به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از عصر ایران، سخنگوی کرملین خبر داده: ولادیمیر پوتین روز سهشنبۀ هفتۀ آینده (۲۸ تیر ۱۴۰۰) وارد ایران میشود تا در اجلاسی سهجانبه با ابراهیم رئیسی و رجب طیب اردوغان، رؤسای جمهور ایران و ترکیه شرکت کند.
پوتین همچنین دیدارهایی دوجانبه هم در این سفر خواهد داشت. سفر پوتین به تهران در شرایطی که روسیه درگیر جنگ اوکراین و تحت تحریمهای گستردۀ جهان غرب است، ظاهرا اهمیت ویژهای دارد. اینکه اهداف این سفر چیست و ایران چه استفادهای از این سفر میتواند ببرد، موضوع گفتوگوی زیر با افشار سلیمانی، سفیر پیشین ایران در آذربایجان و کارشناس روابط بینالملل بویژه حوزۀ قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی است.
*****
*جناب سلیمانی، به نظر شما مهمترین اهداف سفر پوتین به ایران در شرایط فعلی چه میتواند باشد؟
پوتین در شرایطی به ایران سفر میکند که روسیه بیش از سه ماه است درگیر جنگ اوکراین است و به رغم ادعاهایش دستاورد چندانی هم در این جنگ نصیبش نشده است.
گرچه روسها قویترند و طبیعتا میتوانند اوکراین را به شدت تخریب کنند ولی برنامۀ پوتین در اوکراین به نتیجه نرسیده و روسیه در باتلاق اوکراین گیر کرده و به شدت تحریم شده است. یعنی وضعیتی مثل ایران پیدا کرده است چون ایران هم به شدت تحت تحریم است.
بنابراین یکی از اهداف سفر پوتین استفاده از فرصتهای عبور از شرایط فعلی یعنی استفاده از تخصص ایران در دور زدن تحریمها است. همچنین ایران در شرایط فعلی میتواند امکاناتی در زمینۀ مواد غذایی و تسلیحات نظامی در اختیار روسیه بگذارد. این هم یکی از اهداف سفر پوتین است.
ضمنا روسها بعد از جنگ اوکراین حضور کمتری در سوریه دارند و این موضوع هم نیازمند مذاکره است. قبلا هم بعد از اینکه شنیده شد که روسیه در حال انتقال بخشی از نیروهایش از سوریه به اوکراین است، بشار اسد به ایران آمد و احتمالا راجع به خلاء حضور روسیه در کشورش با مقامات ایرانی گفتوگو کرد.
از سوی دیگر الان بحث ترکیه مطرح است چراکه ترکیه اختلافاتی با ایران و روسیه دارد. این موضوع هم نیازمند مذاکره است. ترکیه مثل ایران یکطرفه بازی نکرده و توانسته است در وسط بازی بماند. یعنی هم تحریم علیه روسیه را نپذیرفته و ارتباطش را با این کشور حفظ کرده و حتی تا مرحلۀ میانجیگری بین اوکراین و روسیه پیش رفت.
از سوی دیگر اردوغان در صدد است از فرصت کمرنگ شدن حضور روسیه در سوریه استفاده کند. اینجا یک تناقضی هم ایجاد میشود و آن اینکه عقبنشینی روسیه از سوریه به نفع ایران تمام میشود یا به نفع ترکیه؟
اگرچه ایران با دعوت بشار اسد در سوریه است ولی ترکیه حضور متجاوزانهای در سوریه دارد، ولی ترکیه هممرز سوریه است و موقعیت محکمتری در این کشور دارد. ضمنا ترکیه در پرتو جنگ اوکراین توانسته مسائلش را با آمریکا و اتحادیه اروپا و ناتو تا حدی حل کند و از این حیث هم این جنگ به سود ترکیه تمام شده است. یعنی موقعیت ترکیه در منطقه بهتر از زمانی است که جنگ اوکراین شروع نشده بود.
ترکیه با همۀ کشورها ارتباط دارد و تنشهای سابق در سیاست خارجیاش را کم کرده و موقعیتش به گونهای است که روسیه و آمریکا و اروپا هر سه به او احتیاج دارند. در این سو نیز با کشورهای عربی در حال حل و فصل مسائلش است و با اسرائیل نیز مسائلش را حل و فصل کرده. یعنی تلویحا به نوعی در کنار پیمان ابراهیم نیز ایستاده است. موقعیت ترکیه به گونهای است که اگر نفعی از شرایط موجود نبرد، زیان هم نمیبیند. این سیاست خارجی خوبی است. ولی موقعیت ایران برعکس است. ما کشورهای منطقه و غرب مشکلاتی داریم و برجام هم بلاتکلیف مانده است و شانس احیای آن در حال از دست رفتن است. این شرایط موجب ضعف موقعیت ما شده است.
تنها چیزی که به سود ماست، موقعیت فعلی روسیه است که این کشور را مجبور میکند در شرایط فعلی امتیازاتی به ایران بدهد. روسها در گذشته هیچ وقت به ایران امتیاز خاصی ندادهاند و اکثر تفاهمات و توافقاتشان با ایران روی کاغذ باقی مانده است.
