شاید برای ما واقعگرایانه نیست ولی در حفظ منافع آمریکا گامی درست بوده باشند. لیکن این نکته را نباید از ذهن دور داشت که دیپلماسی قاعده بازی دو طرفه است و در این زمینه به صراحت میتوان گفت که او هنوز هوای بجای مانده از ترامپ را در کاخ سفید استنشاق میکند.
بایدن در سخنرانی آنلاین خود در کنفرانس امنیتی مونیخ، اصول استراتژیک برنامههایش را بیان کرد. بعد از آن، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه اولویتهای سیاست خارجی دولت را به طور جامع برشمرد. اظهارات وی بهنوعی شاکله اقدامات دولت جدید را منعکس کرد که نشان میدهد به احتمال زیاد بازخوانی درستی از اظهارات وی در میان دولتمردان ما به عمل نیامده است. سخنان بلینکن نشان داده که رویکرد سیاست خارجی جو بایدن سیستمی است، نه عملیاتی. بر اساس همین نگرش، گمان میرود که وی در قبال کشورهایی که با آنها در چالش جدی است به استمرار و انسجام استراتژیک تأکید خواهد کرد.
از این رو نباید او را متهم به این کنیم که دنباله روی سیاستهای ترامپ میباشد. با این شناخت میتوان این برداشت را نیز کرد که او برخلاف ترامپ، رؤسای جمهور کشورهای دشمن آمریکا را روزی دوست و دیگر روز دشمن خطاب نخواهد کرد. به طوری که نمونه آن را در زمان ترامپ در قبال شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و یا کیم جونگ اون، رئیس جمهور کره شمالی و یا رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه شاهد بودهایم. علاوه بر این بایدن کسی است که اروپا را در آینده تهدید خود ندانسته و به صراحت از رقابتش با چین سخن به میان آورد.
بایدن در سخنرانی خود در مونیخ استدلال کرد که جهان در مرحله مجادله جدی بین خودکامگی و دموکراسی است. وی اظهار داشت که مأموریت اصلی آمریکا کمک به موفقیت دموکراسی و رعایت آن در کشورهاست.
بنابراین سخن گفتن از دموکراسی گریزی بود که وی خواست کشورهایی را که در نگاه آنها فاقد قوانین لازم در رعایت حقوق بشر هستند در نقطه سیبل خود قرار دهد. این را نیز باید دانست که وی از عبارتی به صورت «مأموریت حیات بخش» Galvanizing Mission استفاده کرد که برخی از تحلیلگران داخلی آن را به معنای حمایت ایالات متحده از تغییر رژیم در کشورها دانستند. حال آنکه هدف و توجیهات وزیر خارجه آن کشور در رابطه با همین مأموریت این بود که ایالات متحده با الگو گرفتن از تجربیات گذشته با هم پیمانان خود در رابطه با اجرای روند دموکراتیک در کشورهای خودکامه سعی خواهد کرد که از نزدیک با آنها در تعامل باشد تا به نتایج لازم دست یابد.
اکنون با این توضیحات مفصل قصد آن است که به فحوای کلام وی در این جمله رسید. جو بایدن بر اساس رفتار سیستماتیک تلاش میکند که استراتژی جلب نظر عامه در سطوح مختلف سیاسی را در جهان شکل دهد.
با کشورهایی که در تنش است، آنها را فاقد حقوق بشر معرفی کند. تلاش برای مداخله یا فشار سیاسی را به خاطر عمل به مأموریت حیات بخش خود جهت اجرای دموکراسی جلوه دهد.
