به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از تجارتنیوز، تسهیلات بانکی در موارد زیادی در ایران به هدف اصابت نمیکنند: کسانی برای شرکت تولیدی یا شرکت دانشبنیان وام میگیرند و بعد این وام در مواردی یا از برجهای شمال شهر تهران سر در میآورد یا از ویلاهای استانبول و تورنتو.
فهرست
انقلابی در وامدهی در ایران؟
با این همه، دریافت تسهیلات مالی (چه از بانکها و چه از موسسات اعتباری خصوصی) کمابیش در تمامِ دنیا مشکلات مشابه دارد. آنچه در ادبیات مالی به آن «نکول بدهی» (Default) گفته میشود، در واقع این است که وامگیرنده نمیتواند وامش را پس بدهد. این اتفاق در ایران گاهی برای دانهدرشتها رخ میدهد، اما در کشورهای توسعهیافتهتر به دلیل بداقبالی در کسبوکار و یا مدیریت ناصحیح.
اما اکنون چند دهه است که یک نظام جدید از تسهیلاتدهی (وامدهی) هم ایجاد شده که جامعه هدف آن نه کارآفرینان بزرگ، که مردمان عادی و حتی بسیار کمدرآمد است. به این وامها «وامهای خُرد» (Microcredit) میگویند که از قضا تجربهای بسیار موفق داشته و سرنوشت آنها به دریافت «جایزه صلح نوبل» هم ختم شده است. اما آیا ممکن است این دسته از وامها به کارِ امروزِ ایران هم بیایند؟
ماجرای «محمد یونس» و بنگلادشی که تغییر کرد«محمد یونس»
(Muhammad Yunus) یک اقتصاددان و فعال کسبوکار در بنگلادش است که در سال ۱۹۸۳ میلادی، بانکی به نام «گرامینبانک» (Grameen Bank) را در بنگلادش تاسیس کرد.
«یونس» خیلی زود شیوه کار این بانک را به چیزی بهکلی متفاوت از تمام بانکهای دیگر در جهان تغییر داد. او تصمیم گرفت به جای اعطای وام و تسهیلات بانکی به مشتریانی که ضمانتهای بانکی (مثل زمین، سند ملکی و…) داشتند، به فقرایی وام بدهد که اساسا کسی حاضر نبود به آنها وام بدهد، چرا که هیچ ضمانتی برای بازگشت وام وجود نداشت.
«محمد یونس»، بنیانگذار «گرامینبانک» و برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۶ میلادی
بنگلادش، اکنون با سرعت در حال توسعه است و در مطبوعات جهان، به عنوانی مثالی شبیه به چین یا کرهجنوبی در نظر گرفته میشود. با این همه، چند دهه پیش، در تقریبا تمام کتب اقتصادی، بنگلادش مثالی بود از کشوری که به دام فقر، زاد و ولد بیش از حد، سیلهای موسمی، گرسنگی، قحطی و امثال اینها افتاده و بیرون هم نخواهد آمد. کار «یونس» در چنین کشوری بسیار قابل تقدیر بود و هست.
«گرامینبانک» چه میکند؟
ایده «گرامینبانک» ساده بود و موفق هم شد: به فقرایی که هیچ چیزی برای ضمانت ندارند، وامهای بسیار کوچک، یا همان «وام خُرد» (Microcredit) میدهیم که حتی در صورت «نکول» (عدم بازگشت وام به بانک) خسارت چندانی ایجاد نمیکند. نتیجه حیرتآور بود.
تا سال ۲۰۱۱ میلادی، نزدیک به ۸٫۴ میلیون نفر از این بانک وام گرفته بودند که عمده آنها (بیش از ۹۵ درصد) را هم زنان تشکیل میدادند. جالب اینکه ۹۸ درصد از وامها برگشت داده میشد، آن هم در حالی که به طور کلی دریافت تسهیلات از این بانک بدون قرارداد است و صرفا بر پایه اعتماد بنا شده است!
