یاز اکو؛ محمد فرجپور باسمنجی _ انتشار یک نامه مکتوب پادشاه وقت روسیه تزاری 《الکسی میخاییلویچ》 خطاب به شاه عباس دوم صفوی به زبان ترکی در تهران بار دیگر نشان داد که در حکومت ۲۳۵ ساله سلسله صفوی که توسط شاه اسماعیل در سال ۸۸۰ ه.ش در تبریز بنیان نهاده شد مکاتبات و زبان رسمی این سلسله که تا ۱۱۴۴ ه.ش در اصفهان تداوم داشت به زبان ترکی بوده است. صفویان ابتدا ۵۵ سال تبریز مهمترین شهر وقت ایران را به پایتختی گزیدند بعد ۴۳ سال پایتختی را به قزوین بردند و سپس ۱۳۸ سال پایتخت را به اصفهان منتقل کردند که انتخاب این ۳ شهر به پایتختی و انتقال آنها دلایلی دارد که از حوصله این یاداشت خارج است.
الکسی یکی از پادشاهان قدرتمند تزار بین سالهای ۱۶۲۹م تا ۱۶۷۲ م در امپراطوری روسیه پادشاهی داشته و پدر پطر کبیر و روز پرچم نیز در روسیه به یادبود این پادشاه به خاطر انتخاب رسمی پرچم روسیه جشن ملی گرفته میشود.
در این نامه که دستگاه وقت امور ممالیک روسیه به شاه عباس صفوی تحریر شده و توسط سفیر کبیر وقت روس در دربار صفوی تقدیم شاه شده است.کل متن نامه به زبان ترکی شرقی که در امپراطوری صفوی زبان رسمی بود نگاشته شده است.که در آن پادشاه روس از شاه صفوی می خواهد که با مردم گرجستان که همسایه روسیه بوده و گرجستان هم مرز سرزمین پهناور ایران صفوی بوده با مدارا برخورد کند.
گرجستان برای شاهان صفویه مهم بوده و در این عصرچندین بار به گرجستان لشکر کشی شد که ۲۰۰ هزار گرجی به ایران کوچانده شدند و در شمال ،آذربایجان و اصفهان سکنی گزیدند و برای ورود به قشون و یا جرگه قزلباشان باید از مسیحیت به اسلام می گرویدند و زبان ترکی یاد می گرفتند.
سالهاست که بحث رسمی بودن زبان ترکی در مکالمات و مکتوبات و تکلم عمومی در دوره ۲۳۵ ساله صفوی که یکی از امپراطور های بزرگ تاریخ ایران بوده و بعد از ساسانیان مهم ترین امپراطوری شکل گرفته ایران به حساب می آیندکه مذهب تشیع را در مسجد جامع تبریز بجای مذهب تسنن نشاند و مرزهای ایران را گستراند و تثبیت کرد مباحث زیادی در رسانه ها و گروههای تاریخ دانشگاهها صورت گرفته است و عده ای از تمامیت خواهان که ایران را بجز زبان فارسی دیگر زبانهای رایج در آن را انکار می کنند وبه رسمیت نمی شناسند.در حالیکه مطالعه تاریخ ایران نشان میدهد که زبان غالب در ۱۰۵۰ سال حکومت سلسله ها و پادشاهان ترک در ایران به زبان ترکی بوده است.
حتی عده ای از کتاب سازان و تحریف کنندگان گذشته تاریخی ایران در زمان پهلوی پا را فراتر گذاشته و چنین وانمود می کردند که ترکی زبان بیابانگردان و مهاجران بوده است.در حالیکه اسناد تاریخی این ادعاهای کذب را رد میکنند .به همان علل در زمان پهلوی اول به سردمداری محمد علی فروغی انتشار مکتوبات ترکی در ایران قدغن شد و زبان رسمی در سال ۱۳۰۴ هش زبان فارسی اعلام گردید.پس از آن سیاست یکسان سازی فرهنگ و زبان ادامه داشت تا انقلاب اسلامی فرا رسید و به نظر نگارنده بزرگترین دستاوردفرهنگی انقلاب یکی هم آزادی زبانهای رایج ایران در حیث انتشار آثار مکتوب یا محاوره های رسمی بود و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل ۱۵ گنجانده شد و هم اکنون چند شبکه استانی رادیو و تلویزیون داخلی و برونمرزی برنامه های خود را به زبانهای ترکی،عربی،کردی و… تهیه و پخش می کنند و در دانشگاههای تبریز،اهواز و سنندج رشته های زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی، عربی و کردی دایر گشته است که در جای خود قابل تمجید و غنیمت است. با این حال در کتاب کلام الله مجید بزرگ پروردگار عالمیان مختلف السنه بودن و مختلف الشکل بودن را از شگفتی ها و قدرت الهی دانسته است وبه این ترتیب هر نوع مبارزه برای از بین بردن زبان ها و لهجه ها مغایر حکمت الهی است.
نگاهی به آثار جهانگردان در باره زبان های رایج در ایران می توان گفت: در طول تاریخ بعد از پذیرش اسلام توسط مردمان ایران نوشته های دیوانی،ادبی و علمی در ایران به ۳ زبان عربی،ترکی و فارسی بوده که شواهد تاریخی آنرا تایید می کند.استاد حسن راشدی معتقد است که فارسی دری که امروزه زبان رسمی و دولتی کشور و زبان ملی و مادری هموطنان فارس به شمار میرود با همه تشویقهایی که در قرون گذشته از طرف سلاطین در توسعه آن بعمل آمد, نتوانست سهمی در بهره گیری از علم طبّ, نجوم, فلسفه, موسیقی, ریاضی و دیگر علوم داشته باشد و همواره و بیشتر در حد زبان شعر باقی ماند.
