یازاکو؛ افخم ابراهیمی – دیر زمانی است که معدنکاوی در آذربایجان به عنوان سرزمینی مملو از ظرفیتهای معدنی، بلای جان این خاک و مردمانش شده است.
ثروت عظیمی که از این خاک بیرون کشیده میشود و سهم مردم آذربایجان از عایدی صدها میلیون دلاری این ظرفیت، تنها زخمهای عمیقی است که جان این خاک و مردمانش را به چالش کشیده است.
در این میان شهر زنوز که همواره با طبیعت سحرانگیز و مردمان فرهیختهاش شناخته میشود قربانی دیگری از قصهی معدنکاوی در آذربایجان است که صدای زخمهایش کمتر شنیده شده است.
فهرست
سفری به زنوز برای رصد نتایج معدن کاوی و فعالیت های معدنی
مدیر اجرایی انجمن سبز اندیشان تبریز با بیان اینکه به دعوت انجمن دوستداران محیط زیست زنوز و جمعی از اهالی فرهیخته زنوز، هیات مدیره و جمعی از اعضای انجمن بازدیدی از زنوز و دو معدن آن داشتند، گفت: این بازدید در اصل بهدلیل نگرانیهای ناشی از اخبار متوالی اهالی مبنی بر آلودهسازی و تخریب محیط زیست منطقهی زنوز توسط این معادن بود.
وضعیت معدن آدینه واقع در شرق شهر زنوز
به گفتهی این فعال محیط زیست، معدن در محل کوهستانی و مرتعی به نام آدینه و دره زیلی قرار دارد. این معدن، مشرف بر سرچشمه رود زنوز است و مطالعات اولیه با گمانهزنیهایی در چندین نقطه و احداث جاده و مسیرهای مختلف دسترسی،در منطقه، از همان ابتدا کار خود را با تخریبهای فراوان که عملا نیازی به آن نبوده، آغاز کرده است.
مهناز اسلامی یادآور شد: اهالی زنوز با آگاهی از عوارض تخریب و آلودگی منطقه که قبلا نیز با فعالیت معادن تجربه کرده بودند، از عبور ماشین و ابزارآلات معدن جلوگیری کردند؛ ولی متاسفانه بهجای اصلاح وضعیت و یا در نظر گرفتن نگرانی مردم، معدنکاران بدنبال توافق با اهالی روستای کوهناب (گَوَنوو)، اقدام به ایجاد مسیر دسترسی جدید به محل معدن کرده و به حفاری و گمانهزنی کردند.
وی با بیان اینکه متاسفانه در حال حاضر نیز مشغول تجهیز معدن، احداث ساختمان، حفاری، گمانهزنی و نمونهبرداری هستند، افزود:در نگاه اول مهمترین مسئلهای که جلب توجه میکند، محل گمانههاست که با فاصلهی ۵۰ یا ۱۰۰ متر از محل سرچشمههای اصلی تامین آب زنوزچای است.
اسلامی گفت: در سرچشمه، آب به شکل عجیبی مخلوط به روغن از زمین خارج میشد، که جهت تشخیص نوع آلودگی نمونهبرداری شده و نتایج متعاقبا اعلام خواهد شد.
همچنین بخش قابل توجهی از این منطقه، آلوده به گازوئیل بود که در پایین دست جویباری که دام و احشام از آن سیراب میشدند را آلوده کرده است.
وی با بیان اینکه به گفتهی اهالی بدلیل فاصله دور آبشخور، امکان جایگزینی وجود نداشته و بهناچار احشام از همان آب آلوده استفاده کردهاند، گفت: مسئلهی دیگر این است که زمین به طرز ناهمگونی بدون برنامه با مسیرهای موقت دسترسی خاکبرداری شده و بدون اجرای برنامههای تثبیت خاک و سایر اقدامات لازم، به حال خود رها شده است و مشخص است که هیچ اطلاع دقیقی از محلی که باید حفاری شود، نداشتهاند!
وی تصریح کرد: خاکهای حاصل از ایجاد مسیرهای دسترسی روی پوشش گیاهی ریخته شده و پوشش گیاهی و بخصوص گَونهای منطقه که گونهی منحصر بفردی هستند، در محل مدفون شده و آسیبهای جدی دیدهاند!
مدیر اجرایی انجمن سبز اندیشان تبریز تصریح کرد: با توجه به شیوههای مرسوم استحصال مس و طلا که در منطقهی ارسباران نیز به عینه تجربه شده است، در صورت مخلوط شدن مواد استحصالی مانند سیانید سدیم با آب در سرچشمه و به تبع آن کل رودخانهی زنوز و سد زنوز که تامینکنندهی اصلی آب منطقه و باغات منطقه است، باید منتظر فاجعهی سونامی سرطان در پاییندست از شهر زنوز تا یامچی و کلیهی روستاهای مابین این دو شهر باشیم.
وی گفت: عمده نگرانی مردم محلی نیز همین آلودگی منابع آب است.
