یازاکو؛ افخم ابراهیمی _ تنش آبی جدی در منطقه شمال غرب و بهتبع آن مدیریت ناکارآمد منابع آبی در ایران مزید بر علت بوده تا بحران آب و خشک شدن دریاچه اورمیه از یک هشدار به مرحله فاجعه و بحران برسد.
خشک شدن دریاچه اورمیه و مطالبه مردمی برای احیا آن سالهاست به جدیترین مطالبه اهالی منطقه شمال غرب تبدیل شده است.
بیشک ابعاد خشک شدن دریاچه اورمیه از نقطه نظر زیست محیطی، سلامتی و اجتماعی بر هیچکس پوشیده نیست فاجعهای که قرار است زندگی ۵ میلیون انسان را تحت شعاع قرار دهد.
کاری به وعدههایی که بارها و بارها داده شده و به سرانجام نرسیده نداریم.
از تریبونهایی که به نام دریاچه در اختیار عدهای قرار گرفت تا صاحب صندلیها و کرسیها در حساسترین مراجع تصمیم گیری کشور شوند، نداریم.
این روزها و روزهای بسیاری شبیه امروز نام دریاچه اورمیه عجین با سیاست و امنیت شده است بهراستی چگونه است که مطالبهگری برای تخصیص حقآبه رنگ و بوی سیاسی میگیرد.
باید پرسید چگونه است که مطالبهگری برای احیای دریاچه اورمیه و طرحهای عقیمی که به سرمنزل مقصود نرسیدهاند برچسب عیاشی و تشویشگر اذهان عمومی میگیرد.
چگونه است که هیچکس به واسطه شرایط امروز دریاچه به هیچ دادگاهی فراخوانده نشد تا پاسخگوی چرایی طرحهای ناموفق و محل هزینه کرد ها به نام احیای دریاچه باشد.
باید پرسید چگونه است که تلاش برای ممانعت از یک فاجعه زیستمحیطی، تیتر یک اخبار سیاسی میشود.
و معترضان به وخامت شرایط دریاچه، معاند نظام و عیاش خوانده میشوند.
باید اندیشید چرا سیاست به عنوان اتخاذ تصمیمات تخصصی برای پیادهسازی بهترین راه و شیوه برای منافع فردی و گروهی به جای تلاش برای برون رفت از شرایط بدنبال پاک کردن صورت مساله به شیوه برچسب زنی و البته فرافکنی است؟!