به گزارش یازاکو، سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور به پایان مسیر خود رسیده است؛ سندی که قرار بود ایران را در افق ۱۴۰۴ به قدرت اول منطقه در عرصههای اقتصادی، علمی و فناوری تبدیل کند. با این حال، به ویژه در حوزه انرژی، تحقق اهداف تعیینشده با شکست مواجه شده است.
در بند ۳۷ این سند، بر ایجاد «سازوکار مناسب برای رشد بهرهوری عوامل تولید (انرژی، سرمایه، نیروی کار، آب، خاک و…» تأکید شده است. اما در عمل، بهرهوری انرژی نهتنها بهبود نیافت، بلکه با روندی نزولی، یکی از گلوگاههای بحرانساز اقتصاد ایران شد.
در این مسیر تنها یک معاونت به وزارت نیرو در راستای بهرهوری اضافه شد. سازمان ساتبا به عنوان سازمان متولی انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق، نتوانست اثرگذاری قابل ملاحظهای بر بهبود شاخصهای بهرهوری داشته باشد. ضعف اختیارات، محدودیت منابع مالی و ناهماهنگی ساختاری باعث شد که ساتبا به نهادی تشریفاتی تبدیل شود و اهداف کلان آن روی کاغذ باقی بماند.
باید دید در این ۲۰ سال چه بر سر انرژی در کشور آمد که از کشوری که دارنده دومین ذخایر گازی جهان است، به کشوری با بحران برق، گاز و دیگر حاملهای انرژی روبهرو شد؟ حال که کشور در سال پایانی این سند چشمانداز قرار دارد، از لحاظ انرژی کجا ایستاده است؟
فهرست
ناترازی انرژی؛ از برق تا گاز
ناترازی انرژی در کشور، طی یک دهه گذشته به شکلی فزاینده بروز یافته است. مستهلک شدن تجهیزات و زیرساختهای انرژی، رشد مصرف داخلی و عقب ماندن تولید از مصرف، فرسودگی تجهیزات، نبود سرمایهگذاری کافی در ظرفیتهای جدید تولید و غفلت از ارتقای بهرهوری، مهمترین دلایل این وضعیت هستند.
تولید برق با سرعت بسیار کندی رشد کرده است. این در حالی است که تقاضا، به ویژه در بخش خانگی و صنایع، به شدت افزایش یافت. موضوعی که ناشی از انرژیبر بودن صنایع، پرمصرف بودن لوازم مصرفی در بخش خانگی و صنایع و نبود سرمایهگذاری برای بهرهوری در حوزه مصرف و جایگزینی لوازم پرمصرف با کممصرف است.
در سال ۱۴۰۳، میزان کمبود برق ۲۰ هزار مگاوات بود و پیشبینیها برای سال ۱۴۰۴، حاکی از ناترازی ۲۴ هزار مگاواتی است.
در نمودار زیر وضعیت ناترازی برق از دهه ۹۰ مشاهده میشود.
از تابستان ۱۳۹۷ به بعد، قطعیهای برق به یک پدیده سالانه تبدیل شد و فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان صنعتی و خدماتی وارد کرد. همچنین بار تولید برق به دوش انرژی گاز است و سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد تولید برق نیز کمتر از دو درصد باقی مانده که نشاندهنده تحقق نیافتن اهداف ساتباست.
از سوی دیگر، روند استهلاک نیروگاههای حرارتی وابسته به گاز، روز به روز افزایش یافت و مستهلک شدن آنها روند اتلاف انرژی گاز در فرایند تولید برق را افزایش داد.
پیشتر هاشم اورعی، کارشناس صنعت برق، در گفتوگو با تجارتنیوز عنوان کرد: حدود ۲۰ درصد از ظرفیت نیروگاهی کشور عمر بالای ۳۰ سال و تقریباً سه درصد نیروگاهها، عمر بالای ۴۰ سال دارند. حتی راندمان برخی از نیروگاههایی که در حال فعالیت هستند ۲۰ درصد است. این موضوع نشاندهنده ضعف زیرساختهاست؛ چراکه در نیروگاهها سرمایهگذاری نشده و عمر بالایی دارند.
استاد برق دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: علاوه بر این، مسئولان از نیروگاهها صحیح نگهداری نکردهاند و این موضوع مستقیما راندمان نیروگاهها را تحت تاثیر قرار داده است. تحریمها، نبود برنامهریزی و کمبود سرمایهگذاری باعث شده تا تجهیزات قدیمی جایگزین نشوند.
انرژی گاز؛ شاهرگ حیات اقتصاد ایران
با وجود در اختیار داشتن دومین ذخایر گاز دنیا، ایران در زمستانها با کسری گاز مواجه است. شبکه انتقال فرسوده، افت فشار در میادین گازی و افزایش مصرف به دلیل نبود بهرهوری، باعث شده گازرسانی به صنایع در فصل سرد هر سال با محدودیت روبهرو شود. طوری که بسیاری از واحدهای تولیدی در زمان اوج مصرف مجبور به کاهش یا توقف فعالیت خود میشوند.
