یاز اکو؛ محمد فرج پور باسمنجی – سخن گفتن از استاد سخن ، زنده یاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار (۱۲۸۵_۱۳۶۷ ه.ش) و بررسی آثار و افکار او در بضاعت علمی نویسندهی این سطور نیست ولی در این روزهای کرونایی در دفتر کارم، آرشیو هفته نامه پر تیراژ حیدربابا را که در دههی ۸۰ به مدیر مسئولی اینجانب منتشر میشد، ورق میزدم و مقالات مندرج در آن را که درباره استاد شهریار بود، مرور میکردم. واقعیت این است که بیان لطیف، ساده و روان بودن،جذابیت کلام،مردمی بودن و بهرهگیری از مفاهیم بلند و پر معنی کلام الله مجید، اشعار فارسی و ترکی شهریار رادر درجهی عالی قرار داده و اینکه در آسمان ادب و فرهنگ شعر و ایران بعد از صائب تبریزی ستارهای در حد و قواره این استاد سخن طلوع نکرده اغراق نیست.
با این حال شهریار در تاریخ معاصر ایران استاد سرودن قصاید،مثنویات،غزل و قطعات رباعی بوده و علاوه بر آن نبوغ و خلاقیت اشعار ترکی شهریار در هیچ شاعر و سبکی وجود ندارد و شاهکار حیدربابا اوج تصویرگری و تصویر پردازی و قوه و استعداد بینظیر شهریار را در پرداختن به موضوعات پیرامون کودکی نمایان ساخته و بقول رهبر انقلاب، شهریار را به یکی از بزرگترین شاعران همهی دوران های تاریخ ادبیات ایران تبدیل کرده و منظومه حیدربابا در بین منظومه های اشعاری یک استثناست و شهریار در این منظومه برای انتقال احساس و ذوق هنری با زبان شیرین ترکی آذربایجانی به نقل و قول باورها، آداب و رسوم، ادبیات شفاهی و داشته های فرهنگی زادگاه خود به شیوه استادانه پرداخته است.
مجموعه تلویزیونی شهریار که به کارگردانی کمال تبریزی در سال ۸۴ ساخته شده بخشی از جلوه های زندگی و اشعار شهریار را هرچند به صورت ناقص و در قید و بند به تصویر کشیده است با این حال هزینه سنگینی را رسانه ملی برای ساخت آن هزینه کرده و پیشنهاد نویسندهی این سطور این است که با انجام تغییرات لازم در این مجموعه تلویزیونی میتوان آن را به زبان های زنده جهان صداگذاری و در تلویزیون کشور های مختلف به نمایش درآورد.
با این وصف برای شناخت بیشتر شخصیت شعر و شاعری استاد شهریار به آوردن نقل و قول هایی از بزرگان فرهنگ و هنر و ادبیات ایران زمین میپردازم.
پروفسور رضا برآهنی معتقد بود که اشعار ترکی استاد شهریار در اوزان شکسته و فولکوریک بسیار غنی تر از شعر فارسی است.
دکتر علی شریعتی نیز که از شیفتگان استاد بود میگفت:اشعار شهریار درخشان و هیجان انگیز بوده و شهریار و نیما جلوه های زیبای زندگی اقوام ایرانی را به پهنای ادبیات ملل کشاندهاند.
پروین گنابادی معتقد بود شهریار غزل فارسی را بعد از صائب تبریزی زنده کرد و سپانلو میگفت: شهریار بزرگ ترین شاعرنقاش ایران است.
مهرداد اوستا معتقد بود (شادی استاد سخن شهریار / کش به هنر داد سخن سروری)
جلال آل احمد نیز شیفته استاد و به ملاقاتش شتافت و اشعارش را میستود.
داریوش آشوری میگفت: دوستدار اشعار شهریار است و نیما یوشیج نیز معتقد بود شهریار با اشعار زیبای ترکی به میان توده های مردم ایران رفته است.
باز هم نقل سخن چند نفر از بزرگان ادب، خالی از لطف نیست؛
استاد بهاءالدین خرمشاهی میگفت: ۵۰ سال سرودن شعر در قالب های مختلف و از همه مهم تر دو قطعه شعر «علی ای همای رحمت» و «منظومه حیدربابا» کفایت میکند که روز ملی شعر و ادب به نامش زده شود.