یک ایده جالب توجهِ دیگر هم در پس پشت اعطای وامهای خُرد وجود داشت. استدلال این بود که زنان (بخش عمده وامگیرندگانِ «گرامینبانک») وام را برای بهبود شرایط خانوادهشان هزینه میکنند، در حالی که مردان عمدتا چنین نمیکنند. (تحقیقات بعدی «استر دوفلو» (Esther Duflo) برنده فرانسوی نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۹ میلادی هم این را تایید میکرد.)
تا سال ۲۰۱۸ میلادی، این بانک در شعب خود در بنگلادش و دیگر کشورها، نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار وام پرداخت کرده بود و هر چند گزارشهایی هم در مورد «تله بدهی» مطرح شده بود، نتیجه بهطور کلی موفقیتآمیز تلقی میشد. (منظور از «تله بدهی» این است که فرد بدهکار نمیتواند وامش را تسویه کند و در نتیجه حتی فقیرتر هم میشود.)
در سال ۲۰۰۶ میلادی، کمیته صلح نوبل، جایزه صلح را به «گرامین بانک» و شخص «محمد یونس» اعطا کرد و از آن زمان، نمونههایی مشابه از اعطای تسهیلات خُرد به فقرا در سراسر جهان مشاهده شده است.
تجربه موسسات مالی در ایران
اما آیا ما چنین چیزی در ایران نداشتیم؟ از قضا پاسخ مثبت است، اما نتیجه یکسره متفاوت بوده است. بسیاری از موسسات اعتباری در ایران، شرایط بانک مرکزی را قبول نداشتند و مقابله قانونی با آنها هم دشوار بود. بانک مرکزی هشدار میداد که فعالیت این موسسات غیرقانونی است، اما کسی کاری نمیکرد.
در سال ۱۳۹۶ خورشیدی، ناگهان چندین موسسه از این موسسات دچار ورشکستگی شدند و افرادی که دارایی خود را در این فرایند از دست داده بودند دست به اعتراض زدند و در نهایت دولت ناچار شد حدود ۳۶ هزار میلیارد تومان پول چاپ کند و بدهی طلبکاران این موسسات را از جیب تکتک ایرانیها بپردازد. (به نقل از روزنامه «همدلی»)
همین روزنامه در سال ۱۳۹۸ گزارش داده بود که حدود ۱۵ هزار موسسه مالی غیرمجاز در ایران فعالیت میکردهاند و به نقل از «ابوالفضل حسنبیگی»، نماینده وقت دامغان در مجلس شورای اسلامی نوشته بود: «فعالیت ۷ هزار صندوق قرضالحسنه و ۷ هزار و ۸۰۰ موسسه مالی اعتباری در کشور، باعث شده تا از اعتبار بانکها کاسته شود».
از «گرامینبانک» تا موسسات بینام و نشانِ ایرانی
اما چه تفاوتی میان «گرامینبانکِ» بنگلادشی و آندسته از موسسات اعتباری بینام و نشان در ایران وجود دارد؟ پاسخ تقریبا واضح است. «گرامینبانک» به فقرا وام میدهد، آن هم وامهایی بسیار کوچک (در حد چندصد دلار) و از آنها ضمانتی هم نمیخواهد.
اما در این دسته از موسسات مالی و اعتباری در ایران (که متاسفانه هنوز هم فعالیت میکنند)، شما باید حسابی افتتاح کنید؛ پولتان را در این حساب چند ماه بلوکه کنید؛ برای گرفتن وام سند بگذارید و ضامن بیاورید و در نهایت، ممکن است روزی برسد که موسسه ورشکست شود و همچون سال ۱۳۹۶، پول شما دود بشود و به آسمان برود.
فلسفه این دو هم از بنیاد متفاوت است: «گرامینبانک» به فقرا وام میدهد تا مشکلات زندگی آنها را حل کند، اما بسیاری از موسسات اعتباریِ مشکلدار در ایران، به دانهدرشتهایی وام دادهاند که پولها را به دلار تبدیل کردهاند و حالا در کانادا زندگی میکنند.