در سال ۱۴۰۳، رقم آخر ناترازی گاز در زمان پیک مصرف، ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز بود. باید تاسف خورد که کشوری که رتبه دوم ذخایر گازی جهان را دارد، توان تامین گاز موردنیاز صنایع خود در بسیاری از روزهای سال را ندارد.
این در حالی است که در سند چشمانداز ۱۴۰۴ به وضوح در مورد رشد بهرهوری عوامل تولید از جمله انرژی سخن به میان آورده شده است. باید گفت نهتنها اهداف این چشمانداز محقق نشد، بلکه کاملا برعکس این چشمانداز، بهرهوری انرژی در کشور روز به روز به سمت افول رفت. تا جایی که میتوان گفت دیگر انرژی موردنیاز برای تولید وجود ندارد.
در نمودار زیر روند ناترازی گاز از دهه ۹۰ مشاهده میشود.
در طول ۲۰ سال گذشته، نه تنها بهرهوری در صنعت گاز ایران بهبود نیافت، بلکه وضعیت میدان گازی پارس جنوبی که ۷۰ درصد گاز مصرفی کشور را تامین میکند، به شدت دچار افت شد. این میدان که یکی از بزرگترین منابع گاز جهان به شمار میرود، اکنون وارد نیمه دوم عمر خود شده و با کاهش فشار روبهرو است.
برای حفظ تولید، نیاز به نصب تجهیزات فشارافزایی احساس میشود، اما در عمل بهرهوری در این بخش کاهش یافته است. این کاهش بهرهوری، چالشهای جدی در تامین گاز داخلی و افزایش ناترازی انرژی ایجاد کرده است.
پیامدهای اقتصادی؛ از خسارت تولید تا افزایش عدمالنفع صنایع
ناترازی انرژی تنها یک بحران فنی نیست؛ این بحران مستقیما بر تولید سایه انداخته است. قطعی برق صنایع فولاد، سیمان، خودروسازی و پتروشیمی در سالهای اخیر، علاوه بر وارد کردن خسارتهای سنگین، موجب کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش عدمالنفع اقتصادی شده است.
در چنین شرایطی، حتی بهترین سیاستهای توسعهای نیز بدون حل بحران انرژی کارایی چندانی ندارند. اکنون در سال ۱۴۰۴، کشور در نقطهای قرار گرفته که نوسازی زیرساختهای انرژی، بهبود بهرهوری، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و بازنگری در الگوهای مصرف، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت فوری است.
در حالی کشور سال ۱۴۰۴ را آغاز کرد که تقریبا عمده موارد ذکرشده در سند چشمانداز ۲۰ ساله محقق نشده است. بحران انرژی بر صنایع، شبکه خانگی، کشاورزی و بسیاری دیگر از بخشهای اقتصاد کشور سایه انداخت و توان نفس کشیدن را از آنها سلب کرد.
چشمانداز ۲۰ ساله ایران به پایان خود نزدیک میشود، اما واقعیت تلخی که در پیش است، چیزی جز ناترازی فزاینده انرژی نیست. ناترازی گاز و برق، نه تنها تهدیدی جدی برای رفاه مردم و تولید صنایع است، بلکه تبدیل به یک بحران بیپایان شده که رفع آن فقط به تعویق افتاده است.
در سالهایی که چشمانداز روشنی از آینده پیشبینی میشد، شاید مردم انتظار داشتند که بحرانها یکییکی حل شوند، اما اکنون ناترازی انرژی در تمام بخشهای زندگی مردم رخنه کرده است. صنایع بزرگ که با مشکلات انرژی مواجهاند، نتوانستهاند به صورت پایدار فعالیت کنند. مشکلات صنایع کوچکتر حتی از این هم فراتر رفتهاند. بسیاری از آنها در پی نبود برق و گاز، مجبور به تعطیلی یا کاهش ظرفیتهای تولیدی خود شدهاند و این موضوع معنایی جز از دست دادن فرصتهای شغلی و اقتصادی برای هزاران نفر ندارد.
ناترازی انرژی تبدیل به یک آفت شده است که به جای رونق، فقط بیکاری، رکود و سردرگمی را به دنبال دارد. در شرایطی که شاید در نظر برخی از مردم، چشمانداز ۲۰ ساله، امیدهایی به آینده داده بود، اما حالا به جای پیشرفت، کشور تنها در باتلاق بحران و ناترازی فرو رفته است. چه کسی پاسخگوی این بحران و آینده از دست رفته مردم است؟
باید دید روند افزایش مصرف انرژی و عقب ماندن تولید به دلیل ضعف زیرساختها، کمبود سرمایهگذاری، نبود تنوع در سبد انرژی، کاهش بهرهوری در حوزه انرژی، افزایش صادرات انرژی در عین نیاز به مصرف داخلی، تاثیر تحریمها و دیگر مواردی که این حوزه را درگیر کرده، تا کجا ادامه مییابد؟