یازاکو، مجتبی رزمی _ در میان هیاهوی روزمرهی زندگی، گاهی صدایی از عمق قلب یک خانواده، ما را به ایستادن و شنیدن فرا میخواند. این بار، این صدا متعلق به ائلشن است؛ کودکی دهساله که با چشمان پرامید و لبخندی که حتی بیماری نتوانسته آن را خاموش کند، در برابر سرطان مبارزهای جانانه میکند.
بیماری، واژهای بیطرف نیست. در نظامی که عدالت درمان، به اندازه ثروت تقسیم نشده، سرطان معنایش برای فرودست با آنکه تمکن مالی بالایی دارد، یکی نیست.
پدر ائلشن، ابوالفضل مونسخواه، نه سوپرمرد است، نه قهرمان رسانهای. او فقط پدریست که میخواهد فرزندش درمان شود. پدری که شیمیدرمانی را از حفظ شده، درد را با جزئیات میشناسد و نام داروها را با تلفظ درست میگوید. چون چهار سال است که پدرِ یک بیمار است.
ائلشن، حالا در حساسترین مقطع زندگیاش به یاری همهی ما نیاز دارد. چهار سال است که این قهرمان کوچک و خانوادهاش در برابر لوسمی، این دشمن بیرحم، ایستادهاند. شیمیدرمانیهای طاقتفرسا، بستریهای مکرر و داروهای سنگین، بخشی از زندگی روزمرهی ائلشن شدهاند. اما بیماری بار دیگر بازگشته و حالا تنها یک راه برای نجات او پیش رو است: پیوند مغز استخوان.
خوشبختانه، پس از جستوجوهای گسترده، اهداکنندهای سازگار در ترکیه پیدا شده و پزشکان تأکید دارند که این عمل باید هرچه سریعتر در یکی از بیمارستانهای تخصصی این کشور انجام شود.
اما این امید بزرگ، با چالشی بزرگتر همراه است: هزینهی سرسامآور ۷ میلیارد تومانی این عمل. برای خانوادهای که همهی توان خود را در این سالها صرف درمان کردهاند، این رقم، باری کمرشکن است. ابوالفضل، پدری که شب و روز برای نجات پسرش جنگیده، حالا دست همکاری به سوی جامعه دراز کرده و از ما میخواهد که در این مسیر همراهش باشیم.
پویش پیوند مهربانی برای ائلشن دعوتی است به همدلی؛ دعوتی به اینکه نشان دهیم قلبهایمان هنوز برای نجات یک زندگی میتپد. هر کمک مالی، هرچند اندک، میتواند قطرهای باشد در دریای امید برای ائلشن. حتی بازنشر این پیام میتواند این فریاد را به گوشهای بیشتری برساند و دلهای بیشتری را به این پویش پیوند دهد.
ائلشن فقط یک نام نیست؛ او نمادی از مبارزه، امید و زندگی است. او یادآور این است که در میان سختیها، مهربانی و اتحاد میتواند معجزه کند.
در این میانه، دولت تماشاچی است. نهادهای حمایتی، گاه با فرم و پرونده و بروکراسی، زندگی را به تأخیر میاندازند. فراموش کردهایم که سرطان، برای صبر فرصت ندارد. در اتاق درمان، زمان از آنِ کسیست که میتواند سریعتر دستبهکار شود، نه کسی که بیشتر فرم پر کند.
پویش «پیوند مهربانی» تنها یک کمپین کمک مالی نیست. این پویش، آینهایست برای ما: وقتی کودکی در این کشور نیاز به حمایت دارد ما کجای داستان قرار گرفتهایم؟
ما در عصرِ محاسبههای دقیق زندگی میکنیم. اما چه محاسبهای میتواند بگوید که زندگی یک کودک ده ساله، هفت میلیارد «نمیارزد»؟ چه ترازویی داریم برای سنجش ارزش یک لبخند، یک نفس، یک «بابا» گفتن دیگر؟
حالا که نهادهای رسمی، پشت این قهرمان کوچک را خالی کردهاند، جامعه، دوباره باید کاری کند که در تاریخ یادگار بماند.
در داستان ائلشن، تنها او نیست که نجات میخواهد. ما هم باید خود را از بیتفاوتی نجات دهیم. از عادتکردن به رنج، از کنارگذاشتن مسئولیت اجتماعی، از اینکه زندگی یک کودک را در سایهنویسی یک خبر ببینیم.
حالا وقت آن است که دولت، نه فقط با پیام همدردی، که با اقدام عملی وارد میدان شود. وقت آن است که حمایت از بیماران خاص، مخصوصاً کودکان، از حالت «کمکمحور» خارج شده و به سیاست عمومی تبدیل شود.
ائلشن، فقط یک نام نیست. او نشانه است. نشانهای از شکافی میان درد و قدرت. میان امکان و اراده. و میان زندهماندن و نادیدهگرفتهشدن.
اینبار، شاید نجات یک کودک، نجات وجدان جمعی ما نیز باشد.
چگونه میتوانیم در این پویش سهیم باشیم؟
با انتشار این پیام در شبکههای اجتماعی، گروههای دوستانه و دعای خیر برای سلامتی ائلشن و موفقیت این عمل و همچنین واریز مبالغ کمک مالی به حسابهای زیر:
شماره حساب: ۵۰۲۹۰۸۷۰۰۲۱۰۲۳۷۷
شماره شبا: IR470220111201118043191001
بهنام: مجموعه خیرین جوان تبریز