ضمنا باید بگویم که پوتین به رغم دعوت رسمی هیچ وقت سفر دوجانبه به ایران نکرده و همیشه برای حضور در اجلاسی سهجانبه وارد ایران شده است. حالا یا برای سوریه یا برای دریای خزر. این خودش حائز اهمیت است. پوتین همیشه برای شرکت در نشستی چندجانبه وارد ایران شده و در حاشیۀ حضورش مذاکراتی دوجانبه نیز با مقامات ایرانی داشته است. اما الان نیاز اقتصادی به ایران پیدا کرده و در پی تقویت پول روسیه و فعال کردن کریدور شمال-جنوب است تا اقیانوس هند و خلیج فارس به آسیای مرکزی وصل شود و برعکس. سفر او به ایران بیشتر ماهیت اقتصادی دارد.
همیشه این بحث مطرح بوده که رابطۀ ایران و روسیه استراتژیک است یا نه. با توجه به اینکه الان روسیه هم مثل ایران به شدت تحت تحریمهای غرب است، این تشابه وضعیت میتواند موجب شود که رابطۀ دو کشور جنبۀ استراتژیک پیدا کند؟
شرایطی که الان برای روسیه ایجاد شده، به دلیل نیاز روسیه به ایران در مسائل اقتصادی و سیاسی و تا حدی هم نظامی، شاید موجب نزدیکتر شدن روابط دو کشور شود و روسیه را مجبور کند که تعهدات گذشتهاش را انجام دهد. اما این به معنای استراتژیک شدن روابط دو کشور نیست.
رابطۀ استراتژیک در سه سطح تعریف میشود: همکار استراتژیک، شریک استراتژیک، متحد استراتژیک. ایران و روسیه در موضوعاتی از این سه سطح میتوانند همکاری استراتژیک داشته باشند ولی به صورت مقطعی و موردی نه همیشگی و مستمر. اما ایران و روسیه به لحاظ رویکردهای سیاست خارجی تفاوت دارند و ضمنا مسائلی تاریخی با یکدیگر دارند و در حوزههایی هم رقیب یکدیگرند. لذا این دو کشور نمیتوانند شریک استراتژیک یا متحد استراتژیک شوند. اما به صورت موردی میتوانند همکاری استراتژیک داشته باشند. این هم در گرو سیاست آتی پوتین در قبال اوکراین و غرب است.
اگر پوتین بخواهد مسئلۀ اوکراین را به صورت دیپلماتیک حل کند، ناچار است با اوکراین همکاری کند. مجموع این عوامل باعث میشود روابط استراتژیک ایران و روسیه به سطح شراکت استراتژیک و اتحاد استراتژیک نرسد. قبلا روسها بیشتر به عنوان کارت از ایران استفاده میکردند ولی الان به ایران نیاز پیدا کردهاند. اما نیاز فعلیشان موجب شراکت و اتحاد استراتژیک نمیشود.
در ماجرای تقابل اخیر ارمنستان و آذربایجان، روسیه توجه چندانی به ملاحظات ایران نکرد. آیا در شرایط فعلی ممکن است ایران بخواهد امتیازی از روسیه در این زمینه بگیرد؟
روسها هیچ وقت رضایت ندادهاند ایران در قفقاز جنوبی بازیگری کند. حتی به ترکیه هم چنین اجازهای نمیدادند. روسیه میخواست خودش باشد و سه کشور آذربایجان و ارمنستان و گرجستان. اتفاقا همین رویکرد موجب ضعف روسیه شد.
روسیه اگر با ایران در قفقاز جنوبی همکاری میکرد، شاید به نفع خودش بود. الان هم تقریبا در حال عقبنشینی از قفقاز جنوبی است. تنها اهرمی که الان در این منطقه دارد، نیروهای حافظ صلحش است که این نیروها نیز هزینۀ زیادی دارند و با توجه به جنگ اوکراین معلوم نیست حضور این نیروها در قفقاز جنوبی به کجا برسد. روسها حتی در خزر هم همیشه ایران را تنها میگذاشتند و با ایران به گونهای حرف میزدند و با سایر کشورها به گونهای دیگر.
روسیه در آسیای مرکزی هم به ایران اجازۀ مانور به ایران نداده است. ایران چون در سیاست خارجیاش با غرب چالش داشته و ترجیح داده با روسیه وارد چالش نشود، عملا در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی نتوانسته موقعیت مطلوبی پیدا کند. در شرایط فعلی ممکن است فضایی برای ایران باز شود اما حل مشکلات ایران و غرب یکی از شروط اصلی استفادۀ بیشتر ایران از فرصت نقشآفرینی در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی است. سطح تبادلات تجاری ایران با کشورهای منطقۀ جنوبی بسیار کمتر از سطح تبادلات ترکیه و این کشورهاست. مبادلات ایران الان حدود یک و نیم میلیارد دلار است و مبادلات ترکیه حدود ۷ تا ۸ میلیارد دلار.
