به گزارش یازاکو، پروژه قطار سریعالسیر تهران–قم–اصفهان، یکی از مهمترین طرحهای حملونقل کشور است که به ایستگاههای پایانی خود نزدیک میشود. به گفته علیرضا صلواتی، مجری این پروژه، تاکنون حدود ۷۵ درصد از زیرسازی مسیر ۲۴۵ کیلومتری قم–اصفهان تکمیل شده، بیش از ۵۰ درصد ابنیه بتنی ساخته شده و ۸۵ درصد معارضات مسیر نیز برطرف شده است. او میگوید با تکمیل عملیات روسازی، ریلگذاری و تجهیز ایستگاهها در تهران، قم و اصفهان، زمان سفر میان این سه شهر به کمتر از دو ساعت خواهد رسید؛ دستاوردی که میتواند نقش مؤثری در کاهش ترافیک جادهای، مصرف سوخت و آلودگی هوا داشته باشد و الگویی برای توسعه ریلی کشور به شمار آید.
اما در سوی دیگر کشور، خط ریلی میانه–تبریز که تنها ۲۰۰ کیلومتر طول دارد، همچنان در مسیر کندی حرکت میکند. پروژهای که آغاز آن به ۲۴ سال پیش بازمیگردد و با وجود وعدههای مکرر دولتها، هنوز به ایستگاه تبریز نرسیده است. در حالی که قطار سریعالسیر تهران–اصفهان در مسیر بهرهبرداری قرار گرفته، خط عادی خاوران–تبریز گویا در ایستگاه رکود جا مانده است.
بر اساس گزارشها، در دولت سیزدهم تنها حدود چهار کیلومتر از مسیر تا ایستگاه خاوران پیشرفت داشته و در سال پایانی دولت رئیسی و سال نخست دولت پزشکیان نیز هیچ پیشرفت قابلتوجهی* در این بخش مشاهده نشده است. طی دو سال اخیر، اغلب خبرهای منتشرشده درباره این پروژه، صرفاً بر «اهمیت راهبردی» آن تأکید داشتهاند، بیآنکه نشانهای از اقدام عملی یا تخصیص مؤثر بودجه در کار باشد.
این در حالی است که در گفتوگویی با رضا صدیقی، نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی داشتم، مطرح شد که «هر پنج نماینده تبریز سهمیه ۵۰ میلیارد تومانی خود از بودجه را به این پروژه اختصاص دادهاند»؛ اما با وجود این حمایت نمایندگان، هنوز پیشرفت فیزیکی چشمگیری در مسیر خاوران تا تبریز گزارش نشده است.
پروژهای که در صورت تکمیل، میتواند ترانزیت ریلی ایران به اروپا را تسهیل کند، اهمیتی فراتر از یک مسیر داخلی دارد. اتصال این خط به شبکه ریلی نخجوان، ایروان و تفلیس از طریق جلفا، میتواند مسیر صادرات کالا از ایران به آذربایجان، ارمنستان و ترکیه را فعالتر کند و تبریز را به یکی از حلقههای کلیدی کریدور بینالمللی شمال–جنوب تبدیل سازد.
اکنون پرسش جدی این است که چرا پروژهای با چنین ظرفیت اقتصادی و ژئوپلیتیکی، همچنان در حاشیه مانده است؟ چگونه است که قطار پرسرعت تهران–اصفهان، با وجود مشکلات مالی و تغییر دولتها، به ایستگاه آخر نزدیک میشود، اما خط خاوران–تبریز هنوز لاک پشتی است؟
اگر دولت چهاردهم قصد دارد از شعار «توسعه متوازن منطقهای» عبور کرده و به عمل برسد، یکی از آزمونهای واقعی آن، همین پروژه است؛ مسیری که میتواند نهتنها تبریز، بلکه شمالغرب ایران را دوباره به نقشه ترانزیت بینالمللی بازگرداند — به شرط آنکه اینبار، قطار توسعه از خاوران بیصدا عبور نکند.