به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از آذرانجمن؛ سیدجواد طباطبایی، تئوریسین ایرانشهری، چند روز پیش در سن ۷۷ سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت. وی که اصالتا تبریزی بود، بسیاری از عمر خود را در ایران سکونت داشت و در سال های اخیر به آمریکا رفت. طباطبایی عضو پیشین هیات علمی و معاون پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و از او با عنوان فیلسوف ایرانشهر یاد میکنند، اما طیف عظیمی از مردم و اندیشمندان نیز مخالف نظرات او در خصوص زبان مادری و یکسانسازی فرهنگی هستند.
یکی از منتقدان جدی سیدجواد طباطبایی در سالهای گذشته سیدجواد میری عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. وی در گفتوگویی با آذرانجمن به بررسی طرح کلی نظرات سید جواد طباطبایی نقد آن میپردازد:
سید جواد میری، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با آذرانجمن در خصوص طرح کلی نظرات سید جواد طباطبایی توضیح داد: نکته قابل توجه در خصوص نظریات اصلی دکتر طباطبایی انحطاط و امکان نوزایش در ایران بود؛ به عبارت دیگر سوال او این بود که چه عوامل و مولفه هایی باعث شده تا ایران امروز به وضعیتی برسد که در دوران انحطاط باشد یا در وضعیت انحطاط قرار بگیرد. اما سوال این است که آیا در طول تاریخ طولانی ایران زمین یا به قول آقای طباطبایی ایرانشهر، دوران ها و دوره هایی بوده که نوزایش و رنسانسی اتفاق افتاده باشد، یا بعد از دولت هخامنشیان و اشکانیان یا ساسانیان دائم درحال انحطاط بودیم؟
وی افزود: پاسخ طباطبایی این بود که ایرانیان در دوران قرن سوم و چهارم هجری قمری، یک رنسانس تجربه میکنند و این رنسانس به نوعی باعث نوزایش ملیت ایرانی میشود و شیوه ای از تفکر و جهان بینی و شیوه ای از همزیستی را رقم میزنند که دکتر طباطبایی از آن با عنوان اندیشه ایرانشهری یاد می کند؛ اما پس از آن ما آرام آرام وارد دوران انحطاط میشویم و این انحطاط تا به امروز ادامه پیدا میکند. البته با برآمدن و ظهور جنبش مشروطه نوعی از تجدد و امکان نوزایش در ایران رخ می نماید، اما این نوزایش نمیتواند، یک نوزایش کامل و دقیقی باشد که بتواند ما را از این وضعیت انحطاط و بست انتقاد نجات دهد!
سید جواد میری در ادامه عنوان کرد: نقد های بیشماری به روایت آقای طباطبایی وارد است، یکی از نقدهای بسیار بنیادین این است که دکتر طباطبایی وقتی در مورد ایرانشهر سخن میگوید در سخنش کلید واژه ها و یا مفاهیم محوری وجود دارد که این مفاهیم، بیش از آنکه تقریر وقایع تاریخی یا تقریر امر تاریخی باشد به نوعی خاستگاه ایدئولوژیک دارد.
سید جواد میری با بیان اینکه، دکتر طباطبایی خودآگاهی ملی ایرانیان را به دوران های بسیار بسیار دور مانند برآمدن حکومت هخامنشیان یا دوران ساسانی نسبت داده بود، افزود: مفهوم ملت یا اراده ملی زمانی میتواند شکل بگیرد که انسان به مقام سوژگی رسیده باشد؛ یعنی به مقام خودگاهی، جامعه آگاهی، تاریخ آگاهی و اراده معطوف به تغییر و تحول برسد. اما باید توجه کرد که نه تنها در ایران بلکه در کل جهان در عصر کشاورزی تا سال های ۱۸۰۰ میلادی تمام جهان و مردمانش و جوامعی که وجود داشتند با تمدن های گوناگونی که در آن به سر می بردند، در مقام رعیت بودند و در مقام سوژه وارگی قرار نداشتند، اساسا مفهوم ملت در جهان مدرن شکل می گیرد و این امکان یک پدیده بسیار جدید است و ملت هم در این ساختار جدید رشد پیدا کرده و خلق شده است.
وی اشاره کرد: به نظر میآید دکتر طباطبایی به مبانی فلسفی و نظری، بحث سوژه وارگی و به بحث ملت به مثابه بیرون آمدن از وضعیت رعیت وارگی التفات بنیادین و نظری نداشت و به همین خاطر برای صورت بندی مفهوم ملت مجبور میشد یک نگاه جوهر گرایانه به مفهوم ملت در ایران داشته باشد و خود این مسئله موجبات سوء تفاهم ها و تقریرات نادرست از تغییر و تحولات تاریخی ایران را رقم میزند.
سید جواد میری در پایان تاکید میکند: اگر تصور کنیم که ایده طباطبایی، همانطور که آقای آخوندی در دوران آقای روحانی دنبال آن بودند، سازمانیافته شود و در حوزه سیاست و امر سیاسی شکل پیدا کند، یقینا ایران را دچار چالشهای بسیار خطرناکی میکند. یعنی کسانی که طرفدار دکتر طباطبایی بودند میگفتند هر کسی خلاف ایرانشهری حرف بزند او تجزیهطلب است. ولی واقع امر این است که ایده ایرانشهری بهنوعی که آقای طباطبایی و کسانی مثل حمید احمدی و دیگران صورتبندی میکنند، خود مایه تفرقه و تجزیه ایران است. آنچه که ما به آن نیازمندیم تقلیل ایران به یکی از سنتهای باستانگرایی، اسلامگرایی و سنت تجددگرایی نیست. بلکه راه پیشروی ما در آینده ایران باید بتواند از امر باستانی و امر اسلامی و امر مدرن، در یک فضای جهانیشده در عرصه پساجدید، سنتزی ارائه بدهد. اگر نتواند سنتزی ارائه بدهد و یکی از اینها را به جامعه متکثر ایران تحمیل کند خود مایه تفرقه و تجزیه در کشور خواهد شد. نقد من به دکتر طباطبایی از این منظر است. امیدوارم این ایده اجرا نشود در غیر این صورت آینده خطرناکی را میتوان پیشبینی کرد. جریانهایی در دهه ۹۰ تلاش میکردند این تفکر را بر وزارت علوم یا وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت آموزش و پرورش حاکم کنند. اگر همین روند در حوزه امر سیاسی و سیاستگذاری ادامه پیدا کند، بسیار خطیر و خطرناک خواهد بود.
گفتگو: عاطف احدپور