یازاکو، علی احمدی_ هروقت پای آزادی و حقوق اساسی مردم ایران به میان آمده، آذربایجان مطمئنترین سنگر مدافعه از این مطالبات بوده است. شروع این داستان با انقلاب مشروطه گره خورده، وقتیکه در تهران استبدادیون مشروطه را سر بریدند، و ایران را به سکوت وادار کردند، تبریز و آذربایجان به پاخاستند و مشروطه را به ایران برگردادند. یک تبریز و آذربایجان بار ایران را به دوش کشیدند. این حکایت همیشگی آذربایجان و ایران است. شیخ محمد خیابانی که پس از نهضت آزادیستان متهم به تجزیه بود در یکی از آخرین نطقهای خود گفته بود: «تبریز میخواهد حاکمیت بدست ملت باشد. تمام ایران. فعلاً با زبان حال خود این تقاضا را مینماید… ما میگوئیم حاکمیت دموکراسی باید در سراسر ایران جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند برای مدافعه این حق، آخرین مرحله مردن است و مردن در این راه را ما بر زندگی بیشرمانه ترجیح میدهیم.»
این تعبیر که آذربایجان حق برادری ارشد بر دیگر مناطق ایران را دارد و میخواهد آزادی را برای آنها به ارمغان بیاورد شاید واضحترین بیان از رویکرد روشنفکران آذربایجان به رسالت تاریخیشان در قبال ایران باشد. همچنانکه آذربایجان چنین نگاهی به بقیهی ایران دارد، در بقیهی ایران هم چنین نگاهی به آذربایجان وجود دارد، حتی اگر به صراحت بر زبان جاری نشود. برای همین هروقت که در ایران مردم به پا میخیزند یک چشمشان متوجه تبریز و آذربایجان است که آنها چکار خواهند کرد. هرچند این رویکرد نه تنها هیچ نفع مادی خاصی برای آذربایجان نداشته، بلکه با ایجاد سوءظن و شک و تردید در اربابان قدرت به ضرر آن نیز تمام شده.
حال مسعود آذربایجان به میدان انتخابات آمده و باز نگاههای زیادی در ایران متوجه این خطه است. اینکه ما چکار خواهیم کرد، آن هم در حالیکه خطر طالبانیسم ایرانی تمام مردم ایران را تهدید میکند. یکی از تحلیلگران سیاسی مشهور ایران توییت زده بود که «تبریز جان، لطفاً تهران را از دست مشهد نجات بده!» این توییت حسین درخشان شاید شوخی بهنظر برسد اما باید جدیاش گرفت. در انتخاباتی که بعد از اتفاقات سالهای اخیر، آذربایجان باز تنها سنگر مطمئن ایران و لنگرگاه امید آن است.
آذربایجان میتواند و باید امید را در برابر این ارتجاع خطرناک به ایران بازگرداند. کاری که در آن استاد است. آذربایجان قدم اول را محکم برداشت و پزشکیان را بهعنوان صدرنشین به دور دوم فرستاد. حال نوبت قدم دوم است، با یک رای قاطع و معنادار. قرار است آذربایجان بار یک ایران را بر دوش بکشد. چشمهای نگران منتظر قدم نهایی آذربایجان هستند، منتظرند تا آذربایجان کار را به نفع ایران تمام کند. اگر آذربایجان بیاید ایران هم میآید.