براستی چه کسی پاسخگوی کودکانی است که چشم به راه پدران و مادرانی نشسته اند که دیگر باز نخواهند گشت؟
چه کسی مرهم دل پدران و مادرانی است که با داغ جوانانشان تا به ابدالدهر روزگار تیره و تارشان را سر خواهند کرد؟
چه کسی جبرانگر بغض های فرو مانده در سینه های پر درد و روحهای زخم خورده ایست که در آتش بیتدبیری سوختند و پر پر شدند؟
سهلانگاری، غفلت و بیمسئولیتی، این سه ضلع شوم، بار دیگر دست در دست نهادند تا زخمی دیگر بر پیکره این سرزمین کهن بنشانند و ملتی را داغدار سازند.
باز هم فرزندان این مرز و بوم قربانی بیتدبیری شدند، باز هم خانوادههایی که آیندهشان در یک لحظه خاکستر نشست و به هیچ بدل شد.
چه باید گفت زمانی که حادثه، نه از دل قضا و قدر، بلکه از دل تصمیمات اشتباه، نبود زیرساختهای ایمن، نظارتهای سست، و بیتفاوتی مدام میجوشد؟
چگونه میتوان اشکهای سرد کودکانی را، داغ دل مادرانی را، و حسرت بیپایان پدرانی را فراموش کرد کرد که هرگز روح در هم پاشیده شان و قلب شکسته شان ترمیم نخواهد شد؟
آیا قرار است همچنان، پس از هر فاجعه، چند روزی در سوگ بنشینیم، چند خط دلسوزی بنویسیم و سپس دوباره به لاک بیخیالی خود برگردیم؟
تا به کی باید نظارهگر تکرار فجایع اینچنینی باشیم که همه میدانیم، قابل پیشگیری بودند؟
آیا زمان آن نرسیده که فاجعههای تلخ، ما را از خواب سنگین غفلت بیدار کنند؟
حادثه ناگوار اسکله شهید رجایی علاوه بر خسارتهای سنگین مالی و مهمتر از آن، آسیب جبران ناپذیر جانی، به تزلزل در امنیت روانی جامعه انجامید، بار دیگر اهمیت رعایت اصول ایمنی، نوسازی زیرساختها و پیشگیری در مقابل بحرانها و تحول بنیادی در مدیریت بحران ها و صد البته در پدافند غیر عامل را به همگان یادآور شد.
لزوم تغییر نگرشها؛ از غفلت به سمت مسئولیتپذیری
چه بسیار نوشته اند و خوانده ایم و گفته ایم که حادثه خبر نمی کند و فاجعه منتظر ما نمی ماند، اما با این وجود هنوز هم به امید “شانس” و “قضا و قدر” روزگار میگذرانیم.
در مدیریت بحران و پدافند غیرعامل، نیاز داریم تا نگاهمان را از واکنش به پیشگیری تغییر دهیم وبه مرحلهای برسیم که از وقوع بحرانها جلوگیری کنیم، نه اینکه بعد از وقوع آنها، تنها به فکر امدادرسانی باشیم.
این تغییر نگرش، نه تنها به مسئولان، بلکه به تمام اعضای جامعه مربوط میشود.
در دنیای امروز، زمانی که تکنولوژی و علم به کمک بشر آمده است، دیگر جای هیچگونه توجیهی برای غفلت از ایمنی زیرساختها و بیتوجهی به پدافند غیرعامل وجود ندارد.
این رخداد تلخ، زنگ خطری جدی را برای تمامی شهرهای کشور، از جمله تبریز، به صدا درآورد تا با نگاهی مسئولانهتر و آیندهنگر، در مسیر ارتقای ایمنی و تابآوری شهری گام بردارند.
شهر تبریز به عنوان یکی از قطبهای صنعتی، تجاری و فرهنگی ایران، نیازمند زیرساختهایی در تراز جهانی است. مقایسه امکانات و تاسیسات زیربنایی تبریز با شهرهای همردیف خارجی همچون ازمیر (ترکیه)، کازان (روسیه) یا والنسیا (اسپانیا) نشان میدهد که باوجود تلاشهای صورتگرفته، هنوز در برخی شاخصها چون مدیریت بحران، زیرساختهای حمل و نقل هوشمند، ایمنی سازهها و خدمات شهری مقاوم در برابر حوادث طبیعی و غیر طبیعی با فاصلهای معنادار روبرو هستیم.
