عموما اقشاری چون کارمندان که به صورت منظم و دقیق و از روی جبر مالیات خود را پرداخت میکنند، از اینچنین پرداختی احساس نارضایتی میکنند و از این بیعدالتی شکایت میکنند. بخش دیگری از جامعه نیز همین مسئله را دستاویز فرار مالیاتی خود کردهاند. به همین دلیل به هر شکلی که اخذ مالیات به سمت دریافت مالیات از عموم جامعه متناسب با درآمد افراد پیش برود عدالت مالیاتستانی فضا را برای تحصیل مالیات از تمام اقشار تسهیل خواهد کرد. بنابراین خبر اخذ مالیات از اینفلوئنسرهایی که بیش از ۵۰۰ هزار فالوور دارند، میتواند خبر خوشی در همین راستا باشد، اما به شرطی که مکانیزمی عملی برای این کار وجود داشته باشد و قانونی بر انبوه قانونهای آرشیو شده افزوده نشود.
در ذیل به ۵ ابهام مهم این لایحهی الحاقی میپردازیم:
۱-آیا داشتن فالوور زیاد، دلیل بر داشتن درآمد از اینستاگرام است؟
بگذارید با یک مثال ساده شروع کنم. دکتر حسن روحانی رییس جمهور کشور بیش از ۲ میلیون نفر فالوور دارد و یک دانشجوی جوان تنها ۱۰۰هزار نفر فالوور دارد. اما آقای روحانی ریالی از بابت داشتن این صفحه درآمدی ندارد و آن دانشجوی جوان ماهانه بیش از ۲۰ میلیون تومان درآمد دارد. پس تعداد فالوور معیاری بر داشتن درآمد نیست و بسیاری از افراد با تعداد فالوور کمتر میتوانند درآمد بسیار بالایی داشته باشند و در مقابل افرادی با فالوور میلیونی درآمدی از اینستاگرام ندارند.
۲-آیا خوداظهاری برای اخذ مالیات، شیوهی موفقی است؟
ما، در کشور شرکتهای عریض و طویلی داریم که با دهها کارمند اداره میشوند و هزاران برگهی سند از درآمد خود به جای میگذارند ولی یا مالیاتی نمیپردازند و یا مالیات پرداختی آنها در مقابل درآمدشان رقمی بسیار ناچیزی است. آن وقت منتظریم اینفلوئنسرهای اینستاگرام خودشان بیایند و درآمد خود را اظهار کنند؟ اگر قضیه به همین سادگی است چرا این همه دوایر و ساختمان و نیروی انسانی را معطل اخذ مالیات کردهایم؟ یک سامانه طراحی کنیم و همهی افراد درآمد خود را اظهار کنند و نهایتا مالیات مورد نظر از ایشان را دریافت کنیم.
۳-چگونه اینفلوئنسرها شناسایی خواهند شد؟
به غیر از محدود افراد شناسنامه داری که شهرت خود را خارج از فضای مجازی همچون فوتبال و سینما کسب کردهاند، بخش عمدهای از اینفلوئنسرها با نامهای مستعار در اینستاگرام به شهرت رسیدهاند و عدهی قلیلی از آنها با نام و فامیلی رسمی فعال میباشند. ابتدا باید مشخص کرد که چگونه و چه کسانی مامور رصد صفحههای اینستاگرامی بالای ۵۰۰هزار نفر خواهند شد و ثانیا اگر بر فرض مایل نباشند خود را به ادارهی دارایی معرفی کنند چه گروهی و چگونه مسئول تجسس و شناسایی این افراد خواهند شد و باید چه مسیر قانونی برای این کار طی شود؟
۴-با اینفلوئنسرهای خارج از کشور چگونه رفتار خواهد شد؟
بخش عمدهای از اینفلوئنسرها در خارج از کشور زندگی میکنند که به دلیل داشتن موانعی بهندرت به ایران میآیند و چنین افرادی بدیهی است که تمایل به پرداخت مالیات داشته باشند. آیا شناسایی مبادی ورودی درآمدها و آژانسهای تبلیغاتی نمایندگی این اینفلوئنسرها در اقیانوس پرتلاطم مجازی امکانپذیر است یا خیر؟
۵-بالاخره اینستاگرام و تلگرام خوب است یا بد؟
چندین سال است که تلگرام فیلتر است و کسب و کارهایی که پایهی فعالیت خود را بر این مبنا بنا نهاده بودند متحمل ضررهای فراوانی شدند و در اوایل فیلترینگ حتی افراد در مورد ادامه حضور خود در تلگرام در معرض تهدیدهای حقوقی قرار گرفتند و نمایندگان همین مجلس بارها در مورد آفتهای اینستاگرام هشدار داده و خواستار فیلترینگ آن شدهاند. حال سوالی که مجلس باید به آن جواب بدهد این است که اگر فیلترینگ تلگرام به منزلهی غیرقانونی بودن دسترسی به آن است چرا به فکر کسب درآمد از آن هستند؟ اگر چیز مضری نیست، فیلترینگ آن را به اتمام برسانید تا همگان بهراحتی از آن استفاده کنند و اگر بد است و استفاده از آن خلاف؛ چرا قبح خلاف را برمیدارید؟ نکند گام بعدی اخذ مالیات از نصابان ماهواره است؟
یادداشت: آرمان نویدی