جنگ اوکراین رابطۀ سابق روسیه و اسرائیل را تا حدی مخدوش کرده. به نظرتان دور شدن روسیه و اسرائیل چقدر جدی است و ایران چه استفادهای از وضعیت فعلی رابطۀ روسیه و اسرائیل میتواند بکند؟
روسیه از مواضع اسرائیل در قبال جنگ اوکراین آزردهخاطرند ولی این به این معنا نیست که همه چیز بین این دو کشور از بین رفته و کارشان به رویارویی میکشد. ایران ممکن است بتواند از شکاف فعلی بین روسیه و اسرائیل در سوریه بهرهبرداری کند. اما از نظر ایدئولوژیک و سیاسی و منطقهای، مواضع ایران و روسیه تفاوتهای اساسی دارد و این مانع از بهرهبرداری عمیق ایران از شکاف فعلی رابطۀ روسیه و اسرائیل میشود. ضمن اینکه یهودیهای روستبار در اسرائیل پرشمارند و روسیه نمیتواند به این موضوع بیتفاوت باشد.
علاوه بر این، روسیه برای تنظیم روابطش با غرب و آمریکا به اسرائیل نیاز دارد. ایران چون با آمریکا رابطه ندارد و اسرائیل را هم به رسمیت نمیشناسد، در چنین مواقعی، نمیتواند از شرایط جدیدی که ایجاد میشود بهرهبرداری کند. یعنی وقتی دیگر کشورها با هم اختلاف پیدا میکنند، ایران چون رابطهای با دول ثالث ندارد، نمیتواند از اختلاف آنها به سود منافع خودش استفاده کند. در سایۀ یک سیاست متوازن، اعم از منفی یا مثبت، این بهرهبرداری امکانپذیر بود اما در غیاب چنین سیاستی، چنین استفادهای ناممکن است. نهایتا بعید میدانم که ما بتوانیم استفادۀ خاصی از مشکلات فعلی و نه چندان عمیق روسیه و اسرائیل بکنیم.
مسائل اصلی بین ایران و روسیه و امتیازات احتمالییی که ایران ممکن است بخواهد در شرایط فعلی از روسیه بگیرد، به نظرتان در گفتوگوی پوتین و آقای رئیسی مطرح میشود یا در گفتوگوی پوتین و آیتالله خامنهای؟
زمان آقای روحانی که پوتین وارد ایران شد، بدون هماهنگی مستقیما از فرودگاه به ملاقات رهبری رفت. یعنی ریاست جمهوری هم در جریان نبود که پوتین قرار است مستقیم از فرودگاه به دیدار رهبری برود. پوتین میگوید من نفر اول کشورم هستم و باید با مقام اول ایران ملاقات کنم.
در سفر اخیر آقای رئیسی به مسکو، که انتقاداتی هم بابت نحوۀ پذیرش آقای رئیسی از سوی پوتین برانگیخت، پوتین نشان داد که رئیس جمهور را مقام دوم کشور میداند. ضمن اینکه خود آقای رئیسی هم گفتند که به دستور رهبری به روسیه سفر کرده و حامل پیام ایشان هستند.
در ساختار تصمیمگیری در ایران، اگرچه به نظرات کارشناسان توجه چندانی نمیشود ولی به هر حال از پایین نظراتی تدوین میشود و محور مذاکرات پیشنهاد میشود و اینها را میفرستند برای مقامات بالادستی. یعنی برای وزیر خارجه و رئیسجمهور. حالا اینکه این محورهای پیشنهادی از سوی مقامات بالاتر پذیرفته شود یا نه، بحث دیگری است. به هر حال بخشی از مذاکرات به این صورت است و بخش دیگری هم مذاکرات محرمانه است. مذاکرات محرمانه با حضور افراد کمی برگزار میشود. حتی ممکن است فقط با حضور دو نفر برگزار شود. حرفها و توافقات اصلی، بویژه در مسائل مهم و استراتژیک، متعلق به مذاکرات محرمانهاند. در شرایط حساس فعلی که بایدن به اسرائیل رفته و قرار است به عربستان هم برود، حرف و حدیثهای زیادی با روسیه در میان است.
به هر حال توافقات در سطوح بالا صورت میگیرند و قاعدتا مقام رهبری نقش اصلی را در این زمینه دارند. قبلش هم حتما هماهنگیهای لازم صورت گرفته است و جلساتی هم در وزارت خارجه در سطح وزرا برگزار میشود. حالا اینکه چقدر از این توافقات عملی میشود، بستگی به مذاکرات و عملکرد بعدی کشورها دارد. روسیه قبلا چندان پایبند توافقاتش با ایران نبوده است اما الان تحت تحریمهای گسترده است و شرایطش به خوبی قبل نیست. به هر حال دربارۀ توافقات اصلی نهایتا در بالا یعنی در سطح رهبری نظام تصمیمگیری میشود.