به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از دیلی صباح بنابراین، سفر اردوغان یک تحول مهم برای هر دو طرف بود.
سفر اردوغان دو بعد اصلی داشت. بعد اول روابط ترکیه و ایران بود.
اردوغان و رئیسی در ۱۹ ژوئیه هفتمین نشست شورای همکاری سطح عالی ترکیه و ایران را در تهران برگزار کردند.
روسای جمهور دو کشور و وزرای همراه آنها نه تنها در مورد وضعیت کنونی روابط دوجانبه و تحولات منطقه ای، بلکه در مورد گام های بالقوه ای که باید برداشته شود بحث و تبادل نظر کردند.
فهرست
بهبود همکاری های دوجانبه بین دو همسایه
در این سفر آنکارا و تهران برای تمدید عرضه گاز به مدت ۲۵ سال دیگر و افزایش تجارت دوجانبه به ۳۰ میلیارد دلار توافق کردند.
هشت یادداشت تفاهم در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی به منظور بهبود روابط دوجانبه در مسائل فنی، اقتصادی و امنیتی امضا شد.
در این میان تاکید بر همکاری در صنایع دفاعی حایز اهمیت بود.
بعد دوم این سفر، هفتمین نشست سه جانبه سران بود. اردوغان، رئیسی و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه درباره تحولات اخیر سوریه از جمله مبارزه با سازمانهای تروریستی، روند حل سیاسی، وضعیت انسانی و بازگشت سوریها به خانههایشان تبادل نظر کردند.
تصور ایرانیان از ترکیه؟
اما علیرغم همه اظهارات مثبت رئیسی و سایر مقامات ایران در این سفر، ایران همچنان سیاستهای نامفهومی را در قبال ترکیه دنبال میکند.
با نگاه دقیق متوجه میشویم که ایران نگرانیهای زیادی در مورد سیاست منطقهای ترکیه دارد. به عنوان مثال، ایران در مورد روند عادیسازی روابط بین ترکیه و اسرائیل نگرانیهایی را مطرح میکند.
ایران نمیخواهد ترکیه یا هیچ کشور منطقهای دیگر روابط خود را با اسرائیل که ایران با آن رابطه تقریبا صفری دارد، عادی کند.
به همین ترتیب، ایران نگران پویایی جدید منطقهای در قفقاز جنوبی پس از جنگ دوم قرهباغ است که پس از آن آذربایجان و ترکیه یک اتحاد نظامی تشکیل دادند.
ایران خواهان تسلط ترکیه و آذربایجان در منطقه نیست و بنابراین روابط همکاری خود را با ارمنستان حفظ میکند.
ایران بهشدت با حضور نظامی ترکیه در عراق و سوریه مخالف است. اگرچه ترکیه برای هدف قرار دادن سازمانهای تروریستی تهدید کننده امنیت ملی و تمامیت ارضی این کشور نیروهای نظامی به این دو کشور اعزام کرده است، اما ایران همواره از ترکیه خواسته است تا نیروهای خود را از این کشورها خارج کند.
اما ایران حضور سیاسی و … خود را افزایش داده و حتی تا حدودی عرصه سیاسی این دو کشور را تحت کنترل دارد. بسیاری از بازیگران غیردولتی حامی ایران وجود دارند که پایگاههای نظامی و مأموریتهای سیاسی ترکیه را هدف قرار دادهاند.
ایران از همکاری ترکیه با دولت اقلیم کردستان (KRG) که تحت کنترل حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی است، شکایت کرده است. از قضا، در واکنش به این همکاری، ایران با بازیگران سیاسی کرد اپوزیسیون چپ همکاری کرده است.
اخیراً بسیاری از ایرانیان از جمله برخی مقامات و رسانه ها شروع به انتقاد از احداث سدهای آبیاری در داخل ترکیه کرده و مدعی شدهاند که این سدها باعث خشکسالی در ایران میشوند. به عبارت دیگر، این بازیگران ایرانی از تحولات داخلی ترکیه شکایت دارند.
ما میتوانیم این نگرانیهای ایران را به روابط ترکیه با بسیاری از بازیگران دیگر مانند کشورهای عربی و جهان غرب تعمیم دهیم.
ایران نگرانی خود را از اتحاد ترکیه و غرب یا همکاری ترکیه و اعراب در منطقه ابراز کرده است.
در واقع، ایران با نفوذ منطقهای ترکیه مخالف بوده است. یعنی حتی اگر ترکیه به تنهایی در منطقه عمل کند، ایران مصمم است با آن مخالفت کند. جالبتر اینکه ایران پیشنهادهای ترکیه برای همکاری در زمینه مسائل منطقه را رد میکند.
چه باید کرد؟
سپس این سوال مطرح میشود: ایران چه نوع ترکیهای را ترجیح میدهد؟ کدام ترکیه میتواند انتظارات منطقهای ایران را برآورده کند؟ پاسخ این است: به نظر میرسد ایران در مورد نقش ترکیه در منطقه سردرگم است.
مخالفت با همه فرآیندهای همکاری منطقهای و تلاشهای عادیسازی، نتیجه معکوس دارد.
دگرگونی روابط جهان ترک، عرب و غرب به طور همزمان همواره هزینههای سنگینی را برای دولت و مردم ایران به همراه دارد.
ترکیه و ایران دو کشور وابسته به هم هستند که ستون فقرات ثبات منطقه را تشکیل میدهند. بدیهی است که دو کشور نمیتوانند منافع ملی خود را با یکدیگر به حداکثر برسانند.
بنابراین راهی جز بهبود روابط با بقیه منطقه و پیروی از یک سیاست منطقهای فراگیر وجود ندارد.
آنها باید تلاش کنند تا روابط دوجانبه برد-برد را توسعه دهند و حوزههای منافع مشترک خود را اولویتبندی کنند. دو کشور باید روابط دوجانبه خود را بر مبنای عقلانی بنا کنند. در غیر این صورت، آنها به صرف انرژی محدود خود برای خنثی کردن سیاست های متضاد یکدیگر ادامه خواهند داد.