شاید برای عدهای انار و انجیر کردشت در اواخر تابستان بیشتر گوشنواز باشد تا سفر به نوار مرزی رودخانهی ارس و بازدید از مجموعهی تاریخی کردشت در ۶۵ کیلومتری شرق جلفا. روستای تاریخی کردشت به لحاظ قرارگیری در مسیر جلفا-خداآفرین برای گردشگران و مسافران بیشتر موقعیت بین راهی را دارد تا دمی استراحت کنند و در صورت علاقهمندی از آثار باقیمانده از مجموعهی تاریخی کردشت بازدیدی داشته باشند.
مردم این دیار سالهاست خانه و زندگی خود را در دو بخش داخل و خارج این قلعهی تاریخی برپا داشته و کم و بیش بیتوجه به همسایگی با این اثر تاریخی نیستند. هر چند برای هر اقدام عمرانی در داخل محدودهی تاریخی نیاز به اخذ مجوز از اداره کل میراث فرهنگی استان هست ولی گاهی مشاهده شده بعضی از این اهالی، وقعی به این محدودیتها نمیدهند و دانسته و ندانسته رو به تخریب میآورند.
مجموعهی تاریخی کردشت را بیشتر با جنگهای ۱۶ سالهی ایران و روس میشناسیم، شاید اگر دلاوریهای عباس میرزای قاجار نبود الان این اثر تاریخی هم مانند آثار مشابه دچار بیتوجهی و تخریب شده بود، ولی احترام مردمان این خطه از خاک کشورمان به نایبالسلطنه قاجار، عباس میرزا بهحدی است که فعلا چارچوب اصلی این مجموعه حفظ شده است. این مجموعه به شکلی طراحی شده که دژ مستحکمی از جنس سنگ و ملات در نگهداری سایر بناها دور تا دور کشیده شده است. آثاری که داخل این دژ قرار گرفته شامل دیوانخانه، بوزخانه، سربازخانه، حمام قدیمی، حمام جدید، مسجد و اقامتگاه هستند که بیشتر از سایر آثار از خود استقامت نشان داده و سرپا ماندهاند.
با اینکه این مجموعه در فهرست آثار میراث فرهنگی کشور به ثبت رسیده است ولی در مقایسه با هزینههایی که برای نگهداری و مرمت سایر آثار تاریخی این استان میشود؛ بیتوجهی به این مجموعه کم کم باعث شده این اثر روز به روز فرسودهتر و نحیفتر شود.
در اواسط دههی ۷۰ شمسی این مجموعه برای نگهداری و بهرهبرداری مناسب از طرف میراث فرهنگی در فهرست آثار قابل مرمت و بهرهبرداری صندوق احیای اماکن تاریخی و فرهنگی قرار میگیرد تا به عنوان یکی از اماکن داخل در مسیر جادهی ابریشم در طرح پردیسان قرار گیرد. هدف از طرح پردیسان احیا و بهرهبرداری کاروانسراها و اماکن تاریخی مناسب جهت تبدیل به اقامتگاهها و مراکز گردشگری جهت احیای گردشگری کشورمان بود.
در این سالها احیای حمام جدید و حیاط ورودی مجموعه بهسرعت با صرف بودجه لازم بهخوبی پیش میرود، در اواخر این دوره بوزخانه نیز مرمت میگردد ولی تغییر دولت و نگاه مسئولان موجب بیتوجهی به پروژهی پردیسان میشود. پروژههایی که در مرکز کشور قرار دارند با صرف هزینههای میلیاری به اتمام رسیدهاند ولی پروژههای دور از مرکز دچار بیمحبتی همیشگی میگردند و سالهاست این کمتوجهی ادامه دارد. تغییرات پی در پی در مدیریت صندوق احیای اماکن فرهنگی و تاریخی و بیتوجهی مسئولان میراث فرهنگی استان و کشور به این اثر فاخر باعث میشود این مجموعه مثل طفل یتیم سالها بدون صاحب بماند، شاید تنها صاحب این مجموعه آن دو نگهبانی است که یک روز در میان، مسئولیت نگهبانی از این اثر را برعهده داشته و گاهی برای جلوگیری از تخریب با همولایتیهای خود درگیر میشوند. در این بین صندوق احیای اماکن تاریخی به جای تکمیل ضلع غربی که خودشان موجب تخریب و برپایی مجدد ستونهای بتونی شدهاند، کمبود بودجه را بهانه کرده و در سه مرحله اقدام به برگزاری مزایده کردهاند تا این اثر تاریخی نصفه کاره را از سر خود وا کرده و به اجاره به بهرهبردار خصوصی واگذار کنند؛ که الطاف حق تاکنون موجب شده کسی مشتری این مجموعهی نیمهکاره نشود. هر چند در مقاطعی سازمان منطقه آزاد ارس برای مدیریت این مجموعه جهد نموده است ولیکن باتوجه به شرایط مزایده، امکان واگذاری این بنا به سازمانهای دولتی خارج از محدوده پیشبینی نشده است.
تجربهی برگزاری سه مرحلهی مزایده برای واگذاری این مجموعه حاکی از آن است که مسئولان محترم صندوق احیا اماکن فرهنگی و تاریخی که در یکسال گذشته بخشی از صنایع دستی را نیز به عنوان خود اضافه کردهاند، بایستی کمی تعجیل نموده و فکری برای مرمت بخشهای بزرگ باقیمانده بکنند. هر چند بعید به نظر میرسد مرکزنشینان توجهی به خواستههای لب مرزیها داشته باشند. شاید تنها راه حل نجات این مجموعهی بزرگ تاریخی در مقطع فعلی خروج این اثر از لیست صندوق احیای اماکن فرهنگی و تاریخی باشد! تدبیری که مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجانشرقی میتواند برای نجات این اثر از دست چپاولگران، زمینخواران، غارتگران محوطههای تاریخی و گردشگران وندال و… داشته باشد؛ تبدیل این مجموعه به یک پایگاه میراث تاریخی ملی است. در آن صورت است که از محل بودجهی ملی و استانی برای حفظ این مجموعه با بهکارگیری مشاوران ماهر و نیروهای حافظ میراث میتوان کاری انجام داد. هر چند که در سالهای گذشته برای احیای میراث فرهنگی استان قدمهای بزرگی برداشته شده است ولیکن نمیتوان وجهی به این اثر ملی و معنوی را از نظر دور داشت. شاید این بیتوجهی مسئولان باعث شده مردم محلی نیز خواسته و ناخواسته آنچنان که شایستهی نگهداری از این معماری منحصر بفرد است کم کم بیخیال شده و با تجاوز به حریم این مجموعه با ساخت خانههای بیهویت باعث دفن همیشگی تاریخ گردند.