به گزارش پایگاه خبری یازاکو، بهرام اسدی نوشت: اینجانب بهرام اسدی مدیرمسئول انتشارات یاز که از سال ۱۳۸۲ در حوزه نشر کتاب فعالیت دارم ضمن آوردن مواردی مستند جهت تذکر و تنویر افکار عمومی و تنبیه وجدانهای خفته در مورد عملکرد دولت سیزدهم در زمینه نشر کتاب، امیدوارم که مفید واقع افتد و شاهد عدم تکرار موارد مشابه در آینده و دولتهای پیش رو باشیم.
قبل از همه و قبل از ورود به موضوع اصلی نکته ای را یادآور میشوم و آن این که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این دوره بر خلاف نام خود فعالیتهایی ضدفرهنگی و غیراسلامی انجامآ داده که موجب رنجش خاطر اهالی قلم، نویسندگان و ناشران شده است.
این وزارتخانه دچار مشکل منطقی و فلسفی شده است. از طرفی در نشریات خود تمامی ناشران ترکی را مروجین ادبیات غیرایرانی قلمداد میکند.
و از طرفی دیگر کتابهای این ناشران را به بهانه استفاده نکردن از واژه های بومی برگشت میزند. هر انسان دارای عقل سلیم این منطق را میپذیرد که: اگر این ناشران غیرایرانی هستند مجازند کلمات غیرایرانی هم استفاده کنند و اگر ایرانی هستند این چه واژهای است که به کار میبرید؟
لازم به یادآوری است که تمامی واژه هایی که اداره کتاب آنها را غیربومی قلمداد کرده، کلمات بومی و کلماتی هستند که در زبان مردم منطقه کاربرد دارند و استفاده میشوند و برگشت کتابها با این عنوان نشان از بیسوادی مطلق بررسهای کتاب در زبان ترکی آذربایجانی دارد. شاید این جنابها زبان ترکی آذربایجانی را محدود به خانواده خود دانسته و خارج از آن را غیربومی میدانند. دورترین نقطهی دید این جنابان نوک بینیشان است و دورتر از آن را نمیبینند و هرگز نخواهند فهمید که زبان ترکی قواعد و دستور زبان و دایره لغات بسیار وسیع و ظرفیت کلمهسازی بسیار گسترده دارد که این گستردگی هرگز در ذهن کوچک و دایره لغات بسیار محدود آنها نمیگنجد و آنها حتی قادر به قدم زدن در ساحل دریای لغات ترکی هم نیستند چه برسد به این که کتابهای این زبان را کارشناسی کنند و به نویسندگان این کتابها دستورات و رهنمود صادر نمایند.
دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی و بررسهای کتاب در آن دفتر چنان عملکرد نامطلوبی از خود به یادگار گذاشتند که حتی تکرار آنها نیز چندشآور و باعث ناراحتی روح و روان اهالی فرهنگ و هنر میشوند. این آقایان تیرهترین دوران کتاب و کتابنویسی را رقم زدند که در تاریخ این سرزمین به یادگار خواهد ماند. جهت تنویر افکار ادامه مطلب را با استناد به اصلاحیههای ارسالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو سال اخیر ادامه میدهم. تمام ابلاغیهها مربوط به کتابهای ارسالی از انتشارات یاز هستند. دیگر مراکز نشر ترکی هم از این قاعده مستثنی نیستند و هر کدام از آنها هم به صلاحدید خود میتوانند اسناد خود را نشر دهند یا ندهند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حساسیت و آلرژی خود به کلمه تورک و آذربایجان را به کرات نشان داده و کتابهای ارسالی را برگشت زده است:
این اداره حتی چندین کتاب ترکی را به دلیل داشتن صفحه شناسنامه ترکی برگشت داده و پا را فراتر از آن گذاشته و استفاده از واژه صحیح و علمی اورمیه را نه تنها برگشت داده بلکه برای استفاده کنندگان آن نیز برچسب قومگرا، تجزیهطلب و امثالهم وارد کرده است:
شاعری ساده و به دور از زد و بندهای سیاسی، به خاطر نوشتن شعری برای وطن و شعری برای آذربایجان اینچنین مورد هجمه قرار گرفته است:
بررسی که عنوان کتاب کودک با عنوان «داهیلیک و یئتنکلر» را نفهمیده خواستار تغییر نام کتاب شده است و واژههایی چون (بوتونلشدیرمک، قار چیچگی، اوچاق، آیاق ایزلری و ….) را واژههای غیربومی قلمداد کرده و دستور تغییر آنها را داده است:
بررس دیگر زحمت مشخص کردن کلمات را هم به خود نداده و برای کل کتاب نسخهی اصلاح و تغییر صادر کرده و کلمات بومی را کلمات استانبولی قلمداد کرده است:
جناب کارشناس کتاب هنوز معنی و مفهوم زبان معیار و زبان ادبیات و نوشتاری را درک نکرده، نفهیمده یا خود را به نفهمی زده است که دستور فرموده کتاب به یکی از لهجهها نوشته شود:
جالبتر و چندشآورتر از همهی موارد، موردی است که بررس کتاب برای کتاب کودک که هیچ ارتباطی با تاریخ زبان و ادبیات و سیاست و ….. ندارد متن آماده نوشته و دستور داده است که این متن در ابتدای کتاب قرار بگیرد. قرار دادن این متن در ابتدای کتاب برابر است با ورود سم خالص به بدن کودک معصوم و طفل دور از هیاهوی نژادپرستی و آسیمیله کردن تفکر و اندیشه
و باز بررس دیگری نام کتاب «آنلاییشلار» را نفهمیده و دستور تغییر آن را صادر کرده است. در ضمن لغات مصطلح در زبان کوچه و بازار مردم را غیربومی تشخیص داده و خواستار تغییر آنها شده است(آنلاییش، اؤیرنمک، ساغلام، یوققوش، سئویملی، سیناماق و …..) این افراد بهتر بود قبل از کارشناسی کتاب ترکی لااقل چند صفحه کتاب ترکی مطالعه میکردند و یا گشتی در کوچه و بازار و شهرهای آذربایجان میزدند و بعد از آن افاضه کلام مینمودند و یا حداقل از یک شخص آگاه استعلام میکردند.
