به گزارش یازاکو، در یک روز بهاری، آفتاب آرام و دلنشین، با نور طلاییاش خیابانهای تبریز را در آغوش گرفته و نسیم ملایم بهاری، بوی عطر گلهای تازه شکوفا شده را در هوا پراکنده میکند. درختان بلند و سبز، به آرامی در باد خم میشوند و انگار طبیعت به استقبال روزی جدید میرود. اما وقتی پا به خیابانهای پر تردد و شلوغ تبریز میگذارید، نخستین چیزی که توجهتان را جلب میکند، صفهای طولانی و بیپایان مقابل نانواییهاست. مردم با چهرههایی که از انتظار کشیدن و از خستگی به سختی لبخند میزنند، کنار هم ایستادهاند، گویا زمان برایشان از حرکت ایستاده است.
در این بین، صداهای نگران و پر از دغدغه از دوردست میآید. صحبت از نان، از کیفیتی که هر روز کمتر و کمتر میشود و از صفهایی که هر روز بلندتر و بلندتر. وقتی به حرفهای مردم گوش میدهید، نمیتوان به راحتی فهمید که چه زمانی این روزهای سخت پایان خواهد یافت. از طرفی، استاندار آذربایجان شرقی، بهرام سرمست، با دغدغهای که برای مردم دارند، به فرماندار تبریز مأموریتی ویژه داده بودند تا سیاستهای نانواییها و کیفیت نان را بازبینی کند. وعدهها داده شده بود که کیفیت نان بهبود خواهد یافت و صفهای طولانی از بین خواهند رفت. اما آیا واقعاً تغییرات ملموس و قابل حس در میان مردم اتفاق افتاده است؟
نان آزادپز مردم آزاد نیستند، صفهای که کوتاه نمیشوند
آری، تغییری هست؛ اما نه آن تغییری که مردم انتظار داشتند. هر روز که از خواب برمیخیزید، در برابر هر نانوایی، اطلاعیهای نصب شده است که نشان میدهد این نانوایی آزادپز است. ظاهراً این راهحلی است که برای کاهش صفها و افزایش تنوع در دسترس قرار گرفته است. اما در واقع، این تغییر فقط یک سطحپوشانی است. صفها نه تنها کاهش نیافته، بلکه همچنان پر از مردمی است که در انتظار نان میمانند. کیفیت نان، همانطور که بوده، همچنان درگیر مشکلات است و مردم همچنان در حسرت یک لقمه نان با کیفیت و بوی تازه میمانند.
۶ هزار و ۳۰۰ واحد نانوایی یارانهای در استان آذربایجان شرقی فعالاند، و از این تعداد، ۲ هزار و ۳۰۰ واحد در شهرستان تبریز به مردم خدمات ارائه میدهند. اما آیا این تعداد نانوایی کافی است؟ آیا تعداد نانواییهای آزادپز، که در کنار این واحدهای یارانهای به تعدادشان افزوده میشود، میتوانند کیفیت نان را بهبود بخشند یا تنها به صفهای طولانیتر و سرگردانی بیشتر مردم در انتخاب نان منجر خواهند شد؟
نان بی کیفیت صف های بی پایان
کنار یکی از نانواییهای شلوغ خیابان شهرک امام تبریز، پیرمردی با عصا در دست، سایهاش را کنار دیوار انداخته و منتظر نوبتش است. با لبخندی تلخ میگوید:
پنجاه ساله دارم تو این محله زندگی میکنم. قدیما نون گرم و خوشعطر میخریدیم، حالا باید یه ساعت تو صف وایسیم برای نونی که نه طعم داره، نه کیفیت. دیگه خسته شدیم.
چند قدم آنطرفتر، مسلمی زنی جوان با کالسکهای که فرزندش در آن خوابیده، در انتظار نان است. او نیز گلایهمند است: من کارمندم، باید صبح زود بیام نون بگیرم و برم سر کار. خیلی وقتا نمیرسیم، یا نون تموم شده یا کیفیتش اونقدر بده که بچهم لب نمیزنه و مجبورم از سوپرمارکت ها با چند برابر قسمت نان بخرم.
خانم غیوری جوانی که به نظر میرسد در منطقه مرکز شهر تبریز ساکن است و پلاستیکی پر از نان در دست دارد، با لحنی انتقادی میگوید: نانوایی آزادپز باز شده، اما قیمتها بالاست و کیفیت هم فرقی نکرده. به اسم آزادی، همه چی رو رها کردن. مردم موندن و یه لقمه نون که نه گرمِ، نه خوشمزه.
در میان حرفها و نگاههای پر از خستگی، تنها امیدی که باقی مانده، شاید وعدههایی است که مردم دیگر به سختی باورشان میکنند. اما هنوز نگاهها به آینده است، به روزی که شاید نان نه تنها قوت شکم، که قوت دل مردم این شهر شود.
ای کاش وعدهها به واقعیت تبدیل میشد. ای کاش صفهای انتظار تمام میشد و در هر نانوایی، نانی تازه و با کیفیت به دست مردم میرسید. ای کاش این بهار برای مردم تبریز به معنای واقعی کلمه، بهاری پر از طعم خوب نان و لحظات آرامشبخش بود. اما گویی این روزها تنها تغییری که در تبریز میبینیم، افزایش نانواییهای آزادپز است. تغییراتی که شاید تنها به ظاهر رنگ و لعاب میدهند و در حقیقت هیچ کمکی به رفع مشکلات مردم نمیکنند.
شاید روزی برسد که مردم تبریز بتوانند با خیالی آسوده از نانوایی نانی با کیفیت و خوشمزه بگیرند، بدون آنکه در صفهای طولانی بایستند، بدون آنکه با نانی سرد و بیکیفیت مواجه شوند. شاید روزی برسد که استاندار و مسئولین دست به اقداماتی اساسی بزنند و وعدههایشان را عملی کنند. تا آن روز، تبریز همچنان در انتظار نانی است که همطعم باشد، هم گرم، هم نرم و هم خوشمزه.