است.
در کنار تمام موارد مطرح شده، دو نکته قابل تأمل موضوع حاشیهنشینی در تبریز را به نمونهای متمایز تبدیل میکند، دو نکتهای که فریدون باباییاقدم رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی تبریز از آنها تحت عنوان زایش حاشیهنشینی در مناطق قبلی چنین ساخت و سازهایی و نیز بروز شکل جدیدی از این پدیده در قالب انتقال حاشیهنشینی به روستاهای اطراف تبریز یاد میکند.
این عضو شورای اسلامی شهر تبریز یادآور میشود: شکل جدیدی از بدمسکنی در سالهای اخیر در تبریز شکل گرفته بهگونهای که در مناطق حاشیهنشینی قبلی شاهد زایش این بافتهای ناایمن از طریق افزوده شدن طبقات هستیم و از سوی دیگر حاشیهنشینی در حال انتقال به روستاهای مقصد سرریز جمعیتی تبریز است و همین زایش حاشیه.نشینی موجب تحولات جدی در بافتهای مسئلهدار بهویژه در پهنه شمالی تبریز شده است.
وی، قدم اول در حل معضل حاشیهنشینی تبریز را شناسایی، به رسمیت شناختن این مناطق و تثبیت و جلوگیری از گسترش این بافتها دانسته و تصریح میکند: قدم بعدی برنامهریزی برای مدیریت این موضوع است که در این حوزه هرگاه بهصورت کارشناسی و مدون عمل کردهایم، نتایج تقریباً قابل قبولی بدنبال داشته و تاثیر احداث شهرکهای ارم و باغمیشه البته با حداقلهای اصول شهرسازی، در مهار و کنترل گسترش حاشیهنشینی در مناطق ۴۰ متری و انتهای عباسی نمونههای عینی همین اقدامات برنامهریزی شده است.
۴۰۰ هزار ساکن مناطق حاشیهنشین نخستین قربانیان دقیقه اول زلزله تبریز هستند
باباییاقدم با اشاره به تحقیق صورت گرفته در مورد بافت حاشیهنشینی تبریز توسط یک گروه متخصص ژاپنی خاطرنشان میکند: بر اساس نتایج این بررسی که در سال ۸۴ انجام شد، جمعیت حاشیهنشین تبریز ۴۰۰ هزار نفر تخمینزده شد و طبق نظر محققان حاضر در این تحقیق، در صورت بروز زلزله در تبریز، این ۴۰۰ هزار نفر ساکن مناطق حاشیهنشینی نخستین قربانیان دقیقه اول چنین حادثهای خواهند بود.
رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی تبریز با اشاره به اینکه این تخمین مبنای تمام اظهار نظرها در خصوص جمعیت حاشیهنشینی از سال ۸۴ تا کنون بوده، میافزاید: بدون شک امروز بعد از گذشت ۱۶ سال اگر تحقیق مجددی برای تخمین جمعیت حاشیهنشین تبریز صورت گیرد، شاهد تولید اعداد و ارقام جدید و البته نگرانکنندهتری خواهیم بود.
در پایان باید گفت، تبریز دومین شهر پرحاشیهنشین کشور، بافتهای ناکارآمد شهری تبریز مشتمل بر دو بافت فرسوده و حاشیهنشین است زندگی نزدیک ۵۰ درصد جمعیت تبریز در این بافتها خیلی نگرانکننده است.