بهتر است به جای کلمات بیگانه از واژه بررس بیگانه و کارشناس بیگانه استفاده شود. بررس و کارشناسی که با زبان مردم آذربایجان بیگانه است و مانند خرچنگ به دیگران ایراد میگیرد که راه رفتنشان کج است در حالی که همه راست میروند و آن که کج راه میرود خود اوست.
در کتابی دیگر که شامل داستانهای کوتاه است یکی از شخصیتهای داستان لاغر و بر حسب اتفاق این شخصیت داستانی فارسزبان است. کارشناس نه چندان محترم کتاب اینگونه داد سخن داده است:
لاغر بودن شخصیت داستانی مورد سوء تفاهم قرار میگیرد و مسائل قومی و زبانی را موجب میشود ولی حمله وحشیانه و هجوم گسترده به زبان و ادبیات ترکی و قتل عام و نسلکشی کلمات این زبان هیچ مشکلی ایجاد نمیکند!!!!!!!!
این کارشناس کتاب(؟!) در فاصله میان کتاب تا ابلاغیه که فاصله یک نگاه است کلمه آریق را عاریق منتقل کرده و همین برای اثبات معلومات ایشان در زبان ترکی کافی است.
کتابهای مفیدی که با صرف زمان، انرژی و مخارج فراوان از الفبای لاتین به الفبای ایرانی برگردانده شدهاند بدون هیچ توضیح و فقط به دلیل داشتن کلمات تورک و آذربایجان تعلیق شده و به طور کلی از دایره صدور مجوز نشر کنار گذاشته شدهاند:
موارد فوق و بسیار موارد دیگر طی نامهها و تماسهای تلفنی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی!!!! پیگیری شدهاند ولی دریغ از یک پاسخ و دریغ از یک مسئول و مسئولیت؟؟؟
گویا اداره کتاب و بررسهایشان گوشهای خود را برای شنیدن هر مطلبی مهر و موم کرده و تنها سخن خود را میگویند و آن را میشنوند و این است گوشهای از اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم.
و اما این مورد آخری که شرمآورتر از همهی موارد بالاست: بررس نه چندان محترم کتاب برای شاعری که ۴۰ سال است با تخلص مورد نظر خود شعر مینویسد و همهی اهل قلم در استان و شهرستان و منطقه او را با همین تخلص میشناسند و قبلاً نیز کتابهایی از ایشان به چاپ رسیده دستور تغییر تخلص شاعر را داده و ایراد فرمودهاند که این تخلص یک کلمه استانبولی است. یکی از هنرهای اصلی این شاعر هم کشف کلمات کمکاربرد در ادبیات از منطقه و دیار خود و استفاده از آنها در اشعار خود است(این کلمات در شهرستان محل سکونت شاعر در زبان عموم مردم ساری و جاری است). بررس کتاب که این کلمات به گوش محترم ایشان ناآشنا آمده حکم به استانبولی بودن کلمات و تغییر آنها فرموده است. لابد استانبول یکی از روستاهای محل سکونت شاعر بوده و یا محل سکونت شاعر از توابع استانبول بوده و ما بیاطلاع از آن بودهایم. بهتر است بررس نه چندان محترم دستوری نیز برای تغییر نقشهی جغرافیایی صادر فرمایند و ما موقعیت خود را نسبت به استانبول بدانیم.
هیچ کدام از این کلمات استانبولی نیستند و همه از واژههای اصیل محل سکونت شاعرند و اگر استانبولی هم باشند زبان ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی دو شاخه نزدیک به هم از زبانهای ترکی هستند و استفاده از الفاظ آن زبان در ادبیات هیچ مانعی ندارد. همانگونه که زبان فارسی به خود اجازه میدهد الفاظی(مانند چرخبال که وارداتی از تاجیکستان است) را از افغانستان و تاجیکستان وارد و استفاده کند و لغات مصوب فرهنگستان خود را به این کشورها صادر(؟!) نماید همین حق برای زبان ترکی آذری هم محفوظ است و شعرا و نویسندگان ما محقند که واژههایی را از زبانهای خویشاوند وارد و استفاده نمایند و از دایرهی لغات گستردهی زبانهای ترکی بهرهمند شوند. این نه جرم است نه خطاست و نه اشتباه و اگر این به مذاق شما خوش نمیآید و ناخرسندید و کتابهای ما را با این ایرادات واهی سلب مجوز میکنید بدانید و بفهمید که روزگار روزگار پنجاه سال پیش نیست و امروزه امکانات وسیعی برای نشر و چاپ و انتشار، هم به صورت فیزیکی و هم به صورت آنلاین، هم در داخل و هم در خارج فراهم و در اختیار همگان است. این آثار منتشر خواهند شد چه بخواهید و چه نخواهید و آنچه میماند روسیاهی زغال است که در سیمای شما سیاهنمایی خواهد کرد.
و این چند مورد نوشته شد تا یادگار بماند برای اهالی شعور و فرهنگ و تمدن در سراسر گیتی و نسلهای بعدی. ببینند و مشاهده کنند و عبرت گیرند و بدانند گوشهای از وضعیت کتاب و مؤلفین و ناشران را در این روزگار!!!!