یاز اکو؛ حسین ادیبان _ ارتش جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰(در همین روزهایی از سال که در آن قرار داریم) توانست در طول ۴۴ روز قسمت مهمی از سرزمینهای اشغال شدهاش توسط همسایه کناری-ارمنستان- را بازپس گیرد. وجود ایدئولوژی افراطی ناسیونالیستی در بین نخبگان و مردم آن سرزمین باعث شد که ارتش این کشور با همراهی ارتش روسیه و نیز اکثر ارمنیان ساکن در منطقه قرهباغ جنگی را در اواخر دهه ۱۹۸۰ علیه آذربایجان آغاز کنند. از اولین نتایج این جنگ اخراج اقلیت تُرک و مسلمان از سرزمین ارمنستان بود. اقلیتی که تا همین ۳۰-۴۰ سال قبل(تا شروع جنگ قره باغ) در آنجا خانه و کاشانه داشته و میزیستند. ارتش ارمنستان توانست در این جنگ ۲۰٪ از خاک آذربایجان را اشغال کرده تا جشن عظیم پیروزی ناسیونالیسم افراطی گرفته شود.
اما نتیجه این جنگ برای ارمنیها چه بود!؟ ارمنستان با سه کشور آذربایجان، گرجستان و ترکیه صدها کیلومتر مرز مشترک دارد. علاوه بر این سه کشور، باریکه مرزی بطول ۴۰ کیلومتر نیز با ایران دارد. بهنگام جنگ، مرزهای این کشور با ترکیه و آذربایجان(که اکثریت خط مرزیاش با این دو کشور است) بسته شد. اقتصاد به کُما رفت! اقتصاد ارمنستان تا به امروز نیز با کمک مالی کشورهایی که لابی ارمنیها در آنجا قوی است(همچون فرانسه) چرخانده شده است. البته اقتصاد ارمنستان به علت وجود ساختارهای نیمبند دموکراتیک در آن کشور که بویژه پس از انقلاب مخملین سال ۲۰۱۸ تقویت گردید از درجه آزادی قابل توجهی برخوردار است که خود عاملی است دیگر در سر پا ماندن اقتصاد این کشور. ارمنستان از بزرگترین کشورهای مهاجر فرست در دنیا محسوب میشود(بلحاظ درصد از جمعیت کل). همچون دیگر کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق، پولهایی که این مهاجرین به خانوادههای خود در سرزمین اصلیشان میفرستند از منابع مهم درآمدی ارمنیها است.
اما در سالیان بعد از جنگ بواسطه جهانی شدن ارتباطات و گسترش شبکههای اجتماعی(بالاخص از دهه ۲۰۱۰ به بعد) تحولاتی عمیق در طرز فکر ارمنیان بوجود آمد. جامعه ارمنستان و ارمنیهای دهه ۲۰۱۰ دیگر آن جامعه و ارمنیان دهه ۱۹۹۰ نبودند. آنها بوسیله آگاهی رسانی از طریق شبکههای مجازی اطلاع رسانی و نیز از طریق مهاجرین به خارج رفته و توریستهای اروپایی سرازیر شده به کشورشان با اندیشهها و طرز زندگی دموکراتیک آشنا گردیدند. آنها دیگر میدانستند که زندگی دموکراتیک همراه با داشتن روابط مسالمت آمیز با همسایگان چه مزّه و معنایی میتواند داشته باشد! در کنار عوامل یاد شده، عوامل دیگری چون: عواقب بزرگ اقتصادی جنگ، آماده باش دایمی ارتش به علت عدم وجود صلح پایدار با کشور آذربایجان، سهم بزرگ بودجه ارتش از کل بودجه دولت، مشکلات مهاجرت و دوری از خانواده برای مهاجرین، و هزینههای دولت قرهباغ که بر دوش دولت ارمنستان بود؛ منجر به وقوع جنبشی دموکراتیک در سال ۲۰۱۸ شد. در نتیجهی این جنبش دولتی بر سر کار آمد که اندیشهاش حاوی خواستهای جنبش بود. اما بلحاظ اینکه هنوز اقلیت بزرگ و قدرتمندی وجود دارند که در اندیشههای قدیمی دشمن انگاری همسایگان باقی ماندهاند، دولت پاشینیان(دولت منتخب جنبش) نتوانست قدمهایی را در راستای بهبود روابط با همسایگان و حل مسئله قرهباغ بردارد.
از آنسو، دولت آذربایجان با درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز توانسته بود بودجههای عظیمی را در طول ۲۰ سال گذشته به بازسازی ارتش اختصاص دهد که در نتیجه ارتشی قدرتمند با تجهیزات نظامی بسیار نوین تولد یافت. امیدهای یک میلیون آواره جنگی قرهباغ که ۳۰ سال آواره از وطن خود بوده و زخم خورده جنایتهای ناسیونالیسم افراطی ارمنی بودند، پُشت این ارتش را گرم نگه داشته بود. در سال ۲۰۲۰ مردم آذربایجان برای مطالبه بازپسگیری قرهباغ جلو پارلمان تجمع کرده و شبانه ساختمان آنرا تسخیر کردند. این علائم نشان از آمادگی روحی ملت و فشار آنان بر دولت برای بازپسگیری سرزمینهای اشغال شده بود. لذا دولت علیئف در صورت عدم اقدام با فشارهای بیشتر از سوی جامعه و حتی احتمال سقوط دولتش مواجه میگردید. نتیجه معلوم بود! آتش جنگ در منطقه قرهباغ شعلهور گردید. نتیجه جنگ نیز از پیش مشخص بود! ارتش آذربایجان توانست در ۴۴ روز سرزمینهای وسیعی را بازپس گیرد و دولت ارمنستان را مجبور به امضای قرارداد صلح کند.
متاسفانه فروپاشی بسیاری از ایدئولوژیهای افراطی فقط و فقط با وقوع جنگ امکانپذیر است. ناسیونالیسم افراطی ارمنی نیز از این قاعده مستثنی نبود. نکته جالب آنکه پس از شکست ارتش ارمنستان در جنگ اخیر، در انتخابات بعد از جنگ، مردم ارمنستان دولت شکستخورده اما دموکراتیک پاشینیان را با اکثریت آرا به نخبگان دارای ایدئولوژی افراطی ناسیونالیستی ترجیح دادند! تا شاید آخرین میخ بر تابوت افراط گرایی ناسیونالیستی در منطقه قفقاز کوبیده شود!