در سالهای اخیر، مدیریت شهری تبریز با جدیت تلاش کرده است تا با اجرای پروژههای مهمی همچون تقویت شبکههای دفع آب های سطحی و فاضلاب، مقاومسازی پلهای شهری، نوسازی ناوگان حملونقل عمومی و احداث ایستگاههای ایمنی بحران در قالب سالن های چند منظوره ورزشی، بخشی از این فاصله را جبران نماید.
اهمیت رعایت اصول ایمنی و تأمین زیرساختهای پایدار
در جهانی که تغییرات اقلیمی، رشد بیرویه جمعیت شهری و پیچیدگی شبکههای ارتباطی، آسیبپذیری شهرها را افزایش داده است، رعایت اصول ایمنی و توسعه زیرساختهای مقاوم، دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه ضرورتی حیاتی است. حادثه اسکله شهید رجایی نشان داد که هرگونه قصور در پیشبینی، پیشگیری و آمادگی میتواند به فجایعی جبرانناپذیر بیانجامد.
امروزه استانداردهای بینالمللی در مدیریت ایمنی، بر اصولی چون ارزیابی ریسک مستمر، نوسازی تجهیزات، آموزش همگانی و تأمین منابع مالی برای اقدامات پیشگیرانه تأکید دارند. شهرهایی که این اصول را جدی گرفتهاند، توانستهاند نه تنها خسارات ناشی از حوادث را کاهش دهند، بلکه رشد پایدار اقتصادی و اجتماعی خود را نیز تضمین نمایند.
مقایسه تبریز با شهرهای همردیف خارجی
تبریز با سابقهای غنی و جایگاهی استراتژیک در شمالغرب کشور، از دیرباز یکی از قطبهای مهم اقتصادی، فرهنگی و صنعتی ایران بوده است. با این حال، مقایسه زیرساختهای موجود در تبریز با شهرهای همرده در سطح بینالمللی نظیر ازمیر (ترکیه)، کازان (روسیه) و والنسیا (اسپانیا) نشان میدهد که در زمینههایی چون مدیریت بحران، نوسازی شبکههای حیاتی، حمل و نقل پاک، زیرساختهای ارتباطی پیشرفته و تابآوری اجتماعی، هنوز نیازمند توسعه و بهروزرسانی اساسی هستیم.
شهرهایی مانند ازمیر، با اجرای پروژههای گسترده مقاومسازی ساختمانها، راهاندازی سامانههای هشدار سریع زلزله، توسعه حملونقل ریلی و برقی، و سرمایهگذاری بر آموزش عمومی در برابر بحران، توانستهاند به شاخصهای جهانی تابآوری نزدیک شوند. در مقابل، تبریز به دلیل فرسودگی شبکههای آبرسانی، برقرسانی، ضعف در حملونقل عمومی پاک، و کمبود مراکز تخصصی مدیریت بحران، همچنان با چالشهای قابل توجهی روبروست.
نیازهای فوری تبریز برای رسیدن به استانداردهای جهانی
برای نیل به سطح استانداردهای جهانی و افزایش تابآوری شهری، تبریز نیازمند اقداماتی فوری و مؤثر در حوزههای زیر است:
- نوسازی زیرساختهای فرسوده: تعویض شبکههای قدیمی آب، فاضلاب و برق، بهویژه در مناطق مرکزی و جنوب غربی شهر.
- توسعه شبکههای حملونقل پاک: سرمایهگذاری در خطوط مترو، خطوط اتوبوس برقی، دوچرخههای اشتراکی و مسیرهای ویژه پیادهروی.
- مقاومسازی ساختمانهای عمومی: مدارس، بیمارستانها، مراکز خرید و پارکینگهای طبقاتی باید بر اساس آخرین استانداردهای ایمنی بازسازی شوند.
- ایجاد سامانههای هوشمند هشدار سریع: استفاده از تکنولوژیهای نوین برای شناسایی زلزله، سیل و سایر مخاطرات طبیعی.
- آموزش عمومی و فرهنگسازی تابآوری: اجرای برنامههای آموزشی در مدارس، محلات و سازمانها برای ارتقاء آگاهیهای بحران.
