به گزارش پایگاه خبری یازاکو، سعید جلیلی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، در صفحه توییتر خود ادعا کرد که «اگر ۱۰ پتروپالایشگاه مثل خلیجفارس داشته باشیم نه تنها نیاز نیست نفت بفروشیم بلکه باید نفت هم بخریم. تامین مالی آن هم امکانپذیر است. منابع مالی زیادی در دست مردم است که میشود هدایت شود به سمت این موارد و به سمت بازارهایی مثل سکه و دلار نرود.». این نوشته در میزگردی هم که جلیلی حضور داشت، بار دیگر تکرار شد.
طبق این اظهارات، اگر ۱۰ پتروپالایشگاه مانند خلیجفارس در کشور وجود داشته باشد که با ظرفیت ۳۶۰ هزار بشکهای، فرآوردههای نفتی تولید کند، در آینده به قدری تولید فرآوردههای نفتی بالا میرود که ایران مجبور به واردات نفت به جهت تولید فرآوردههای نفتی خواهد شد.
نکته مورد توجه در بحث جلیلی آن است که خوراک موردنیاز پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس، با یک خط لوله به طول بیش از ۴۸۵ کیلومتر از پالایشگاههای گاز پارسجنوبی تأمین میشود. این پتروپالایشگاه بر اساس خوراک میعانات گازی طراحی شده است.
اگر قرار است ۱۰ پتروپالایشگاه عینا مشابه پالایشگاه ستاره خلیجفارس ساخته شود، چگونه میتوان نفت را به عنوان خوراک این پتروپالایشگاهها وارد کرد؟
این نامزد ریاست جمهوری که مدعی ۱۱ سال کار روی شعار خود و مطالعه دهها کتاب درباره صنایع است، اگر یک بار روی تبلت آمریکایی «مایکروسافت سرفیس» خود عبارت «ستاره خلیج فارس» را سرچ میزد، احتمالاً متوجه این موضوع میشد که نام کامل این مجموعه «پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس» است تا بدین شکل گافی عجیبی از خود بر جای نگذارد.
فهرست
در نظر نگرفتن خوراک گازی و ناترازی گاز
تامین خوراک پالایشگاههایی مانند ستاره خلیج فارس در شرایط کمبود گاز امری ناممکن خواهد بود. در سالهای اخیر بارها در فصل زمستان، گاز بسیاری از صنایع به دنبال کمبود گاز قطع شده است. این در حالی است که ایران دارای جایگاه دوم ذخایر ثابت گاز طبیعی در جهان است.
به نظر میرسد جلیلی بدون توجه به خوراک این مجتمع، ادعایی ناممکن را مطرح میکند. اما نکته جالب توجه آن است که اگر ۱۰ پتروپالایشگاه مانند ستاره خلیج فارس ساخته شود، مسئولان قادر به تامین خوراک مصرفی این مجتمعها نخواهند بود. این موضوع نشان میدهد که ناترازی گاز در کشور امری جدی است که مسئولان و کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، توجهی به آن نشان نمیدهند.
بازدهی پایین بسیاری از پالایشگاهها یکی از مهمترین مشکلات حوزه انرژی است. حتی اگر تامین مالی ۷۰ میلیارد دلاری این ۱۰ پتروپالایشگاهها ناممکن نباشد، مشکل هدررفت گاز در این پالایشگاهها و سوددهی پایین آنها برطرف نخواهد شد.
با پایین بودن تکنولوژی در این زمینه، هر چقدر پالایشگاه کمبازده راهاندازی شود و گاز مصرفی آنها نیز افزایش یابد، بازمشکل هدررفت منابع بر طرف نخواهد شد.
محدودیت تامین مالی و بیاعتنایی به تحریم!
چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱ شرکت نفت ستاره خلیجفارس در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قرار گرفت. در شرایط تحریمی و محدودیت منابع ارزی ایران معلوم نیست منابع مالی ساخت ۱۰ پتروپالایشگاه چگونه قرار است تامین شود؟
تا کنون دهها طرح نفتی و پتروشیمی در ایران به دلیل ناتوانی در تامین مالی روی زمین مانده است. تامین مالی در شرایط تحریم، نبود سرمایهگذار خارجی، مشکلات ارزی، بدهیهای خارجی و ناتوانی در افزایش تولید امری ناممکن به نظر میرسد. البته این در حالی مطرح میشود که مشکل تورم در تحلیل مسئولان لحاظ شود. در غیر این صورت تامین مالی هر طرحی بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و اقتصادی کاری آسان است.
«حاکمیت پولی» طبق دیدگاه تئوری پولی مدرن بدان معناست که کشور پول ملی خود را داشته باشد و ارز کشور در برابر ارزهای خارجی ثابت باشد. از سوی دیگر کشور نباید بدهی قابل توجهی به ارز خارجی داشته باشد و در شرایط نبود تولید در کشور، به مایحتاج وارداتی با قیمت ارز خارجی وابسته باشد.
نبود هر کدام از این موارد، جایگاه هر کشوری در طیف حاکمیت پولی را تعیین میکند. از دلایل عمده نبود حاکمیت پولی میتوان به واردات محصولات با ارزش افزوده بالا و صادرات محصولات با ارزش افزوده پایین اشاره کرد.
به نظر میرسد جلیلی در موضوع تامین مالی، بحث بدهی خارجی، مشکلات ارزی و موضوع ارزش افزوده محصولات صادراتی و وارداتی را در نظر نگرفته است. در ایران عمدتا محصولات با ارزش افزوده بالا وارد میشود و محصولات با ارزش افزوده پایین صادر میشود و چنین روندی جایگاه ایران در جهان را متزلزل کرده است. این تزلزل در موازات با مشکلات ارزی، تامین مالی طرحهای حوزه انرژی را با مشکلات فراوانی مواجه خواهد کرد.
اجبار مردم به سرمایهگذاری!
از سوی دیگر ادعا شده که تامین مالی این طرحها قرار است از طریق هدایت نقدینگی از سمت بازارهای سکه و طلا به سوی فعالیتهای مولد نفتی انجام شود. جلیلی در نظر نمیگیرد که بنا بر یکی از اصول اولیه اقتصاد، افراد عقلایی تصمیم میگیرند. یعنی در جایی سرمایهگذاری میکنند که بدانند سود آنها حداکثر میشود. خرید داراییهایی که در شرایط تورمی موجود در کشور، قدرت خرید افراد را تا حدی حفظ کند، عقلانی به نظر میرسد.
افراد اگر سرمایه خود را در فعالیتهای تولیدی کمبازده بگذارند میتوان گفت نه تنها عقلایی رفتار نکرده بلکه باعث هدررفت سرمایه خود میشوند. لازمه سرمایهگذاری در فعالیتهای تولیدی، فراهم کردن ثبات اقتصادی است. تا این ثبات اقتصادی فراهم نشود، بسیاری از افراد ترجیح میدهند که سرمایه خود را اصطلاحا در فعالیتهای نامولد به کار بگیرند.
بهویژه با شرایط که بورس ایران طی سالهای اخیر پشت سر گذاشته، دیگر حداقل عامه مردم اعتمادی چندانی به سرمایهگذاریهایی که دولت در آن نقش اصلی را ایفا میکند ندارند.
به نظر میرسد نبود اطلاعات کافی کاندیداهای انتخاباتی، یکی از مشکلات اساسی است. قوانین موجود در حوزه روابط بینالملل، مشکلات ارزی، تورم ساختاری، نبود حاکمیت پولی و تحریمهای موجود علیه ایران، از مواردی است که سیاستها و اقدامات حوزه انرژی و تامین مالی آن را تحتتاثیر قرار میدهد و میتوان گفت تا این امور در سطح کلان برطرف نشود، نمیتوان انتظار داشت که مشکلات حوزه انرژی تماما حل شود.