«سلامت روان» تنها نبود بیماری نیست، بلکه تلاشی است برای رسیدن به ساحل آرامش، جایی که عواطف در تعادل، اندیشهها در روشنایی و رفاه اجتماعی چون خورشیدی تابان، بر زندگی سایه میافکند. میتوان گفت، سلامت روان، نقشی است که بر پردهٔ هستی میزنیم، و چگونگی اندیشیدن، احساس نمودن و واکنش نشان دادن ما در برابر پیچیدگیهای این جهان، ریشه در همین نقش دارد. سلامت روان، نه تنها هنر مدیریت استرس است، بلکه رقص هماهنگ با دیگران و انتخابهای خردمندانه در گذرگاه زندگی است. از این رو، در هر منزلگاه هستی، از سپیده دم کودکی تا شامگاه پیری، این گنجینهٔ گرانبها را پاس بداریم.
در پهنهٔ گیتی، سلامت روان، گویی کلیدی است زرین، که درهای پویایی و شکوفایی را به روی جوامع میگشاید. اما در این عصر مدرن، این کلید، خود اسیر چالشها و ابهاماتی گشته است. انسان سرگشته، در این دنیای ماشینی، در جستجوی اکسیر شفابخش برای زخمهای روح است، و میکوشد تا در میان امواج تحولات بیامان، با یافتن راهی به سوی سلامت روان، مشعلی فرا راه نسلهای آینده برافروزد، تا آنان نیز در جهانی سرشار از سلامتی و شادابی، گام بردارند.
روح الله سید مهدوی اقدم، یک روانشناس که با ژرفنگری، مفهوم سلامت روان را اینگونه تبیین میکند: سلامت روان، نه فقط غیبت رنجوری است، بلکه کیمیایی است که مس وجود را به زر رضایت بدل میکند، رضایتی که از چشمهسار وضعیت مالی و اقتصادی تا پهنهٔ بیکران محیط فردی و اجتماعی، جاری است.
وی ادامه میدهد: فردی که روانش در سلامت است، در وادی پریشانی سرگردان نمیشود، و در هر محفلی، نقشی سازنده ایفا میکند.
مدیریت هیجان، ریشه در خودآگاهی دارد
سید مهدوی اقدم، با تأکید بر این نکته که کنترل هیجانات، سنگ بنای سلامت روان است، اضافه میکند: مدیریت هیجان، سفری است به درون خویش، سفری برای شناخت احساسات و درک موقعیتهایی که این احساسات را برمیانگیزند. انسان سالم، همچون ناخدایی ماهر، کشتی وجود خود را در دریای احساسات، با آگاهی و بینش، به سوی ساحل آرامش هدایت میکند.
وی یادآور میشود: فرد سالم، جزئی از جامعهای سالم است، و سلامت روان هر فرد، در گرو تعامل عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی است.
در ادامه، سید مهدوی اقدم، با اشاره به نقش بیبدیل معنویت در سلامت روان، بیان میکند: آنان که دل به نور ایمان روشن کرده و به سنتهای الهی پایبندند، گویی در پناهگاهی امن، از گزند امواج پریشانی در امانند.
و در پایان، با تأکید بر اهمیت روابط صمیمانه در خانواده، خاطرنشان میکند: خانوادهای که در آن، مهر و محبت جاری است و احساسات، در کمال احترام، ابراز میشوند، همچون بوستانی است که گلهای سلامت روان در آن میرویند و عطر آرامش میپراکنند. کودک و نوجوان، در چنین محیطی، با آموزشهای صحیح، برای رویارویی با چالشهای زندگی آماده میشوند.”
سرزنشگری، زهری برای روان
همچنین مهدی آقاپور، نیز در ادامه میگوید: بهداشت روان، نه فقط سلامت جسم، بلکه سلامت احساسات و تفکرات است، هنری است که به ما میآموزد چگونه از تواناییهای خود بهره ببریم، در جامعه نقشی سازنده ایفا کنیم و نیازهای روزمره را برآورده سازیم.
وی با تأکید بر پرهیز از فاجعهسازی در برابر رویدادهای ناخوشایند، ادامه میدهد: در روزگار سختی، سرزنش خود و دیگران را کنار بگذارید، زیرا سرزنشگری، زخمی عمیق بر روان مینشاند.
وی اضافه میکند: فشار روانی مداوم، همچون سدّی در برابر جریان زندگی، موجب اختلالات اضطرابی میشود. از شکست نهراسید، بلکه آن را به سکوی پرتابی به سوی پیروزی تبدیل کنید.
آقاپور، با اشاره به اهمیت تفکیک میان امور قابل کنترل و غیرقابل کنترل، تاکید میکند: آنان که زمام امور درونی را به دست گرفته و از دغدغههای بیرونی رها میشوند، طعم واقعی زندگی را میچشند. به آنچه در حیطهٔ قدرت شماست، توجه کنید، و از غصهٔ آنچه از کنترل شما خارج است، دوری گزینید.
این روانشناس با تأکید بر اهمیت پذیرش، میگوید: پذیرش، نه فقط در لحظات شادی، بلکه در دل هر مصیبت، گوهری است نایاب. انسانهای توانمند، کسانی هستند که هنر پذیرش را در وجود خود نهادینه کردهاند.
وی توضیح میدهد: آنان که از سلامت روان بیبهرهاند، در هر رویدادی، به دنبال برنده و بازنده میگردند، و از درک زیباییهای پنهان هستی، عاجز میمانند.
آقاپور عنوان میکند: استرس، در حد اعتدال، نشان از مسئولیتپذیری است، اما اگر از حد بگذرد، زنجیری بر پای اراده میشود. تعبیر و پردازش سالم از وقایع، کلید دستیابی به روانی سالم است. به جای آنکه اسیر تفسیرهای منفی شویم، بگذاریم نور امید و تفسیرهای مثبت، راهنمای ما در این مسیر باشد.