به گزارش یازاکو، سیاست بازگشت «حداکثر فشار» دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری، که با هدف صفر کردن صادرات نفت و احتمال فعالسازی «مکانیسم ماشه» دنبال میشود، دیگر صرفاً یک چالش اقتصادی نیست، بلکه با پیشرفت برنامه هستهای ایران و نقش متغیر اسرائیل پیوند خورده و به یک بحران چندوجهی تبدیل میشود. در این چارچوب امنیتی-اقتصادی، چهار سناریوی اصلی برای آینده ایران قابل تصور است:
۱. سناریوی فروپاشی نسبی و ریسک امنیتی بالا
در بدترین حالت، اگر ایران در واکنش به تشدید تحریمها و فعالسازی ماشه، تصمیم به عبور از خطوط قرمز هستهای (مانند غنیسازی ۹۰ درصد) بگیرد، اقتصاد بلافاصله دچار شوک شدید امنیتی خواهد شد. این اقدام، احتمال اقدام نظامی مستقیم اسرائیل و خرابکاریهای گسترده را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. در نتیجه، صادرات نفت به زیر ۵۰۰ هزار بشکه سقوط کرده، تورم افسارگسیخته شکل میگیرد و اقتصاد به سمت فروپاشی اعتماد عمومی و وابستگی کامل به قاچاق پیش میرود. در این سناریو، عامل هستهای به کاتالیزور اصلی سقوط اقتصادی تبدیل میشود.
۲. سناریوی مقاومت خلاق و شرقی شدنِ مسلح
در صورت تداوم سیاست فعلی، یعنی حفظ وضعیت «کشور در آستانه هستهای شدن» (غنیسازی بالا، اما بدون عبور رسمی از خط قرمز ساخت سلاح)، ایران بر «مقاومت خلاق» اقتصادی تمرکز خواهد کرد. اسرائیل در این وضعیت، به جای حمله گسترده، به خرابکاریهای هدفمند و حملات سایبری ادامه میدهد تا ریسک ایران را بالا نگه دارد. پیامد اقتصادی این سناریو، قرار گرفتن در «اقتصاد بقا» است؛ یعنی صادرات نفت در یک سقف قابل تحمل (۱ تا ۱٫۲ میلیون بشکه) حفظ میشود، اما اقتصاد کاملاً شرقی شده و وابسته به مبادلات پایاپای و رمزارزها با چین و روسیه خواهد بود. تورم همچنان مزمن و سطح زندگی پایین میماند، اما از فروپاشی کامل جلوگیری میشود.
۳. سناریوی چرخش سیاسی ـ اقتصادی و توافق حداقلی
اگر فشار حداکثری و ریسکهای امنیتی ناشی از اقدامات اسرائیل، تهران را مجاب به «چرخش محدود» در سیاستهای کلان کند، ایران ممکن است با کاهش محدود سطح غنیسازی یا پذیرش بازرسیهای بیشتر، به دنبال خرید زمان و کاهش فشار باشد. این اقدام، حملات اسرائیل را موقتاً کاهش داده و زمینه را برای لغو مشروط مکانیسم ماشه فراهم میکند. در این صورت، اقتصاد با گشایشهای مالی محدود و کنترلشده مواجه شده، نرخ ارز تثبیت میشود و اصلاحات محدود در دستور کار قرار میگیرد. این سناریو به معنای یک «توافق حداقلی» است که هدف آن مهار بحران داخلی، نه رفع کامل تحریمها.
۴. سناریوی مدیریت تنش و بنبست مدیریتشده
این سناریو که به نظر محتملترین حالت است، ترکیبی از مقاومت خلاق و خویشتنداری است. ایران با حفظ وضعیت کنونی هستهای (غنیسازی ۶۰ درصد) یک «بازدارندگی در آستانه» ایجاد میکند. آمریکا، به تحریک اسرائیل، فشار را حفظ میکند اما شدت اعمال تحریم را بهصورت ضمنی مدیریت میکند تا صادرات نفت ایران را در یک سقف ثابت و کنترلشده (۱ میلیون بشکه) نگه دارد. هدف، جلوگیری از فروپاشی کامل ایران است که پیامدهای امنیتی منطقهای غیرقابل کنترلی دارد. نتیجه این سناریو یک «بنبست مدیریتشده» است؛ نه توافقی احیا میشود و نه جنگ یا فروپاشی اقتصادی رخ میدهد، بلکه اقتصاد در حالت «تعادل ناپایدار» با تورم بالا و مزمن باقی میماند.
در نهایت
در این فضای تنش، برنامه هستهای اهرم اصلی است که تعیین میکند کدام سناریو محقق شود. هر حرکت هستهای تند، ریسک اقدام نظامی اسرائیل و در پی آن، سقوط اقتصادی (سناریوی ۱) را افزایش میدهد. بنابراین، به نظر میرسد ایران در دوران ریاستجمهوری ترامپ، مسیر «مدیریت تنش» و حفظ «مقاومت خلاق» (سناریوی ۴ و ۲) را دنبال خواهد کرد تا از یک سو، اهرم هستهای را حفظ کرده و از سوی دیگر، اقتصاد را از فروپاشی کامل دور نگه دارد. تنها یک چرخش سیاسی جدی (سناریوی ۳) میتواند آیندهای متفاوت رقم بزند، اما این امر مستلزم عقبنشینی از اهداف هستهای و منطقهای است که تاکنون برای جمهوری اسلامی ایران خط قرمز بودهاند.