دکتر رحمت مصطفوی در کتاب «درباره زبان فارسی» که در سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی (۱۳۵۵ هجری شمسی) در تهران چاپ شده مینویسد:
«بزرگان و نوابغی از قبیل رازی, ابن سینا, ابوریحان بیرونی و خیام با استفاده از میراث یونانی دانشهای انسانی را در رشته های مختلف از ریاضیات و طبیعیات و پزشکی گرفته تا فلسفه و نجوم و جغرافیا و غیره به قله های تازه ای رساندند. . . ولی همه این بزرگان, به عربی درس میخواندند و به عربی کتاب مینوشتند, همه مکالمات علمی ایرانیها, همه کوششها و کاوشها و اکتشافات و اختراعات آنها به زبان عربی به عمل میآمد. و این گنجینه کم نظیر علمی هیچوقت در زبان فارسی منعکس نشد و آنجاها که شد به قدری قلیل بود که تقریباً به حساب نمیآمد. . . .در نتیجه این وضع اسفناک به وجود آمد که زبان فارسی هیچوقت در سراسر تاریخ خود زبان علمی نبوده است.
اولیا چلبی جهانگرد آنادولی که سال ۱۰۵۰ هـ.ق یعنی حدود ۴۰۰ سال پیش به تبریز آمده نوشته است که در تبریز در مکتب های سنتی آموزش به زبان عربی و ترکی بوده و در کنار قرآن کریم و نهج البلاغه که عربی است بچه ها به زبان ترکی که با ترکی عثمانی کمی متفاوت است صحبت می کنند و حتی بخشی از صحبتهای ترکی بچه های تبریز ۴۰۰ سال پیش را هم در سفرنامه اش شاهد آورده است.
《رافائل دومان》دیگر جهانگرد اروپایی که همزمان با اولیا چلبی به تبریز و اصفهان سفر کرده در کتابی با عنوان وضعیت صفوی که به فارسی هم ترجمه شده، آورده است.در اصفهان زبان فارسی در خارج از دربار رایج بود ولی زبان ترکی هم در دربار و هم در خارج از دربار تکلم می شود.
《پیترودلاواله》 جهانگرد ایتالیایی که در دوره صفوی به ایران سفر کرده و سالها اقامت گزیده در سفره نامه اش مینویسد؛
در ایران عموما مردم بیشتر به ترکی سخن میگفتند تا فارسی…
در متون تاریخی سفرنامه ها که بهترین منبع برای شناخت زبان،ادبیات،آداب و رسوم و وضع زندگی مردمان گذشته هر سرزمینی است، دستمایه شناخت اوضاع و احوال دوران های مختلف تاریخی است.
در این جا توجه به بخشی از اسناد سفرنامه 《انگلبرت کمپفر آلمانی》 پزشک دربار پادشاهی سوئد که در دوره صفوی با یک هیأت سیاسی و تجاری به ایران آمده قابل توجه است.آنجا که می نویسد.زبان ترکی زبان اشراف و دربار صفویان است.اگر اشراف و بزرگان نتوانند به زبان ترکی کامل حرف بزنند به آنها با چشم حقارت می نگرند…
در برخی از سفرنامه ها که در طول نزدیک به دو نیم قرن حاکمیت ترکان صفویه بر کل جغرافیای فرهنگی ایران که تا قفقاز و هند و آسیای مرکزی و عربستان ادامه داشت از شواهد و قرائن مستند استنباط میکنند که در امپراطوری عثمانی ترکی غربی و در امپراطوری صفوی ترکی شرقی تکلم میشد.
در تاریخ اسناد صفویه مکتوبات شاهان و امرا به همتایان خود در کشورها و امپراتورهای زمانه به زبان ترکی نگاشته شده طوریکه نامهها و مکتوبات سیاسی و تجاری امپراتورهای وقت نیز به پادشاهان ایرانی ترکی نگاشته میشد که انتشار اخیر نامه پادشاه روس به شاه عباس دوم صفوی مؤید این مطلب است.همچنین در اسناد تاریخی صفوی مکتوبات شاه سلطان حسین به پادشاه وقت لهستان دیده میشود که به زبان ترکی تحریر یافته است و نیز نامه های شاه صفی به پاد شاهان هم عصر خود از جمله امپراطوری اتریش به زبان ترکی گواه این مطلب است.
با این حال پیشنهاد می شود گروه تاریخ دانشگاه تبریز برای یافتن زوایای بیشتر دوره صفوی به تشکیل دوره تخصصی بررسی سلسلهٔ ۲۳۵ ساله آنها اقدام و حتی با طراحی صفوی شناسی به تدوین دوره های کارشناسی ارشد و دکتری صفویه شناسی و اختصاص عناوین پایان نامههای تحصیلات تکمیلی به این موضوعات و توأم با برپایی نشست های تخصصی و علمی اقدام نماید و در سطوح ملی نیز می توان به تشکیل مجمعی علمی به بررسی جامع اقدامات و خدمات و عملکرد سلسله صفویه در ۳ پایتخت تاریخی آنها یعنی تبریز، قزوین و اصفهان مبادرت کرد تا نسل جوان با یکی از دوره های مهم تاریخی و جغرافیای گسترده فرهنگی ایران زمین بیشتر از گذشته آشنا شوند و قصور گروههای تاریخ دانشگاههای تبریز و تهران در گذشته مثل این نباشد که بهترین و مستندترین وقایع تاریخی حکومت یکساله جعفر پیشه وری در آذربایجان را آمریکایی ها و انگلیسی ها بنویسند.