• امروز : جمعه - ۲ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 22 November - 2024
9
طالع‌بینی یک جامعه تورم‌زده

تداوم تورم در سال‌های آینده با جامعه چه خواهد کرد؟

  • کد خبر : 67136
  • 29 خرداد 1401 - 18:20
تداوم تورم در سال‌های آینده با جامعه چه خواهد کرد؟
طبقه کارگر و ضعیف جامعه تنها از یک فرصت بهره می‌بُرد: چیزهای ارزان! نان و پنیر و تخم‌مرغ، پوشاک بی‌کیفیت، و خانه‌هایی با حداقل امکانات. طبقه متوسط شاید حال و روز بهتری داشت. لباس مناسب می‌خرید، گوشی هوشمند به دست می‌گرفت، همبرگر و پیتزایی در رستوران می‌خورد، هرازگاهی به سفر می‌رفت و اندک پس‌انداز و امید به آینده‌ای داشت.

یاز اکو؛ مولود پاکروان – تا همین چندی پیش، به‌رغم ناخوش‌احوالی اقتصاد، دستمزدهای اندک، نابرابری‌های عمیق، افزایش اجاره‌بها و هزینه‌های زندگی، طبقه کارگر و ضعیف جامعه تنها از یک فرصت بهره می‌بُرد: چیزهای ارزان! نان و پنیر و تخم‌مرغ، پوشاک بی‌کیفیت، و خانه‌هایی با حداقل امکانات. طبقه متوسط شاید حال و روز بهتری داشت. لباس مناسب می‌خرید، گوشی هوشمند به دست می‌گرفت، همبرگر و پیتزایی در رستوران می‌خورد، هرازگاهی به سفر می‌رفت و اندک پس‌انداز و امید به آینده‌ای داشت. حالا اما، با تورمی که در سه سال گذشته مرز ۴۰ درصد را رد کرده، برآمدن از پس هزینه یک آپارتمان نقلی، تحصیل در مدارس مناسب، تامین غذای باکیفیت، و حتی پرداخت هزینه‌های اضطراری مانند دارو و درمان دیگر برای بخش بزرگی از جامعه آسان نیست. راه‌حل مقامات هم به جای علاج علت آن است که مردم از جنوب شهر خرید کنند، اشکنه بخورند، لنگ بپوشند و خلاصه آنکه، محل درد را به جای درمان، بمالند!

زمانی، رمز خوشبختی این بود که مردم در حد توانشان زندگی کنند اما چه می‌شود اگر توانشان به تامین حداقل‌های زندگی هم نرسد؟ حتی رئیس‌جمهور هم نمی‌تواند به کسی دستور بدهد غذا نخورد، مریض نشود یا کفش و لباس کوچک‌شده فرزندش را به زور بر تنش کند. و کابوس روزهای سخت، دنباله‌دار است اگر طبق گمانه‌زنی‌ها، جامعه ایرانی ناگزیر باشد در پنج سال آینده نیز زیر بار گران تورم ۴۰درصدی زندگی کند. حتی تصور پیامدهای چنین بحرانی هولناک است آن هم وقتی در سایه اخبار ناخوشایند از مذاکرات، بویی از بهبود اوضاع به مشام نمی‌رسد.

تورم برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند تنها گرانی کالاها نیست؛ هیولایی است که به همان اندازه که توسط اقتصاد هدایت می‌شود از سیاست و جامعه تاثیر می‌پذیرد و بر هر سه تاثیر می‌گذارد. از منظر اقتصاد، تورم بالا غالباً سفته‌بازی را سودآورتر از تولید می‌کند، جلوی دوراندیشی را می‌گیرد، روابط پایدار اقتصادی را متزلزل می‌کند و بی‌عدالتی‌های آن، جامعه را به‌سوی راه‌حل‌های نومیدانه کوتاه‌مدت می‌راند. تورم موجب تغییر در قشربندی اجتماعی می‌شود؛ فقرا سقوط می‌کنند زیرا خانواده‌های فقیر به درآمد و دستمزد خود وابستگی بیشتری دارند و بعید به نظر می‌رسد دارایی مالی قابل توجهی به‌جز دستمزد داشته باشند. تورم تنها ثروت مردم را کاهش نمی‌دهد؛ بلکه نگرش آنها به دنیا را تغییر می‌دهد و درنهایت، حتی بر درک آنها از واقعیت تاثیر می‌گذارد. وقتی پول واقعیتش را از دست می‌دهد، تمام چیزهای دیگر هم غیرواقعی می‌شوند. در این شرایط مردم به جای اندیشیدن به بهبود و شکوفایی، باید تمام انرژی خود را صرف تلاش برای بقا کنند!

مطالعات جدید نشان می‌دهد که افزایش قیمت‌ها، بی‌سروصدا، مالیات سنگین‌تری را بر خانواده‌های کم‌درآمد تحمیل کرده است. اگر نام این پدیده را «نابرابری تورمی» بگذارید راهی نامحسوس و مخرب است که ثروت پولدارها را از فقرا جدا کرده. این روند برای یک خانواده معین، ممکن است به معنای صرف پول بیشتر در یک خرید خواربارفروشی یا بازگشت فرزندان به مدارس دولتی باشد. اما چنین تغییراتی با گذشت زمان و تداوم تورم، ترکیب می‌شود و رفاه خانواده‌های در حال مبارزه و خانواده‌های در حال شکوفایی را از هم جدا می‌کند.

شاخص‌های اقتصادی البته در خلأ رخ نمی‌دهند بنابراین پیوند یک پدیده خاص به سلامت روان همیشه امکان‌پذیر نیست. اما چیزهایی وجود دارد که محققان به خوبی می‌دانند؛ یکی اینکه نابرابری اقتصادی یا شکاف بزرگ بین دارندگان و فقرا برای سلامت جمعیت مضر است. جوامع نابرابر میزان بیشتری از اسکیزوفرنی را تجربه می‌کنند شاید به این دلیل که نابرابری، انسجام اجتماعی را کاهش می‌دهد و سبب افزایش استرس مزمن در افراد آسیب‌پذیر می‌شود.

تورم پدیده‌ای پیچیده‌تر است. برای خانوارهای کم‌درآمد افزایش قیمت کالاها منبع ناامنی است و تحقیقات اخیر در مورد تاثیر تورم بر اقشار کم‌درآمد نشان می‌دهد در حالی که قشر محروم برای تهیه مواد غذایی اولیه و سایر نیازها در تقلاست، ثروتمندترین بخش جامعه، ایربگ مالی مطمئن‌تری برای گرفتن ضربه هزینه‌های فزاینده و همچنین سرمایه‌گذاری‌هایی دارد که در تورم درازمدت بهتر جواب می‌دهد.

مطالعه یکی از جامعه‌شناسان دانشگاه تورنتو نشان می‌دهد روند افزایش قیمت‌ها در ۲۰ سال گذشته سبب شده کارگران احساس کنند دستمزد آنها برای گذران زندگی کافی نیست. این احساس با رضایت شغلی کمتر مرتبط است و می‌تواند توضیح دهد چرا کارگران در تعداد زیاد دست به اعتصاب می‌زنند یا کار خود را ترک می‌کنند. برای کسانی که می‌مانند یا نمی‌توانند موقعیتی با درآمد بهتر پیدا کنند بحران مالی می‌تواند بازتاب‌های احساسی و روانی شدید مانند خشم و خشونت داشته باشد.

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=67136

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ابر برچسب
});