وی اظهار داشت: مورد دیگر عدم اطلاع افراد حاضر در محل معدن از نحوهی فعالیت و شیوههای کاربردی حفاظت از محیطزیست و بهرهبرداری اصولی بود. در حالیکه انتظار میرفت حداقل با نکات ایمنی و اصول محیطزیستی بهرهبرداری آشنا باشند که این خود نیز حکایت از به مخاطره انداختن جان کارگران و کارکنان بدون وسایل حفاظتی، این معدن دارد.
وضعیت معدن کائولن زنوز
مهناز اسلامی تاکید کرد: باید گفت نه یک معدن صرف بلکه یک فاجعهی محیطزیستی به تمام معنا با نام معدن کائولن زنوز!
وی گفت: بزرگترین معدن کائولن در خاورمیانه با ذخیرهی قطعی ۶۰ میلیون تن و ذخیرهی احتمالی ۱۰۰ میلیون تن در این منطقه واقع شده و متاسفانه معدنکاری غیراصولی و بدون رعایت الزامات زیستمحیطی علاوه بر طبیعت، معاش مردم را نیز دچار چالشهای جدی کرده است.
وی گفت: یک بازدید ساده حتی برای کسانیکه اطلاع زیادی از استخراج معدن ندارند، نشانگر عمق فاجعه در این محل است!
به گفتهی مهناز اسلامی این محل که با نام آغ داغ در بین اهالی شناخته میشود، به یکی از بزرگترین منابع آلودگی منطقه تبدیل شده است که به شیوههای مختلف این آلودگیها را به خورد مردم بیگناه منطقه میدهد! متر به متر منطقه جادهکشی شده و بدون هیچگونه تثبیت خاک، به بزرگترین کانونهای تولید گرد و غبار تبدیل شدهاند که بدلیل بادهای دائمی منطقه از سمت کوهپایهها به طرف شهر زنوز و مرند، عملا منطقه را با فاجعهی زیستی مواجه کرده است.
وی افزود: ماشینآلات سنگینی که به شکل گسترده مشغول فعالیت هستند، باعث پودریزه شدن بیشتر خاک شدهاند و دستگاههای حفاری و انفجارهای پیدرپی که به اهالی اطلاع داده نمیشوند نیز ابعاد این فاجعه را بیش از پیش کرده است.
به گفتهی این فعال زیستمحیطی با توجه به اظهارات اهالی در خصوص استخراج و حمل روزانهی ۵ هزار تن خاک از این محل، مسیر پر از نخالههایی است که بدون هیچتوجهی بر روی دامنهی کوهها ریخته شده و پوشش گیاهی را مدفون در خود کرده است که در صورت ادامهی این رویه، بهزودی محل به دو قسمت تقسیم خواهد شد. یک قسمت که خاک آن برداشته و حمل شده و محل عاری از هر گونه پوشش گیاهی است و محلهای پوشیده از نخالههای معدنی بهحال خود رها شده که باز پوشش گیاهی را نابود خواهند کرد!
فاجعهی معدن کائولن
وی خاطر نشان کرد: اما بدترین و عمیقترین فاجعه جایی است که پسماند سیلیسی معدن دپو میشوند! در جای جای محل بهرهبرداری و جادهی مشرف به روستاهای اطراف سیلیس بصورت کوپههای قد و نیم قد بچشم میخورند که کاملا آزادانه رها شدهاند!
اما تراژدی بزرگ جای دیگری است!
مهناز اسلامی در ادامهی صحبتهای خود از بازدید میدانی از معادن زنوز گفت: در انتهای مسیر جاده که به شهرستان زنوز میرسد تصویری از چند کوه سفید جلب توجه میکند! کوه سیلیس! کوهی که در طی سالهای گذشته با تلنبار کردن پسماندهای سیلیسی بوجود آمدهاند و هر لحظه بوسیلهی باد، ابری سفید از سیلیس را به سمت شهر زنوز و مرند و روستاهای مجاور راهی میکند!
وی با بیان این پرسش که آیا ارتباطی بین این باران سیلیس و افزایش سرطان تا ۲۵ درصد بیش از میانگین کشوری در این دو شهر وجود دارد؟ ادامه داد و سوال بزرگتر اینکه آیا نهادها و سازمانهای متولی از این فاجعهی زیستی مطلع هستند؟
به نظر میرسد با توجه به وجود این دو معدن که دقیقا آب، خاک و هوای شهر زنوز و حتی روستاها و شهرهای مجاور را بشدت آلوده میکنند، بهزودی شاهد از بین رفتن شهر تاریخی – فرهنگی زنوز و این منطقه با آن همه باغات و زیبایی سحرانگیز خواهیم بود و مردمانی که همانند بسیاری از مناطق مشابه دیگر، چارهای جز انتخاب بین ماندن و دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان یا کوچ اجباری از خاک آبا و اجدادی را نخواهند داشت.
باید دید آیا توجه واحترام به طبیعت از سوی متولیان دولتی در این نوع فعالیتها قادر است این مشکلات را تا حد قابل توجهی کاهش دهد.