به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یازاکو به نقل از دیلی صباح، با خبر شدن جهان از اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیکی عظیم آفریقا، قدرتهای بزرگ را برای رقابت با یکدیگر و افزایش حوزههای نفوذ خود در این منطقه تحریک کرده است.
تقلا برای منابع بیشتر، تلاش برای مشارکت استراتژیک و پیگیری مزیت ژئوپلیتیکی موجب شده تا آفریقا را به صحنه تئاتری تبدیل کند که در آن برخورد جاه طلبی ها طنین انداز شده و توجه جهان را به خود جلب کند.
در این چشم انداز رقابت شدید، آفریقا بر سر دوراهی ایستاده است، سرنوشت آن به توازن ظریف قدرت بستگی دارد.
ایران که مدتی است در این فضای رقابتی سکوت اختیار کرده بود، حالا با سیاست توسعه بر افزایش اثربخشی خود در آفریقا متمرکز شده است.
ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران از ۱۱ تا ۱۳ ژوئیه سفری به آفریقا را آغاز کرد که شامل کنیا، اوگاندا و زیمبابوه بود. این سفر از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا رئیسی اولین رئیس جمهوری است که پس از ۱۱ سال به آفریقا سفر کرد.
حسن روحانی که قبل از رئیسی در قدرت بود، در دو دوره حکومت خود به هیچ کشور آفریقایی نرفت.
اما در دوره رئیسی فضای معتدل روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای عربی با نفوذ چین پتانسیل تقویت سیاست های ایران در آفریقا را به دنبال داشت.
رئوس سفر رئیسی به آفریقا عزم بر تقویت همکاری با آفریقا، انتقاد از بهره برداری تاریخی توسط منابع غربی در این قاره و تاکید بر همکاری در زمینه های فنی و علمی بود.
در این سفر تفاهم نامه های زیادی بین ایران و کنیا، اوگاندا و زیمبابوه در زمینه های مختلف امضا شد و در نشست های خبری مواضع مصمم نسبت به توسعه روابط دوجانبه به نمایش گذاشت.
شاید بتوان گفت که دلایلی که موجب انگیزه این سفر شد و مسائلی که کشورهای آفریقایی را برای همکاری با تهران جذب کرد تا حد زیادی با هم سازگار است. زیرا از سال ۲۰۱۲، ایران با ادعای ممانعت از دستیابی به تسلیحات هستهای، توسط بازیگران غربی مورد تحریمهای شدید قرار گرفته است. به همین دلیل ایران برای رهایی از انزوا و تاثیرگذاری در عرصه بین المللی در عرصه های سیاسی و اقتصادی به قاره آفریقا روی می آورد.
برای این منظور، تلاش می کند تا با تخصص علمی و فنی خود در زمینه فناوری های هسته ای، پتروشیمی و کشاورزی، کشورهای این قاره را متقاعد کند. از سوی دیگر، اگر سه کشور آفریقایی که مقصد سفر رئیسی بودند ، مورد تحلیل قرار گیرند،خواهید فهمید که هدف همه آنها تنوع بخشیدن به بازیگرانی است که با آنها در عرصه بین المللی همکاری می کنند.
همچنین مشخص است که به ویژه کنیا و اوگاندا از نزدیک به پروژه های انرژی هسته ای علاقه مند هستند.
بنابراین همکاری با ایران که دارای تکنولوژی و تخصص پیشرفته در این زمینه است جذاب است. به همین ترتیب، باز بودن دست ایران برای همکاری در صنایع پتروشیمی و خودروسازی، توجه طرف های آفریقایی را که خواهان تقویت صنعتی شدن خود در این زمینه هستند، به خود جلب می کند.
وقتی سفر رئیسی به آفریقا را از منظری کلی تحلیل می کنیم، امروز ایران از ۵۴ کشور آفریقایی تنها در ۲۱ کشور فعالیت می کند. حجم کل تجارت با این قاره تقریباً ۱٫۲ میلیارد دلار است. این معادل ۱ درصد از حجم تجارت خارجی کل قاره است. به همین دلیل، میتوان گفت که ایران با بخشهای استراتژیک مانند انرژی، معدن، خودروسازی و کشاورزی در تلاش است تا شکاف روابط با آفریقا را که مدتها دور از آن بوده، کم کند. انتظار میرود ایران در ابتکارات خود در این زمینهها از استراتژی دلارزدایی علیه آمریکا پیروی کند و میتوان ادعا کرد که این استراتژی اساساً با سیاستهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی (بریکس) که ایران در نظر دارد به آنها ملحق شود، سازگار است.
در این مرحله، تحرکات ایران در آفریقا ممکن است از حضور این کشور در برجام نیز حمایت کند.
از سوی دیگر، میتوان پیشبینی کرد که تماس ایران با آفریقا ممکن است به پیامدهای بحرانی در منطقه منجر شود. همانطور که مشخص است اسرائیل که می توان آن را یکی از بزرگ ترین رقبای ایران تعریف کرد، اعلام کرده است که به طور رسمی حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را به رسمیت می شناسد، جایی که اخیراً گامی در جهت عادی سازی آن برداشته است.
پس از این اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، ممکن است اظهاراتی به نفع الجزایر صادر کند که تلاش می کند نفوذ خود را در آفریقا افزایش دهد. در این صورت ممکن است موضوع صحرای غربی به موضوع پیچیده تری برای ایران و اسرائیل تبدیل شود.
علاوه بر این، پس از انقلاب ایران، دولت تهران از تشکل های مذهبی شیعه در برخی از کشورهای آفریقایی حمایت می کند. حتی ادعا می شود که برخی از این تشکل ها با شبکه حزب الله ارتباط دارند. این فعالیت های ایران نگرانی های امنیتی جدی در کشورهای قاره ایجاد می کند. در این دوره جدید که ایران قصد دارد تاثیر خود را بر آفریقا افزایش دهد، ادامه حمایت از تشکل های مذهبی علیه کشورهای قاره ای ممکن است سبب این رویکرد شود که ایران شریک قابل اعتمادی نیست.
پس لازم است تادر این مرحله، ایران ابتدا با گفتمان ها و اقدامات عرصه ای ایجاد کند که تصور شریک قابل اعتماد و منصف را برای طرف افریقایی تقویت کند.