به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از تجارتنیوز، در تازهترین و پربحثترین مورد، قیمت ماکارونی بین سه تا پنج برابر افزایش پیدا کرد. افزایش قیمت آرد هم به نانواییها و فروشگاههای نان فانتزی رسید.
این در حالی است که همین چند روز پیش، مسعود رسولی، دبیر انجمن صنعت بستهبندی گوشت و مواد پروتئینی کشور اعلام کرد که سرانه سالانه مصرف گوشت (مقدار گوشتی که هر ایرانی بهطور متوسط در طول یک سال مصرف میکند)، به کمتر از سه کیلوگرم رسیده است.
به این ترتیب، هر ایرانی اکنون به طور متوسط روزانه کمتر از هشت گرم و ماهانه کمتر از ۲۵۰ گرم (یا کمتر از یکچهارم کیلوگرم) گوشت قرمز مصرف میکند.
این تصویر عریان و تکاندهنده فقری همهگیر است.
فهرست
قطعا باید بترسیم!
اما افزایش قیمت ماکارونی و آرد بهمراتب خطرناکتر از افزایش قیمت گوشت قرمز است و همه این را میدانیم.
سفره ایرانیها در طول بیش از یک قرن گذشته، عمدتا متشکل از دو ماده غذایی اصلی بوده است: گندم و برنج. (برنج یک کالای تازهوارد در سبد غذایی ایرانیهاست.).
حال چه بلایی بر سرِ این دو کالا و حضورشان در سفره ایرانیها آمده است؟
برنج ایرانی به کالایی دور از دسترس بدل شده و قیمت یک کیسه ۱۰ کیلوگرمیِ آن اکنون بالاتر از یک میلیون تومان است و به طور طبیعی بخش بزرگی از جمعیت ایران دیگر به برنج ایرانی دسترسی ندارند.
برنج وارداتی (برنج تنظیم بازار) با قیمتهای پایینتر موجود است، اما چشمانداز قیمتها در این حوزه هم تیره به نظر میرسد.
حالا نوبت به گندم و فرآوردههای آن رسیده که همواره یک خط قرمز برای امنیت غذایی جامعه ایرانی به حساب میآید.
آیا مشکل به جنگ اوکراین بر میگردد؟
کمبود گندم، همانطور که متخصصان پیشبینی میکردند، به دلیل پیامدهای جنگ اوکراین، در سراسر جهان حس شده و متاسفانه با تداوم جنگ، وضعیت بدتر هم خواهد شد.
هشدارهای متعددی داده شده بود. مثلا، دیوید بیزلی، مدیر اجرایی «برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد» (یا WFP) چندی پیش هشدار داد که یک قحطی بیسابقه ظرف «۱۲ تا ۱۸ ماه» در سراسر جهان رخ خواهد داد و قربانی اصلی هم مردمان آفریقا و خاورمیانه خواهند بود.
روسیه و اوکراین بزرگترین تولیدکنندگان گندم در جهان هستند. آمار نشان میدهد که این دو کشور روی هم حدود ۳۰ درصد از صادرات جهانی گندم و ۲۰ درصد از صادرات ذرت را به خود اختصاص میدهند.
… و بعد هم کمبود روغن
روسیه و اوکراین در زمینه صادرات روغن آفتابگردان هم در زمره غولهای جهانی هستند و کمبود روغن هم به زودی همهگیر خواهد شد.
مثلا، در آلمان اعلام شد که ذخیره روغن مایع بین یک تا سه ماه دوام میآورد و بعد روغنی در کار نخواهد بود. این در حالی است که آلمان، خودش تولید روغن هم دارد.
گمرک ایران هم چند روز پیش اعلام کرد که در موجودیِ حدود چهار میلیون تنی کالاهای اساسی در گمرکات و بندرهای کشور، حدود ۷۰۰ هزار تن تنها به روغن و دانههای روغنی اختصاص دارد.
اما حتی با این وجود هم باید به شدت نگران بود، چرا که این میزان روغن، تنها ۴۰ درصد از نیاز سالانه ایرانیها به روغن مایع را تشکیل میدهد.
علیرضا مهاجر، مشاور وزیر و مجریِ وقت طرح کشت دانههای روغنی وزارت جهاد کشاورزی، در شهریور ماه سال ۱۴۰۰ گفته بود که سرانه مصرف روغن خوراکی در ایران، سالانه حدود ۲۱ کیلوگرم است.
به این ترتیب، ایران به سالانه ۱٫۷ میلیون تن روغن خوراکی نیاز دارد که بخش عمده آن هم وارداتی است.
دولت چقدر مقصر است؟
اما آیا مقصر ماجرا روسیه است که علیه اوکراین جنگ به راه انداخته؟
قطعا این همه ماجرا نیست.
