به گزارش واحد ترجمه پایگاه خبری یاز اکو به نقل از تی آر تی ورلد دریاچه ارومیه، زمانی بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ روی زمین بود.
و اینک این دریاچه در شمال غربی ایران به سرعت در حال خشک شدن است و مسئولان مدیریت بحران استان آذربایجان غربی تا به امروز بارها نسبت به ناپدید شدن بیش از ۹۵ درصد آب دریاچه هشدار داده اند.
روند خشک شدن دریاچه ارومیه از یک الگوی دو دهه ای پیروی می کند که موجب شده سالانه ۴۰ سانتی متر از سطح آب خود را از دست بدهد.
اگرچه مقامات خشک شدن بی رویه دریاچه را با تغییرات اقلیمی و دوره های طولانی خشکسالی در ایران مرتبط می دانند، ولی شواهد علمی وجود دارد که خلاف این مدعاست.
باید تاکید کرد، محرک اصلی این فاجعه زیست محیطی، طرح های تهاجمی توسعه منابع آب و کشاورزی بی رویه است.
همچنین تغییرات دست ساز در سیستم و رقابت بالادستی بر سر بهره برداری از آب موجود از دیگر دلایل شرایط امروز دریاچه ارومیه است.
سوءمدیریت بحران توسط دولت، علیرغم صرف میلیونها دلار برای احیای آب نمادین، موجهای مکرر نارضایتی را در سطح ملی افزایش داده است.
در اوایل ماه جاری، دستکم ۱۶ نفر در استان آذربایجان غربی ایران پس از برگزاری تظاهراتی که خواستار اقدام دولت در مورد اکوسیستم تخریبشده دریاچه ارومیه بودند، توسط پلیس دستگیر شدند.
دریاچه ارومیه که مردم محلی آن را «فیروزه آذربایجان» مینامند، زمانی توقفگاه ضروری و پناهگاهی برای پرندگان مهاجر بوده است. همچنین به عنوان یک حمام درمانی برای گردشگرانی که از آب های گرم و فوق شور آن به عنوان مرهم برای بدن های خود استفاده می کردند ایفای نقش می کرد.
با غفلت بومی و فقدان اراده سیاسی، به ویژه در دولت،امکان بقای دریاچه قابل پیش بینی است.
به احتمال زیاد دریاچه آب شور، جایی که کاوشهای باستانشناسی شواهدی از زندگی و آثار باستانی را در خود داشته است و قدمت آن به هزاره سوم قبل از میلاد میرسد، به زودی خواهد مرد.
فهرست
ایجاد ورشکستگی آب در ایران
کاوه مدنی، محقق محیط زیست شناخته شده جهانی و استاد محقق در موسسه سنجش از دور سیستم های زمین دانشگاه شهر نیویورک، چندین سال است که درگیر تحقیق در مورد خشک شدن دریاچه ارومیه بوده و توصیه های سیاستی برای نجات آن ارائه کرده است.
مدنی که به عنوان رئیس یک برنامه تحقیقاتی در زمینه مدیریت یکپارچه منابع در دانشگاه سازمان ملل متحد-FLORES فعالیت می کند، می گوید: علت اصلی نابودی تدریجی دریاچه ارومیه همان چیزی است که او آن را «مسئله تعادل جرم» می نامد.
دریاچه به طور طبیعی هر ساله مقداری آب را در اثر تبخیر از دست می دهد و برای از دست دادن آب از طریق تبخیر و اینکه بتواند در همان سطح بماند، نیاز به مقدار مشخصی از ورودی دارد. ورودی از طریق رودخانه ها تامین می شود. اگر جریان ورودی به دریاچه را قطع کنید و خروج و تبخیر ادامه یابد، دریاچه در نهایت خشک میشود.»
به گفته مدنی، دولت و شرکتهای محلی «با افزایش استفاده از آب در بالادست و انحراف آب [به شکل] خارج کردن آب از رودخانه برای آنچه که انسان بهعنوان مصارف مفید، یعنی برای رشد میداند، ورودی به دریاچه را کاهش دادهاند. غذا، گسترش بخش کشاورزی، تامین آب شهرها و صنایع و غیره.
برای انجام این کار، آنها شبکه های آبیاری و زهکشی را گسترش داده اند و سدهای متعددی ساخته اند و به مرور زمان مصرف آب را در بالادست افزایش داده اند. سپس یک حالت ورشکستگی آب شفاف ایجاد کردند. و اینجاست که مقدار تبخیر آب دریاچه، بیشتر از حجم آبی است که وارد دریاچه می شود.
سد سازی خشک شدن دریاچه را سرعت بخشید
یکی از کاتالیزورهای چالشهای جدی زیستمحیطی در ایران، الگوی بیش از حد سدسازی بوده است – که به گفته مسئولان نشاندهنده رشد صنعتی کشور برای رفع کمبود آب در فصول خشک سال است. اما این عمل به طرز وحشتناکی نتیجه معکوس داشته و ۷۴ سد ساخته شده در حوضه دریاچه ارومیه به خشک شدن آن سرعت بخشیده است.
