به گزارش یازاکو، در دل دیوارهای سرد و خاموش زندان، جاییکه سالها بهعنوان نماد تنبیه و طرد شناخته میشد، صدایی تازه به گوش میرسد؛ صدای کوبش چکش بر چرم، صدای عبور نخ از دار قالی، صدای خندهای آرام، صدای زندگی. در زندانهای آذربایجان شرقی، دیگر تنها مجازات در کار نیست، بلکه فرصتی دوباره در حال رقم خوردن است؛ فرصتی برای بازسازی، بازگشت و رهایی واقعی.
فهرست
قالی که تقدیر را میبافد
در کارگاه قالیبافی زندان تبریز، پیرمردی نشسته بر دار قالی، با انگشتانی چروکیده که روزگاری گرهگشای جرم بودند، اکنون هنرمندانه گره بر گره میزند و طرحی نو میزند در اندیشه و زندگی خود. او میگوید: هر گره که میزنم، انگار یکی از اشتباهاتم را باز میکنم. این قالی برای من فقط یک فرش نیست، نجات است. هر روزی که در این کارگاه کار میکنم، یادم میافتد که هنوز هم میتوانم مفید باشم، هنوز هم میشود دوباره شروع کرد.
کفشی برای آینده؛ وقتی امید دوخته میشود
در گوشهای دیگر، مرد جوانی در کارگاه چرمدوزی کفش میدوزد. نگاهش خسته نیست؛ پر از اشتیاق است. لبخند میزند وقتی درباره آیندهاش میگوید: وقتی آزاد شوم، همین کار را ادامه میدهم. رویایم این است که مغازهای کوچک داشته باشم، روی درش بنویسم: کار دست، ساخت یک زندانی سابق…
۲۴۸۲ زندانی در آذربایجان شرقی سرکار می روند
محمد جوادی، مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی آذربایجان شرقی می گوید: در سال ۱۴۰۳، به طور میانگین ماهانه برای بیش از هزار و ۲۳۰ زندانی در زندانهای استان آذربایجان شرقی اشتغال فراهم شده است. کارگاههایی درون زندان و حتی خارج از آن که نه تنها فرصت درآمد، بلکه تجربهای بینظیر از مسئولیتپذیری و اعتماد به نفس به زندانیان میدهد. هزار و ۲۵۲ نفر نیز از طریق اعزام به کار، خارج از زندان مشغول فعالیت هستند؛ و این یعنی پل اعتماد دوباره جامعه به انسانی که تصمیم گرفته تغییر کند.
پل اعتماد میان زندان و جامعه
وی با افتخار از این برنامهها سخن میگوید: ما زندان را تنها برای حبس نمیخواهیم. باور داریم که هر زندانی، یک فرصتِ بازیابی است. ما مهارت میدهیم، آموزش میدهیم و حتی بعد از آزادی با وام و تسهیلات، پشتیبانیشان میکنیم. چون اگر جامعه آماده پذیرش آنها نباشد، چرخه تکرار جرم متوقف نمیشود.
۷۴ کارگاه فعال در داخل و خارج زندان های آذربایجان شرقی
جوادی ادامه می دهد: بیش از ۷۴ کارگاه فعال در داخل و خارج زندانها، گواهی است بر این عزم. از قالی و فرش تا کفاشی و چرمدوزی، از نجاری و کشاورزی تا پیرایش و صنایع دستی. برای بسیاری از این زندانیان، این نخستین باریست که مهارتی میآموزند. برخیشان حتی تا پیش از زندان، شغلی نداشتند، مهارتی نمیدانستند، امیدی نداشتند. امروز اما میدانند که میتوانند.
از مجازات تا مهارت؛ مسیر رهایی
جوادی میگوید: ما فقط کار یاد نمیدهیم، عزت نفس میسازیم. زندانی وقتی ببیند که میتواند با دست خودش پول درآورد، میتواند کاری انجام دهد که کسی به آن احترام بگذارد، دیگر به همان انسان سابق بازنمیگردد. دیگر خودش را یک شکستخورده نمیبیند. ما او را به جامعه بازمیگردانیم؛ اما نه همانطور که آمده، بلکه انسانی تازه، با نگاهی تازه.
نوری از دل تاریکی؛ وقتی اشتغال معنا میشود
در این مسیر، بیش از ۱۵ تفاهمنامه همکاری با سازمانها و دانشگاهها امضا شده است تا زندانیان علاوه بر آموزشهای فنی و حرفهای، با علم روز نیز آشنا شوند. هدف، پیوند دادن بین تجربه زندان و بازار واقعی کار است. بازگشت به جامعه باید واقعی و شرافتمندانه باشد.
پرداخت ماهانه ۸ تا ۹ میلیار تومان حقوق برای زندانیان
در کنار همه اینها، برنامهها طوری طراحی شدهاند که کرامت زندانیان حفظ شود. نظارتهای منظم، آموزش حقوق کار، پرداخت دستمزد بهموقع ماهانه حدود ۸ تا ۹ میلیارد تومان همه برای این است که زندانی احساس نکند بیگاری میکند، بلکه بداند که این کار، بخشی از مسیر بازسازیاش است.
داستان اشتغال در زندانهای آذربایجان شرقی، داستان بازگشت است. بازگشت انسانهایی که شاید خطا کردند، اما حالا تصمیم گرفتهاند درست زندگی کنند. اگر جامعه، آغوش بگشاید، اگر ما اعتماد کنیم، شاید روزی برسد که همه آنها، نه به عنوان “زندانی سابق”، که به عنوان “تولیدگر امروز” در کنار ما زندگی کنند.
این اشتغال، صرفاً یک برنامه نیست. یک امید است. امیدی که در دل تاریکترین لحظات، روشن میشود؛ نوری که از درون زندان میتابد، تا راهی بسازد برای عبور از گذشته، به سوی آیندهای روشن.
اینها فقط آمار نیستند. اینها روایتاند. روایت انسانهایی که پشت سیمهای خاردار، راهی به روشنایی پیدا کردهاند. مردانی که میخواهند به جامعه بازگردند، نه به عنوان یک مجرم سابق، بلکه بهعنوان یک پدر، یک کارگر، یک کارآفرین… یک انسان.
در نهایت، زندان اگر قرار است اصلاح کند، باید زندگی بسازد. اشتغال در زندانهای آذربایجان شرقی، نه فقط نجات فرد، بلکه ترمیم یک جامعه است. بازسازی اعتماد، کرامت و آینده؛ با دستانی که دیگر نه به جرم، که به سازندگی خو گرفتهاند.