ایرانیان در کنار بسیاری از کشورهای جهان سومی و در حال توسعه، به دلیل ورود ناگهانی فناوری و تکنولوژی به جامعهای که فرهنگ سنتی هنوز در آن حاکم است، به اصطلاح جامعهشناسی، دچار تاخر فرهنگی شدهاند. یعنی ابزار مادی وارد جامعه شده، اما فرهنگ استفادهی از آن هنوز در جامعه، جانیفتاده است.
از سویی چون همواره این حس در میان ایرانیان وجود دارد که آنها اعقاب تمدنی بزرگ هستند و همواره شعار «هنر نزد ایرانیان است و بس» را سر دادهایم، بخش قابل توجهی از جامعه، سعی میکنند در فراری رو به جلو، طی زمان بسیار کوتاهی، این فناوریهای جدید را در بطن زندگی خود جای دهند و گوی سبقت را از همتایان غربی خود میربایند. ایرانیان بیش از دو دهه است سرآمد مصرف فناوریهای ارتباطی در جهان هستند: رتبههای نخست استفاده از چت، وبلاگ و امروز شبکههای اجتماعی.
ایرانیانی که در فرهنگگذشتهی خود، دیدوبازدید و وفور آیینها و مراسمهای گوناگون؛ موجب ارتباط مستمر چهره به چهرهی آنها با دیگر اعضای جامعه میشد، حال بخش بزرگی از ساعات روزمرهی خود را در انواع شبکههای اجتماعی صرف میکنند.
یکی از دلایل روانشناسی و جامعهشناسی عطش ایرانیان به فضای مجازی، تاریخ استبدادزدهی چند هزار ساله است. نسل جدید، به دلیل شتاب افسارگسیختهی تغییر و تحولات اجتماعی، دیگر ارزشی برای ارزشهای گذشته قائل نیست و به دنبال شکاف بزرگ ارزشهای میان نسلی، به دنبال جایی برای ابراز هویت و ابراز عقیده است. در این میان، افزایش تورم و فشارهای اقتصادی سالهای اخیر نیز موجب شکاف هرچه بیشتر فاصلهی طبقاتی بین مردم شده و دست مردم در جهان واقعی و فیزیکی از داشتن شغل ثابت، بیمهی مستمر، معیشت کافی و امید به آینده کوتاه میشود و بناچار سعی میکند این خشم و سرخوردگی را در جایی دیگر تخلیه کند. فضای مجازی سریعترین و دم دستترین بستر برای فروکش و تخلیهی خشم است. فضای مجازی فرصتی برای پنهان کردن هویت اصلی و تخلیهی خود با ابراز هر نوع هویت و عقیدهای به دور از سانسور است.
این خشم تا اندازهای است که سلبریتی معروف و محبوبی چون شهاب حسینی به دلیل زدن واکسن در آمریکا – در کشوری که تابعیت آن را داشته و چند سالی است که شرکتی در آنجا ثبت کرده است- چنین مورد عتاب قرار میگیرد. فضای مجازی از نگاهی محفل دموکراسی است چرا که همه در آن حق اظهار نظر دارند ولی در بسیاری مواقع مستعد آنارشیسم است و بشدت تحت تاثیر فرهنگ تودهای و احساسات جمعی قرار میگیرد؛ لذا در جامعهای که شکافها هر لحظه در حال افزایش است و دست مردم از بسیاری امکانات کوتاه است و تحریمها، تورم و شیوع بیماری کرونا، هر چه بیشتر مردم را از نظر مادی، فقیرتر و از نظر روانی منزویتر کرده، افراد منتظرند تا یک سیاستمدار، یک سلبریتی یا هر فرد شناختهشدهی دیگری دست از پا خطا کند یا از امکاناتی بهره بگیرد که دیگر اعضای جامعه از آن محرومند و رفتار آنها به مردم حس دورویی و ریاکاری، استفاده از رانت یا داشتن هر امکان ویژهای برای آن فرد بدهد تا سیل خشم و ناراحتی خود را بر سر او فرود آورند. حال میخواهد این فرد فرزند خود را به یکی از کشورهای غربی برای تحصیل بفرستد، یا به هنگام زایمان سر از کانادا دربیاورد یا در امریکا در صف واکسن دیده شود.
جامعهی ایران بیش و پیش از هر امری نیازمند فضایی برای رونق اقتصادی، از بین بردن رانتها و امتیازهای اجتماعی و اقتصادی برای عدهای خاص و برخی گشایشهای اجتماعی است تا سوپاپی باشد برای این خشمهایی که در بستر مجازی هر روزه خود را نشان میدهند. جامعه نیاز به بازگشت اعتماد و از بین رفتن انحصارها دارد، تا این شکافها ادامه دارد و بیاعتمادی در میان جامعه موج میزند، هر روز بیشتر از روز قبل شاهد چنین هجمهها و اعتراضات بحق و ناحقی از سوی جامعه هستیم.
یادداشت: ساسان نیکرفتار خیابانی