مدنی موج جزر و مد سدسازی در ایران را نتیجه «دوران مأموریت هیدرولیک» میداند که «انسانها، تکنوکراتها و رهبران ناامن فکر میکنند با استفاده از پول و فناوری میتوانند به همه مشکلات آب خود رسیدگی کنند. آنها فکر می کنند می توانند بر طبیعت غلبه کنند و ماموریت خود را ذخیره هر قطره آب ممکن و استفاده از آن برای درآمدزایی می دانند.
سد سازی در ایران نماد توسعه
سدسازی در ایران به نماد توسعه تبدیل شد، به ویژه ایران تحت تحریم بیشتر از قبل به آن توجه می کند.
بنابراین، سدسازی به یک مأموریت اصلی و راهی برای رفع برخی از احساسات ناامنی تبدیل شد.»
اما این دانشمند که از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ برای مدت کوتاهی معاون اداره محیط زیست ایران بوده است، میگوید که سدسازی ایران یک سیاست پایدار نیست.
هنگامی که پول را به پروژه های ساختمانی اختصاص می دهید، همه در آغاز خوشحال هستند. شما اقتصاد محلی را تقویت می کنید و فرصت های شغلی ایجاد می کنید، بنابراین بسیاری از مردم از ساخت سد راضی هستند.ولی نتایج نامطلوب در بلندمدت به دست میآیند.»
فقدان شفافیت، فساد و عوامل دیگر وضعیت را بدتر میکند و برنامهریزی کوتاهمدت هنوز جزئی جداییناپذیر از نحوه مدیریت منابع آبی ایران است، سیستمی که فقط به بقا فکر میکند نه به منافع بلندمدت و ملی.
بنابراین این شیوه و نگرش هنوز هم جذاب است و راهی برای اثبات موفقیت برای دستگاههای دولتی است و حتی نمایندگان مجلس هم وقتی یک پروژه عمرانی در حوزه انتخابیهشان اتفاق میافتد خوشحال میشوند.»
کارگروه رسمی ایران برای احیای دریاچه ارومیه در سال ۲۰۱۳ برای پاسخگویی به آنچه که به یک مطالبه ملی تبدیل شده بود تأسیس شد.
بودجه ای که در ابتدا برای برنامه احیای دریاچه ارومیه (ULRP) وعده داده شده بود مبلغی سرسام آور ۷ میلیارد دلار بود.
سال گذشته، گزارش شد: ۵۶ تریلیون ریال معادل ۱۷۶ میلیون دلار برای احیای اکوسیستم در خطر انقراض دریاچه ارومیه هزینه شده است، اما این سرمایه گذاری تا حد زیادی بی فایده بوده است.
این برنامه سعی کرد خود را به تحقیقات در سطح جهانی متصل کند. این اولین باری بود که آنها اساساً سعی کردند محققان را در این تجارت در یک برنامه سیاست مشارکت دهند. آنها با دانشگاه ها ارتباط برقرار کردند، به عنوان مثال، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه برتر ایران، به شدت درگیر بود.
«بیش از ۶۰۰ محقق، از جمله بسیاری از محققان غیرایرانی، درگیر این پروژه بودند.
با این حال، چیزی که مانع موفقیت این طرح ابتکاری شد، کمبود سرمایه سیاسی بود: «سیستم به گونهای طراحی شده بود که به آنها اختیارات زیادی بدهد، اما در نهایت آنها لزوماً آن سطح از اختیارات را نداشتند، متأسفانه آنها مرجع تصمیمگیری نبودند، اما بیشتر به یک نهاد مشورتی برای دولت تبدیل شد و مشکل از آنجا شروع شد.»
«آنها نتوانستند از وزارت نیرو حکمی بگیرند که از آن بخواهد آب را به موقع آزاد کند و حقوق آب زیست محیطی دریاچه یا الزامات جریان زیست محیطی را برآورده کند.
اما بودجه سیاسی جزء گمشده بود. منظور من از بودجه سیاسی، برخی تصمیم گیرندگان است که می توانستند هزینه های سیاسی بالای اجرای اصلاحات بزرگ را بپردازند.
به نظر نمی رسد نجات دریاچه ارومیه علیرغم تماس های مکرر جامعه مدنی، در لیست اولویت های رییس جمهور ایران قرار گیرد. تنها زمان نشان خواهد داد که آیا این اکوسیستم بینالمللی ارزشمند با تنوع زیستی فوقالعادهاش میتواند از ترکیبی از خشکسالی حاد و بیتوجهی و سوء مدیریت سیستمیک جان سالم به در ببرد؟!