به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، و چند داستان دیگر روایت پنج شکل از خشونت است.این نمایش که به نویسندگی پیام لاریان و کارگردانی الیاس ضرابی این روزها در تئاتر شهر تبریز روی صحنه است روایت خشونتهایی است که در یک صحنه ثابت ولی به شکلهای مختلف خود را به مخاطب نشان میدهند.
به قول استاد ناصر مطلب زاده “انتخاب یک متن نباید بدون ارتباط با دغدغههای اجتماعی مردم زمانه باشد. در واقع، چیزی باید در متن باشد که بتوان به جایی در گوشهای از زندگی جمعی گره زد، وگرنه نمایش موضوعیت خود را حداقل برای آن جامعه از دست میدهد. ”
پیام لاریان نویسنده توانایی است که علاقمندان تئاتر کم و بیش با متنهایش آشنا هستند.
اما آنچه که این روزها روی صحنه تئاتر شهر تبریز میبینیم روایتی رئال با صحنه و بازی های رئالیستی از این نمایشنامه است.
در مواجهه اول مخاطب با نمایش، شاهد صحنه و دکور هستیم.
صحنه ای رئالیستی از یک خانه که در تمام پنج اپیزود تقریبا بدون تغییر باقی میماند و تنها با تغییرات جزیی اجزای صحنه شاهد تغییر اپیزود ها هستیم.
صحنه ثابتی که نماد جامعه یکسان است. در یک جامعه ثابت اما داستانهای متفاوتی که در خانه ها در جریان است.
استفاده از رنگهای سرد صحنه، تم رنگی تیره لباسهای بازیگران، آکسسوارهایی که خبری از رنگهای گرم در آنها نیست، صحنه ای نه چندان شلوغ، همه و همه مخاطب را آماده دیدن یک درام اجتماعی میکند.
اپیزود اول با بازی علیرضا موسلانی و امید والا با موضوع قتل و تلاش برای تکه تکه کردن مقتول ذهن مخاطب را سریعا وارد فضای نمایش میکند.
در اپیزود بعدی -که با بازی مریم سرچمی و اصلان صفی همراه است- همانجایی که مخاطب با قبول تراژدی مرگ یک کودک انتظار همین اندازه خشونت را دارد ناگهان با شکلی جدید از خشونت روبرو میشود.خیانت!
اپیزود سوم اما حکایت عشق است.
برای نسل امروزی که غرق شده در جهان خاکستری زشتی ها و خشونت است، عشق شاید راه گریزی باشد، شاید چون لکههای سفید روی این صفحه خاکستری تلاش برای ساختن روشنایی باشد؛ مجالی برای تنفس….اما همین عشق قربانی خشونتهایی است که طرفین شاید در گذشته تجربه کرده اند و در نهایت قسمت پایانی این قصه را در این اپیزود میبینیم.این اپیزود که با بازی مرتضی رضوی و آذین صمدی جان میگیرد، روایت تمام عشقهایی است که قربانی خشونتهای از پیش تجربه شده هستند.چنانکه در دیالوگ همین اپیزود میشنویم :” آخه گنجیشکا یه نقطه ان،خیلی تیزن،زود تا صدا میاد میپرن،سرعتشون از ساچمه ها بیشتره.
بعد نمیدونم چی شد شروع کردیم از اون بالا آدمارو میزدیم
آدما نقطه نبودن سرعتشون زیاد نبود می شد راحت زدشون…”
آدمها سرعتشون کمه، راحت میشه زدشون؟ شاید اینطور باشد…
در اپیزود چهارم در اولین مواجهه شاهد افسردگی کاراکتر هستیم.این اپیزود که روایت مشکلات جوانان و همچنین رابطه نامتعارف دو جوان است، باعث به فکر فرو رفتن مخاطب میشود.این اپیزود که با بازی مهدی نخجیری و مجید مایلی رنگ میگیرد، روایت از بن بست دارد.بن بستهایی که گاهی برای رهایی از آنها در بن بستهای بزرگتری گرفتار میشویم.
اپیزود پنجم حکایت وطن است.”وطن” گاهی قلب کسی است، گاهی خانه، گاهی خاک و آنجا که ترک وطن مطرح می شود، شروع تردیدهاست.این اپیزود که با بازیهای فیزیکال و همینطور روایت فرهنگ گروسی و فاطمه امیرخیابانی و فرهوده شجاعی به استقبال دیدگان تماشاگر میرود، در حالی نقطه پایان نمایش را میگذارد که مخاطب هنوز نمیداند که “اگر من جای آنها بودم، میرفتم یا میماندم؟ ”
خلاصه اینکه “و چند داستان دیگر” نمایشی است که باید آن را دید.
الیاس ضرابی به رغم جوانی با کارگردانی قابل قبول و بازیگران جوان نیز با بازیهای خوب خودشان نشان دادند پتانسیل رقم زدن روزهای خوب برای تئاتر تبریز و استان را در آینده دارند و میتوان به نسل جوان تئاتر تبریز امیدوار بود تا با جسارتِ تجربه در کنار دانش تئاتری شاهد اتفاقاتی خوب باشیم.