بایدن و آمریکای تحت اداره وی در طول سالهای آینده به طور کامل با سیستم چندجانبه درگیر نشده و با نهادهای بین المللی کار خواهد کرد. به عنوان مثال، ایالات متحده مجدداً به توافقنامه آب و هوایی پاریس ۲۰۱۵پیوست و قرار است در ۲۲ آوریل، بایدن میزبان اجلاس بین المللی اقلیمی شود. طبیعی است که بتوان تخمین زد وی در این کنفرانس دست به اقدامات و یا اظهاراتی خواهد زد که بلند پروازانه بوده و چهره جدیدی از آمریکا را نشان خواهد داد. انتظار میرود که در پی همین سیاستورزی به سوی همکاری با نهادهای چند جانبهگرا و اصلاح شیوه کار همکاری با آنها باشد. در همین راستا با شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد همکاری جدی را پیش خواهد گرفت. بهطوری که گام نخست و جنجالی را با افشای پرونده جنایت جمال قاشقجی برداشت و محمد بن سلمان را تحت فشار سیاسی- تبلیغی قرار داده است. در همین راستا فشار بر عربستان سعودی در حمایت از مردم جنگ زده یمن نیز از دیگر ادعاهای دفاع از حقوق بشر جو بایدن به شمار میروند. طبیعتاً اکنون با این تفاصیل شما هم به این نتیجه رسیدید که چرا در هفته گذشته دو فرد از مقامات نظامی ایران را که در دوره ترامپ به آنها اشارهای نشده بود اکنون در قالب دفاع از حقوق بشر تحت تحریمهای جو بایدنی قرار گرفتهاند.
آشکار است که در مورد چین، دولت بایدن رقابت ایدئولوژیک و اقتصادی را دنبال کرده و با اینحال غافل از روابط دو جانبه نخواهد بود و روسیه نیز در این مقوله در نظر گرفته میشود. از آنجا که چین و روسیه در بخشهای اقتصادی- امنیتی و سیاسی میتوانند در شرایط فعلی با تواناییهای آمریکا رقابت کنند، ایالات متحده مجبور خواهد بود در بسیاری از حوزهها مصالحههای دشواری را با آن کشورها تجربه کند.
حال با این اوصاف نگاه بایدن روی ایران باید بیش از هر مورد دیگری مد نظر قرار گیرد. اگر دولت جو بایدن در محورهای یاد شده آنطور که سیاستگذاری کرده بتواند پیش برود، این را باید بپذیریم که تأمل و کار امروز را به فردا سپردن از سوی ایران نه تنها به نفع کشورمان نیست که فرجههای سازندهای را برای جلب نظر جامعه جهانی در تعامل با ایالات متحده در قبال ایران فراهم خواهد ساخت. چه منتظر آن باشیم که انتخابات ریاست جمهوری ایران به نتیجه برسد و از صندوق آراء نظامی در بیاید یا غیر نظامی؛ اصولگرا در بیاید یا اصلاحطلب؛ نسل جدید در بیاید یا باز افراد کلیشهای نسل قدیم؛ هیچکدام برای ایالات متحده و به ویژه دولت جو بایدن اهمیتی ندارد. تغییر شیوه سخن گفتن و اظهارات هر از گاهی از سوی مقامات آمریکایی به ویژه وزیر امور خارجه نشانگر آن است که وقتسوزی تهران بر مذاق واشنگتن خوش میآید. از همه مهمتر اینکه بایدن بر خلاف ترامپ در مورد ایران اظهار نظر جدی نمیکند و کارهای مربوط به ایران را به عده وزیر امور خارجهاش گذاشته که سعی دارد توجیهات وی را بسترساز اقدامات خود در همکاری با متحدان و متفقین خود قرار دهد.
اجرای استراتژی کلی برای عبور از بحران هستهای و در یک کلام «برجام» پوسته شده، نیازمند نگاهی تلنگری در ساختار سیاست خارجی کشورمان اعم از وزارت خارجه، شورای مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی کشور، کمیسیون سیاست خارجی مجلس میباشد. امید که این تلنگر بتواند همهمان را در معنا کردن مفاهیم سیاسی و شناخت رویکرد کشورهایی که با آنها به نحوی در شرایط ناسازگاری هستیم، یاری داده و در آستانه سال جدید شمسی هدیهای نو در بهاری نو و نو روزی در روزهای تاریخی باشد.
قدیر گلکاریان