• امروز : یکشنبه - ۲۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 12 May - 2024
4

مصائب جامعه‌شناس‌بودن

  • کد خبر : 66528
  • 24 خرداد 1401 - 19:00
مصائب جامعه‌شناس‌بودن
نقش مهم جامعه‌شناس، گفت‌وگو کردن بدون ترس هم با مردم و هم با قدرتمندان است، وظیفه او، دادن ارایه تحلیلی از وضعیت جامعه است که اغلب نه به مذاق قدرتمندان خوش می‌آید و نه مردم. اما در بسیاری از جوامع و از جمله ایران کار حرفه‌ای،جامعه‌شناس را از این نقش مهم دور نگاه داشته است.

یازاکو؛ عباس کاظمی – میان آنچه یک جامعه‌شناس در نقش استاد دانشگاه انجام می‌دهد و آنچه دلش می‌خواهد انجام دهد تفاوت زیادی است. اغلب، وظایف کاری و به اصطلاح حرفه‌ای مزاحم تعهدات اجتماعی یا دنبال کردن علایق فردی می‌شود. صرفا ملاحظات سیاسی نیست که از یک استاد، شخصیتی محافظه‌کار می‌سازد بلکه دلمشغولی‌های روزانه که فرد موظف بدان‌هاست موجب می‌شود از نقش اصلی خود باز بماند.

نقش مهم جامعه‌شناس، گفت‌وگو کردن بدون ترس هم با مردم و هم با قدرتمندان است، وظیفه او، دادن ارایه تحلیلی از وضعیت جامعه است که اغلب نه به مذاق قدرتمندان خوش می‌آید و نه مردم. اما در بسیاری از جوامع و از جمله ایران کار حرفه‌ای،جامعه‌شناس را از این نقش مهم دور نگاه داشته است. ما چنان درگیر انجام فعالیت‌های تخصصی‌مان می‌شویم که یادمان می‌رود مسایل مهمی که در اطراف‌مان می‌گذرد را به شیوه قابل فهم با جامعه در میان بگذاریم. ما جامعه‌شناسان مفاهیم غامض و پیچیده‌ای در دانشگاه بکار می‌بریم که عمدتا برای عموم چیزی جز لفاظی و عبارات غیرقابل فهم تلقی نمی‌شوند. آن مفاهیم دشوار، هرچه بیشتر ما را از جامعه دور ساخته‌اند.با این حال، گفتن اینکه جامعه‌شناس، فراتر از زبان دانشگاهی باید با جامعه‌نشینان سخن بگوید بدین معنا نیست که باید انتظار داشته باشد از سخنان او استقبال شود.

هم مردم و هم قدرتمندان برای فهم رویدادهایی که در اطراف‌شان می‌گذرد شیوه‌های دم‌دستی خود را دارند اما جامعه‌شناس، چه چیزی می‌گوید که مردم از پیش نمی‌دانند؟ پاسخ این است که جامعه‌شناسان چیزهایی که مردم فکر می‌‌کنند می‌دانند را به شیوه‌ای بازگو می‌کند که درکی کاملا متفاوت از آن حاصل می‌شود. اغلب این شیوه‌های متفاوت فهمیدن ،خشم یا بی‌علاقگی مخاطب را موجب می‌شود. برای اینکه به تعبیر بوردیو، جامعه‌شناس، چیزی را به جامعه نشان‌می‌دهد که از شنیدن آن واهمه دارد. آنجا که پای منافع به میان می‌آید تمایلی آشکار برای طرد تحلیل‌های جامعه‌شناسانه وجود خواهد داشت.

کاری که جامعه‌شناس می‌کند از وجهی شبیه کار روانکاو است. بیمار گاهی از درد آنچه خودش به خاطر می‌آورد خواب آسوده‌ای ندارد، مردم و قدرتمندان نیز وقتی تحلیل‌های جامعه‌شناسی را می‌شنوند انتظار می‌رود به همان اندازه برآشفته شوند. اما در حالی‌که بیمار برای این برهم‌آشفتگی به روانکاو حمله نمی‌کند و او را مقصر حال و روز خود نمی‌داند جامعه‌شناس نقش بز بلاگردان را ایفا می‌کند. جامعه‌شناس قربانی تحلیل‌های خود می‌شود چرا که اینگونه القا می‌شود آنچه جامعه‌شناس نشان‌داده‌است نقشی هم در ایجاد و ساخته شدن آن داشته است. بخصوص وقتی قدرتمندان هشدارهای جامعه‌شناسان را می‌شنوند گمان می‌کنند جامعه‌شناسان همزمان در ایجاد آنها هم نقش داشته‌اند و نمی‌خواهند بپذیرند اتفاقاتی که مورد تحلیل ما قرار می‌گیرد بیش از هرچیزی محصول فرایندهای اجتماعی است که قدرتمندان و الباقی مردم نیز در ساختن آن سهیم بوده‌اند.

جامعه‌شناسی به مردم یاد می‌دهد که اگر در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که آن را دوست ندارید از آن فرار نکنید چرا که شما نیز بخشی از آن نیرویی‌اید که چنین موجودی را ساخته است!

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=66528

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

ابر برچسب
});