قیمتگذاری دستوری در ایران در همه سالهای گذشته بحرانهای مشابهی پدید آورده و همیشه اینگونه نبوده که جنگی در آنسویِ جهان، زنجیره تامین جهانی را دستخوش بحران کرده باشد.
مثلا، در طول دستکم یک دهه گذشته، بحران کمبود ناگهانی برای کَره خوراکی، چای، پودر ماشین لباسشویی، شکر، لاستیک خودرو، سیمان، روغن موتور، انسولین و دیگر داروها و دهها مورد دیگر رخ داده که هیچکدام منشاء بیرونی نداشتهاند.
ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم قیمتگذاری دستوری، عملا به نفع نهادهای فاسد در ساختارهایِ تو در تو تمام میشود و نه تولیدکننده یا مصرفکننده. اما چرا و چطور؟
در موردِ گندم، دولت قیمت «خرید تضمینی» را مشخص میکند و در واقع، به یک انحصارگر غولپیکر بدل میشود. به عبارت سادهتر، شمایِ کشاورز مجبورید گندمتان را فقط به دولت بفروشید، چرا که دولت در عمل برای تمامِ گندمِ تولیدی کشور قیمتگذاری کرده است.
وقتی راه برای قاچاق باز میماند!
اما این همان جایی است که مشکل ایجاد میشود.
قیمت «خرید تضمینی گندم» توسط دولت، به صورت غیر مستقیم شرایط را برای قاچاق گندم از ایران به خارج از ایران فراهم میکند: قیمت «خرید تضمینی» از کشاورزان ایرانی، معمولا پایینتر از قیمت جهانی و منطقهای تعیین میشود.
حالا چه اتفاقی میافتد؟
عدهای (که مثلا میتوانیم نامشان را «مافیا» بگذاریم)، گندم داخلی را به قیمت تضمینی از کشاورز میخرند، آن را قاچاقی به کشورهای اطراف میبرند و بعد همین گندم را با قیمت بالاتر به دولت ایران میفروشند!
این ماجرا مربوط به امروز و دیروز نیست و در تمام طول دهههای گذشته و برای بسیاری از کالاها که «سیاست خرید تضمینی» در مورد آنها اعمال میشود، تکرار شده است.
سفره بزرگ قاچاق
ابتدای سال جاری هیات دولت به پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه کشور، قیمت «خرید تضمینی گندم» برای سال ۱۴۰۱ را مبلغ ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان به ازای هر کیلوگرم تعیین کرد. این رقم برای سال ۱۴۰۰ معادل ۷۵۰۰ تومان به ازای هر کیلوگرم بود.
از طرف دیگر، بنابر آمارها، سال گذشته حدود ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تن گندم از کشاورزان خریداری شد که با احتساب ذخایر استراتژیک، چیزی بین شش میلیون تا هفت میلیون تن گندم از خارج از کشور به ایران وارد شد.
این در حالی است که نیاز سالانه ایران به گندم، بین ۱۱ تا ۱۱٫۵ میلیون تن است. بنابراین ایران باید حدود ۶۳ درصد از نیاز خود به گندم را وارد کند.
در واقع، چه بخواهیم و چه نخواهیم، ایران نیازمند واردات گندم است و به این ترتیب از بحران بینالمللی کمبود گندم متاثر میشود.
اگر قیمت گندم ایران از قیمت گندم کشورهای اطراف (مثلا عراق) پایینتر باشد، طبیعی است که عدهای به فکر قاچاقِ گندم از ایران به کشورهای اطراف بیفتند.
قیمتهای جهانی گندم
اما قیمتهای جهانی گندم در چه حد و حدودی هستند؟
یک فهرست تقریبا کامل (منتشر شده توسط «شورای بینالمللی غلات» یا IGC) را میتوانید در اینجا ببینید. این فهرست به روز هم میشود.
در لحظه تنظیم این گزارش، قیمت هر تن گندم درجه ۲ آرژانتینی، حدود ۴۴۹ دلار، یا به عبارتی به ازای هر کیلوگرم حدود ۴۵ سنت دلار آمریکا بوده است. با احتساب دلار ۲۸ هزار تومانی، قیمت هر کیلوگرم از این گندم حدود ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان خواهد بود.
قیمت یک رقم دیگر از گندم آمریکایی (موسوم به Hard Red Winter) به ازای هر تن حدود ۴۷۱ دلار آمریکا و قیمت هر تن گندم درجه یک «روئن» فرانسوی هم ۴۲۰ دلار آمریکا است.
به عبارت ساده، قیمت «خرید تضمینی گندم» در ایران اگر چه به قیمتهای جهانی نزدیک است، اما همچنان پایینتر است و این یک معنی بیشتر ندارد: درها برای فساد و قاچاق همچنان باز هستند.