معاون سیاسی سابق حزب موتلفه می‌گوید که این حزب و عموم جریان اصولگرا مردم را به رسمیت نمی‌شناسند و از نظر آنها مردم شعور سیاسی ندارند.
مهدی عرب صادق درباره‌ی عملکرد طیف تندرو این جریان سیاسی گفت: افرادی که با عنوان جبهه پایداری مشهور شدند جریانی هستند که در سال‌هاي قبل‌تر بزرگان اصولگرا آنها را براي مقابله با اصلاح‌طلبان تربيت كرده بودند و امروز در مقابل همان بزرگان ايستاده‌اند. برخي از اين افراد اگر لازم شود از حاكميت هم عبور خواهند كرد.
به گفته‌ی این فعال سیاسی اصولگرا، افرادی در حزب و جريان اصولگرايی معتقدند كه فيلترينگ حق ما است و می‌توانيم مردم را از استفاده از فضای مجازی محروم كنيم.
معاون سیاسی سابق موتلفه گفت: هنگامی كه در این موقعیت بودم به شدت عليه يک طيف تندرو در جريان اصولگرایی كه به جبهه پايداری مشهور شده موضع می‌گرفتم. افرادی كه در سال‌های قبل‌تر بزرگان اصولگرا آنها را برای مقابله با اصلاح‌طلبان تربيت كرده بودند و امروز در مقابل همان بزرگان ايستاده‌اند. برخی از اين افراد اگر لازم شود از حاكميت هم عبور خواهند كرد.
او در ادامه درباره‌ی مصادیق مواردی که با مخالفت بزرگان موتلفه مواجه می‌شد گفت: در مصاحبه‌ای گفته بودم که با اين مسيری كه جبهه پايداری می‌رود ديگر نه بين مردم و نه در انقلاب جایی خواهند داشت. لازم است که آنها اين مسير را اصلاح كنند. نظر ديگری را مطرح كردم كه برای اصلاح وضعيت كشور لازم است كه از آقای لاريجانی استفاده شود. واقعيت اين است كه اصولگراها همچون يک جوجه تيغی شدند كه هر كسی به آنها نزديک شود تيغی به سوی او پرتاب می‌كنند.
عرب صادق در توضیح بیشتر وضعیت حزب موتلفه گفت: گاهی نه تنها نمی‌شود وضعيت را اصلاح كرد بلكه برای ماندن بايد در باندهای حاكم در حزب حل شويد. و اگر اين كار را نكنيد خودتان و خانواده‌تان در خطر خواهند بود. من نمي‌خواهم كسی را متهم كنم اما واقعا مرا در اين مدت به معنای واقعی كلمه اذيت كردند و با وجود جدایی از حزب همچنان هم ادامه دارد.
او ادامه داد: گاهی شک می‌كنيم كه دشمن اصلی كيست؟! نفوذ فقط به معنای تربيت جاسوس و حضور او در كنار مقامات نيست گاهی نفوذ از جنس نفوذ افكار است نه نفوذ افراد. اگر به خودمان نياييم و اين جنس از نفوذ را نبينيم عبور از حاكميت را از سوی همين افراد مدعی شاهد خواهيم بود. وفاق و اتحاد را «همه با من» تفسير می‌كنند و نتيجه‌ی چنين تفسيری همين وضعيتی است كه درباره‌ی نسبت ميان جامعه و جريان اصولگرایی و حزب موتلفه و ديگر احزاب مشابه می‌بينيم.
به گفته‌ی این فعال سیاسی اصولگرا: اگر بلایی كه ما اصولگرايان بر سر كشور آورديم را فرياد نزنيم مردم در قيامت بر سر ما فرياد خواهند زد. صدای من در اعتراض به دولت سيزدهم بايد از ديگران بلندتر باشد زيرا در رای آوردن آن متاسفانه كمک كرده بودم.
او درباره‌ی جزییات استعفایش گفت: من از معاونت سياسي حزب موتلفه دو مرتبه استعفا دادم. نوبت اول اسفند ۱۴۰۱ بود كه در توييتر از استعفای خودم خبر دادم و دبير كل هم در همان فضا نوشتند كه با اين استعفا موافقت نشده است. و قرار بر اين شد كه كار با تغييراتی پی گرفته شود. شش ماه بعد با عزم جزم‌تری استعفا كردم و اين بار علاوه بر معاونت سياسی از عضويت در حزب نيز استعفا كرده بودم و در نهايت اين بار با استعفای من موافقت شد.
عرب صادق با اشاره به اعتراضات ۱۴۰۱ گعت: در ماجرای خانم مهسا امينی بنده بارها به مسئولان حزب گفتم كه در چنان شرايطی نبايد نمک به زخم مردم بپاشيم و لازم است پيام تسليتی بدهيم اما در همان روزها بزرگان حزب مصاحبه می‌کردند و می‌گفتند مهسا امینی مهره بوده است. روشن است که چنین صحبت‌هایی مردم را ناراحت می‌کند.
او در ادامه گفت: درباره‌ی فیلترینگ هم چنین وضعیتی است. در مقطعی به دلیل بالا رفتن تنش‌ها این تصمیم گرفته شد اما تداوم آن که مورد حمایت بزرگان حزب موتلفه و بعضی جریان‌های اصولگرا بوده، منطقی نیست.
عرب صادق با اشاره به وضعیت فیلترینگ گفت: فردی که در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شد در دوران تبلیغات گفته بود که خودمان در اینستاگرام فعال هستیم اما در عمل چه شد؟! اینستاگرام هم فیلتر شد و هنوز هم رفع فیلتر نشده است. حتی واتساپ هم فیلتر شد.
او در پاسخ به این سوال که آیا در پشت پرده‌ی استعفای او مسائل اقتصادی هم دخیل بوده است، گفت: صراحتا می‌گویم که هیچ دخالتی در هیچ موضوع اقتصادی نداشتم.
حضور من در حزب موتلفه حتی یک ریال هم برایم منفعت اقتصادی نداشته است. بعضی اوقات در مسائل مربوط به هزینه‌های جاری حزب هزینه‌هایی هم کرده‌ام که البته منتی هم نیست. اگر هر کسی مدعی است من به واسطه‌ی حضور در موتلفه یک ریال امتیاز و یا رانت دریافت کرده‌ام می‌تواند آن را بررسی کند.
او ادامه داد: نمی‌توانم به کسی در این باره اتهامی بزنم ولی نسبت به برخی مسائل اقتصادی که در حزب موتلفه جریان داشت منتقد بودم. اما فقط می‌توانم بگویم که عمده‌ی اختلافات ما سیاسی بود.