دکتر جلیل تجلیل استاد ممتاز دانشگاه تهران نیز میگفت:تسلط کامل به قران کریم و ادبیات عرب و ادبیات ترک از امتیازات شهریار بود و شفیعی کدکنی میافزود غزل های اخوان ثالث بیشتر به تاثیر شیوه شهریار است.
دکتر اقبالی استاد دانشگاه تبریز نیز شهریار را دائرهالمعارف فرهنگ تشیع میخواند و این یادداشت را با مطلبی از دکتر شعر دوست فرزند عزیز تبریز که با دفاع جانانه در کمیسیون فرهنگی مجلس وقت ، شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی ۲۷ شهریور ماه روز بزرگداشت شهریار و روز ملی شعر و ادب فارسی را رقم زد در دفاع از جایگاه شهریار گفت:منظومه زیبای حیدربابا در بین صدها میلیون ترک عثمانی و قفقاز و چین و آسیای میانه سینه به سینه عالمگیر شده است و نامگذاری وفات شهریار به نام روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت آن شاعر شیرین زبان حق اوست.
دکتر شعر دوست به مقامات تصمیم گیروقت کشور چنین نوشت:
مستحضرید بی شک میتوان استاد سید محمدحسین شهریار را بزرگترین وارث شاعران بزرگ ایران زمین در دهه های اخیر نامید. جامعیت و ممتاز بودن استاد شهریار درحوزه های مختلف شعر اعم از فارسی و ترکی آذربایجانی، فضایل اخلاقی و یک دهه حیات پرنشاط همراه با انقلاب اسلامی که استاد از آن به عنوان «جهاد قلمی» یاد کرده است و همچنین شهرت فراوان وی به عنوان محبوب ترین شاعر کشور در نظرخواهی های متعدد – پیش و پس از انقلاب اسلامی و اشتهار ایشان در جهان بویژه کشورهای پیرامون، ضروری مینماید که نام استاد شهریار و به این طریق شعر معاصر به عنوان یکنوع ادبی که مردمان ایران زمین به آن در جهان اشتار دارند همه ساله گرامی داشته شود. به دلایل مذکور و ضرورت های فراوانی که جنابعالی و اعضای محترم شورا بر آن وقوف دارید پیشنهاد میکنم روز ٢٧ شهریور که همگاه با وفات استاد فرزانه روانشاد میباشد به عنوان «سالروز استاد شهریار – روز شعر» در کشور نامگذاری شود. طبعا این اقدام علاوه بر تکریم و تعظیم از شخصیت جهانی شهریارِ مُلک سخن، که در همه کشورهای پیرامون و سال گذشه از سوی یونسکو در مقر آن گرامی داشته شد، بزرگداشت علم و فضیلت و هنر و آفرینش های هنری و رونق شعر در کشور خواهد شد.»
نامه اینجانب از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به شورای فرهنگ عمومی به ریاست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و در آن وزارتخانه ارجاع شد. در حقیقت شورای فرهنگ عمومی به منزله کمیته ای تخصصی برای شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد اینجانب را طی چند جلسه بررسی و تصویب و به شورای عالی انقلاب فرهنگی برگرداند. شورای مذکور نیز نهایتاً موضوع را تصویب کرد. پس از تصویب نهایی و ابلاغ آن از سوی رئیس جمهور وقت، موضوع رسانه ای شد. پیشنهاد و طرح موضوع ارتباط به وظیفه نمایندگی اینجانب نداشته و همه مراحل و فرآیند بایسته خود را طی کرده است. البته تلاش کردم پیش از تصویب نهایی و اعلام موضوع رسانه ای نشود، تا طی مراحل آن دور از جنجال و تخصصی پیش برود. با این فرآیند برای نامگذاری هر روز خاصی در تقویم رسمی کشور هر شخص حقیقی و حقوقی می تواند پیشنهاد دهد. تنها هنر من شناخت خلا مهم فقدان روز خاص در تقویم مناسبت های خاص کشور برای شعر و ادب فارسی و اعتقادم به جامعیت استاد شهریار برای این مناسبت بود و البته تقدم زمانی پیشنهاد.