یاز اکو؛ پریسا رضاپور – چنانچه به کرات شنیده¬ایم، نظام آموزشی ایران مدرکمحور است و نه محتوا محور. این معضل فرهنگی که با خصیصههای فرهنگی دیگر پیوند دارد، زمانی خود را در ورود به دانشگاه و اخذ مدرک کارشناسی نشان میداد. اما اکنون به نظر میرسد اپیدمی دکتراگرایی گریبانگیر جامعهی ایرانی شده است.
مدرکگرایی از آفات بزرگی است که نه تنها برای نظام آموزشی بلکه برای کل جامعه یک آسیب جدی محسوب میشود. اگر زمانی علاقهی جوانان برای ادامهی تحصیل عمدتا منحصر به گرفتن لیسانس بود اکنون کار به جایی رسیده که افراد فکر میکنند اگر بگویند مدرکشان لیسانس است خود را در جامعه و میان همسالان خود کوچک کردهاند. تب مدرکگرایی پس از چند سال از لیسانس به فوق لیسانس رسید و اکنون به قول برخیها، فوق لیسانس هم از بورس افتاده و اکثر دانشجویانِ عشقِ مدرک، به دنبال قبولی در دکترا هستند. پر بیراه نیست اگر بگوییم اکنون تب دکترا در جامعه فراگیر شده است. یک دلیل این مدعا این است که هر سال به تعداد متقاضیان شرکت در آزمون دکترا اضافه میشود، حتی اگر آماری از اساتید دانشگاهها بگیریم بهراحتی متوجه این موضوع میشویم که در زمان نه چندان دور، دانشجوی دکترا در سر کلاس درس یک الی دو نفر بیش نبودند اما امروزه تعداد آنها در هر کلاس به بالای ۱۰ و یا بیشتر میرسد. به علاوه، فقط در بعضی دانشگاههای خاص در کل کشور دورهی دکترا دایر بود، در حالی که اکنون در مراکز دور افتادهی دانشگاههای آزاد، پیام نور و حتی برخی غیرانتفاعیها، پردیسهای دانشگاههای دولتی و غیره، دورههای رنگ وارنگ دکترا دایر شده است.
فرد با پذیرش در دانشگاههای مختلف صرفا به جهت اخذ مدرک دکترا و ارضای کمبودهای روانی خود اقدام به معرفی خود به عنوان دکتر میکند. این معرفی ظاهرا ساده، اول ماجرا است، زیرا فرد با توهم بر اینکه سواد دکتری دارد، در محوریت متخصص دانستن خود، با ارائهی نظرات غیر تخصصی به افراد پیرامون خود، منجر به فاجعههای غیرقابل جبران میشود.
مسئلهی دکترا و اخذ این مدرک برای جامعهی ما یک تفاخر اجتماعی محسوب میشود. در واقع، نگاه جامعه به کسی که عنوان دکتری را یدک میکشد متفاوت است. بسیاری از افراد جامعهی ما، ادامهی تحصیل را نه به سبب کسب دانش واقعی بلکه برای به دست آوردن عنوان و لفظ دکترا برای پیشوند اسم خودشان انتخاب کردهاند و این یک بیماری عمومی است.
دکترا در جامعهی ما فینال مدرک تحصیلی محسوب میشود و خیلیها دوست دارند که تحصیلاتشان را تا رسیدن به این فینال ادامه داده و مدرک دکترا را کسب کنند. در حالی که در سایر کشورهای پیشرفته، دانشجوی دکترا حتی پس از اخذ مدرک دکتر محسوب نمیشود، بلکه به نوعی تاتی تاتی کردن در مسیر طول و دراز آکادمیک است وحتی پس از دفاع از رساله دکتری با لقب دانشجوی تازه وارد به آکادمیا خطاب میشوند؛ در واقع فرد زمانی میتواند به مدرک دکترای خود ادعا داشته باشد که سالها بعد از اخذ مدرک دکترا در آکادمیا مانده باشد یعنی در کار پژوهش، کتاب و مقالهنویسی در نشریات مختلف و معتبر فعالیت داشته باشد.
آنچه که ما اکنون در جامعه ایران با آن مواجه هستیم این است که تب دانشگاه رفتن از مهدکودک شروع میشود و به یک مسابقهی ناسالم و نادرستی تبدیل شده است. ما کودکان خود را با القاب خانم دکتر و آقای دکتر خطاب میکنیم دریغ از اینکه بدانیم در بطن این کلمات ساده چه چیزهایی نهفته است.
تا زمانی که مردم سطحینگر شده و مدرکگرایی را نه فقط برای علم و دانش و افزایش توانایی فردی و بکارگیری آن در جامعه فراموش کرده باشند، نمیتوان توقع داشت که به این زودی اپیدمی مدرکگرایی و مدرکسالاری جای خودش را به متخصصگرایی و شایستهسالاری بدهد.
آنچه تا اینجای کار بیان کردیم، کم و بیش میدانیم، اما پرسش مهمتری که این نوشته در صدد پاسخ به آن است از این قرار است: ریشهی این دکتراگرایی در کجاست؟ در ادامه به اهم علل آن اشاره میشود:
علت اول این است که در جامعهی ما جایگاه اجتماعی افراد بیش از جوامع توسعه یافته، بر اساس میزان دارایی مادی و اقتصادیشان معین میشود. در این فرهنگ، تحصیلات دانشگاهی بیش از آنکه دارایی معنوی فرد محسوب شود، دارایی مادی او به شمار میآید. چون فرهنگ ایرانی میل به این دارد که امر معنوی را با معیار مادی بسنجد.
علت دوم این قضیه این است که دانشگاهها به مرور به بنگاه اقتصادی تبدیل شدهاند. در نتیجه به شیوههای مختلف در جلب دانشجو (که در واقع به چشم مشتری میبینند) تلاش میکنند. مهمترین شیوهی جلب مشتری در دانشگاهها این است که فرآیند تحصیل و اخذ مدرک را آن قدر آسان میکنند که تقریبا همه بتوانند از عهدهی آن بربیایند. این سهلگیری در سالهای اخیر به مقطع دکتری هم سرایت کرده است.
علت سوم ضعف اخلاق در جامعه است. افراد بهراحتی خود را برای سرقت مقاله و اطلاعات دیگران جهت استفاده در فرآیند نگارش رساله دکتری یا مقاله خود، قانع میکنند. درنتیجه فقط با صرف پول و سفارش نگارش مقاله و رساله، مدرک دکتری خود را اخذ میکنند. بله! شما با صرف مبلغی ما بین ۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان و بدون دردسر میتوانید دکتر بشوید.
علت چهارم این است که عامهی مردم اغلب به حاکمان خود نظر دارند. وقتی مدیران رده بالای کشور در اخذ عنوان دکترا گوی سبقت را از یکدیگر میربایند، در نتیجه عامه مردم هم به همین شیوه رفتار میکنند.
اما نتیجهی کار فاجعهبار است: تهی شدنِ هم دانشگاه، هم مدرک دکتری و هم کل جامعه از جنبهای مهم از میراث تمدنی بشر به نام علم. قربانی اصلی ابتذال دانشگاه و مدرک دکتری، علم است. علم بنیاد هر گونه توسعهی انسانی، فرهنگی، اقتصادی و صنعتی است.