به گزارش یازاکو، جعفر ساعینیا_ اندازه بهینه شهر مفهومی در اقتصاد شهری است که بر تعادل میان منافع ناشی از تراکم جمعیت و هزینههای ناشی از آن تأکید دارد. زمانی که شهری از این نقطه عبور کند، تراکم جمعیت به جای ایجاد صرفههای مقیاس، به بروز ازدحام، آلودگی، کمبود خدمات، افزایش قیمت مسکن و افت کیفیت زندگی منجر میشود.
تبریز، به عنوان یکی از قطبهای صنعتی، تجاری و خدماتی شمالغرب کشور، در دهههای اخیر شاهد رشد جمعیت و توسعه فیزیکی نامتوازن بوده است. رشد مناطق حاشیهنشین، تراکم بالای بافت مرکزی، فشار بر زیرساختهای حملونقل، کمبود فضاهای سبز و ضعف در مدیریت کاربری زمین از نشانههای روشن عبور شهر از مرز بهینه است.
از منظر اقتصادی، افزایش جمعیت در محدودهای محدود، بهرهوری را بهجای افزایش، کاهش داده است. زیرساختها دیگر پاسخگوی نیازهای جدید نیستند و خدمات شهری بهویژه در حاشیهها با کاستی مواجهاند. به بیان ساده، هزینههای حاشیهای رشد شهری از منافع آن پیشی گرفته است.
چه باید کرد؟
راه برونرفت از این وضعیت نه در توقف رشد، بلکه در مدیریت هوشمند توسعه شهری است. چند اقدام کلیدی در این مسیر قابل توصیه است:
۱- تمرکززدایی کارکردی از مرکز شهر و انتقال بخشی از فعالیتهای اداری، خدماتی و صنعتی به شهرهای پیرامونی و نواحی تابعه.
۲- تقویت حملونقل عمومی و یکپارچگی شبکههای شهری برای کاهش ترددهای درونشهری و افزایش بهرهوری فضا.
۳- احیای بافتهای فرسوده و بازتولید فضاهای شهری درون محدوده موجود بهجای توسعه افقی.
۴- تعادل میان سیاستهای جمعیتی و ظرفیت زیستی شهر از طریق برنامهریزی مسکن، آب، انرژی و محیطزیست.
۵- توسعه متوازن منطقهای بهمنظور جلوگیری از مهاجرت فزاینده به تبریز و حمایت از اشتغال در شهرهای کوچکتر استان.
تبریز اگر میخواهد از چرخه رشد کمبازده بیرون آید، باید از «شهر بزرگتر» به «شهر بهتر» بیندیشد؛ شهری که در آن کیفیت، عدالت فضایی و پایداری محیطی جایگزین صرفِ گسترش فیزیکی شود.