اقدامات مثبت مدیریت شهری تبریز در سه سال گذشته
با وجود محدودیتهای مالی و تحریمی، مدیریت شهری تبریز در سه سال اخیر توانسته است گامهای ارزشمندی در راستای بهبود زیرساختها و ارتقاء سطح ایمنی شهر بردارد. از جمله این اقدامات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- احداث ۷ ایستگاه جدید آتشنشانی در مناطق کمبرخوردار
- مقاومسازی پلهای شهری و تقاطعهای غیرهمسطح
- آغاز پروژههای بهسازی شبکههای آبرسانی در مرکز شهر
- افزایش ۴۰ درصدی تجهیزات امداد و نجات شهری
- اجرای طرحهای “شهر هوشمند” با نصب سنسورهای پایش وضعیت ساختمانهای پرخطر
- توسعه پارکهای بحران با امکانات اقامت اضطراری در مواقع حوادث
این دستاوردها، نشاندهنده عزم جدی شهرداری و مدیریت شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی و ایمنی شهروندان تبریز است که شایسته تقدیر ویژه میباشد.
برنامههای آتی مدیریت شهری تبریز برای توسعه زیرساختها
شهرداری تبریز با تکیه بر تجربیات موفق سه سال گذشته و در راستای چشمانداز ۱۴۱۰ خود، برنامههای آتی در محورهای زیر را طراحی نموده است:
- ایجاد مرکز فرماندهی یکپارچه بحران شهری با همکاری نهادهای نظامی و انتظامی
- گسترش ناوگان حملونقل برقی با ورود اتوبوسهای برقی جدید
- نوسازی کامل خطوط اصلی برق و گاز در مناطق فرسوده شهری
- ارتقاء سامانههای اعلام و مدیریت بحران با استفاده از فناوریهای نسل پنجم (۵G)
- راهاندازی برنامه “هر محله یک مرکز بحران“ برای افزایش تابآوری اجتماعی
- افزایش ۳۰ درصدی بودجه زیرساختهای ایمنی در بودجه سال آینده شهرداری
سخن پایانی: از دل اندوه، آیندهای روشن بسازیم
تبریز، این شهر سربلند و کهن، امروز در نقطهای حساس از مسیر توسعه خود قرار دارد. فرصتها و تهدیدها، در کنار یکدیگر، آیندهای نامعلوم را ترسیم میکنند؛ اما با مدیریت خردمندانه، برنامهریزی علمی و مشارکت فعال شهروندان، میتوان این آینده را به نفع تابآوری، امنیت و شکوفایی توسعه پایدار رقم زد.
امروز، تبریز بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه ویژه مدیران کشوری، حمایت دولت، و همراهی ومشارکت مردم برای عبور از این گذار حیاتی است. اگر همگی در کنار هم باشیم، میتوانیم شهری ایمنتر، مقاومتر و درخور مردم شریف تبریز بسازیم؛ شهری که در برابر حوادث، همچون فولاد، مقاوم و در برابر آینده ای تیره و تار، همچون صبح سپید، روشن باشد.
امید است مقامات کشوری، مدیران استانی و مسئولان شهری، با درک عمیق از اهمیت این مقطع حساس، منابع و توجهات لازم را برای تحقق این اهداف تأمین نمایند. تبریز، لایق شهری است که نه تنها در تاریخ، بلکه در آینده نیز، باید چون ستارهای درخشان بدرخشد.
در پایان، با نهایت تأسف و تأثر عمیق و اندوه فراوان، به خانوادههای داغدار حادثه اسکله شهید رجایی تسلیت میگوییم. دلهای ما با کودکانی است که در حسرت در آغوش کشیدن پدران یا مادران خود میسوزند، و با پدران و مادرانی که قامتشان زیر بار غم شکسته است همدرد و همراهیم.
باشد که این حادثه تلخ، تلنگری بیدارکننده برای مسئولان و مدیران کشور باشد تا با عزمی راسخ، ایمنی را در رأس همه برنامههای توسعهای قرار دهند.
امروز وظیفه همه ماست که از دل این اندوه عظیم، آیندهای روشن و ایمن را برای میهن خویش و برای فرزندان این سرزمین بسازیم؛ آیندهای که در آن، هیچ کودکی در انتظار بازگشت عزیزی، دلش به درد نیاید و هیچ مادری در غم از دست دادن فرزندش، اشک حسرت نریزد.