یازاکو، جعفر ساعینیا_ آذربایجان شرقی، استانی با تاریخچه طولانی در حوزه معدن و صنایع معدنی، طی دو سال اخیر مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. سال گذشته(۱۴۰۳)، گزارش خبرگزاری مهر با تیتر «عقب ماندگی تاریخی معادن در آذربایجان شرقی / اکتشافات جدید در حد هیچ» وضعیت نامطلوب اکتشافات و بهرهبرداری معادن را نشان داد. امسال اما، در تیر ماه، خبرگزاری صدا و سیما با تیتر «آغاز تحول در اکتشاف مواد معدنی آذربایجان شرقی» نوید تلاش برای تغییر و بهبود این وضعیت را میدهد.
با وجود این پوشش رسانهای، پرسش اصلی که باید مورد بررسی قرار گیرد، بیپاسخ میماند: آیا تمرکز بر استخراج معادن میتواند توسعه پایدار و محرومیتزدایی واقعی در استان ایجاد کند؟ تجربه کشورهای مختلف به روشنی نشان میدهد که اتکا صرف به منابع طبیعی، بدون استراتژی جامع و تنوع اقتصادی، اغلب با مشکلات عمیق اقتصادی و اجتماعی همراه است.
کشورها یا ایالتهایی که اقتصادشان به منابع معدنی یا نفتی وابسته شده، با چالشهایی تکراری روبهرو شدهاند. نخستین مشکل، نوسانات شدید اقتصادی و مالی است. بازار منابع طبیعی به شدت تحت تأثیر قیمتهای جهانی قرار دارد و کوچکترین کاهش قیمت میتواند کل اقتصاد وابسته را تحت فشار قرار دهد. تجربه کشورهای نفتخیز مانند ونزوئلا یا خود ایران و یا برخی کشورهای آفریقایی نشان داده است که کاهش درآمدهای ناشی از منابع طبیعی، باعث افت تولید، کاهش اشتغال و تشدید فقر میشود.
دومین مسئله، وابستگی شدید به یک بخش اقتصادی و کاهش تنوع تولید است. اقتصادی که تمام توجه و سرمایهگذاری خود را به منابع طبیعی معطوف کند، اغلب سایر بخشها را نادیده میگیرد. این امر باعث میشود بخشهای صنعتی، خدماتی و فناوری کمتر توسعه پیدا کنند و ظرفیت تولید داخلی برای مقابله با بحرانها محدود شود. به عبارتی، اقتصاد وابسته به منابع به شدت آسیبپذیر میشود و انعطافپذیری لازم برای مدیریت شوکهای داخلی و خارجی را ندارد.
سومین مشکل، تأثیرات اجتماعی و منطقهای نابرابر است. تمرکز صرف بر استخراج منابع، معمولاً موجب تمرکز ثروت در مناطق معدنی میشود و محرومیت سایر مناطق را تشدید میکند. این الگو باعث میشود توسعه منطقهای نامتوازن شود و مشکلات اجتماعی مانند بیکاری، مهاجرت اجباری و کاهش خدمات عمومی در دیگر مناطق استان افزایش یابد.
چهارمین اثر منفی، روند کند صنعتی شدن و ایجاد ارزش افزوده است. استخراج خام منابع معمولاً درآمد فوری ایجاد میکند، اما توسعه صنایع پاییندستی و فرآوری به اندازه کافی پیگیری نمیشود. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که کشورهایی که فقط به صادرات منابع خام متکی هستند، ارزش افزوده کمتری ایجاد میکنند و فرصتهای شغلی و نوآوری در صنایع داخلی کاهش مییابد.
پنجمین نکته، مسائل زیستمحیطی و اقتصادی طولانیمدت است. استخراج منابع معدنی و نفتی، اغلب باعث تخریب محیط زیست، کاهش کیفیت زمین و آب و افزایش هزینههای بازسازی میشود. این هزینهها در بلندمدت میتواند اثرات منفی بر توسعه سایر بخشها و زندگی مردم داشته باشد و مانع رشد پایدار اقتصادی شود.
تجربه جهانی نشان میدهد که موفقترین کشورها، حتی با منابع طبیعی فراوان، مسیر توسعه متوازن و پایدار را دنبال کردهاند. آنها اقتصاد خود را متنوع کرده و سرمایهگذاری همزمان در صنایع غیرمعدنی، توسعه زیرساختها و توانمندسازی نیروی انسانی را در اولویت قرار دادهاند. منابع طبیعی در این کشورها به عنوان یک مکمل و نه عامل اصلی رشد اقتصادی دیده میشوند.
آذربایجان شرقی هم میتواند از این تجربهها بهره ببرد. اتکا صرف به معدن، بدون توجه به این درسها، استان را در مسیر ناپایداری اقتصادی قرار میدهد. مسیر موفق جهانی، ترکیبی از بهرهبرداری هوشمندانه از منابع، برنامهریزی بلندمدت و توسعه بخشهای متنوع اقتصادی است. تمرکز بر استراتژیهای توسعه پایدار، ایجاد توازن میان معدن و سایر بخشها و کاهش وابستگی صرف به منابع، کلید رشد و پیشرفت استان است.
در نتیجه، سؤال از مسئولان استان باید این باشد: آیا میخواهیم توسعهای پایدار و متوازن داشته باشیم یا صرفاً به منابع طبیعی چشم بدوزیم؟ تجربه دنیا به ما پاسخ روشن داده است: مسیر توسعه پایدار، ترکیب هوشمندانه منابع با برنامهریزی اقتصادی متنوع و سرمایهگذاری در بخشهای انسانی و صنعتی است. آذربایجان شرقی میتواند این مسیر را دنبال کند و از تاریخچه غنی معدنی خود، به عنوان یک فرصت و نه یک محدودیت، بهره ببرد.