یازاکو؛ محمد فرجپور باسمنجی – در شکل گیری انقلاب مشروطه ایران، نقش تبریز و آذربایجان مثل نقش اسلامبول برای امپراطوری عثمانی/قاهره و اسکندریه برای مصر/کلکته و بمبئی برای هندوستان بود.تحولات سرزمین عثمانی قبل از مشروطه که با امضا 《خط شریف گلخانه 》اتباع سرزمین های وسیع ترکان عثمانی را در مقابل قانون برابر می دانست و به تشکیل محکمه های عالی قضایی و سازمانهای اداری برای خدمت به مردم می کرد و ارتباط تنگاتنگ شمالغرب ایران در جوار امپراطوری عثمانی بر بیداری مردم می افزود.در قفقاز نیز حدود ۲۰۰ هزار نفر مهاجر ایرانی در تفلیس/باکو/ایروان و سواحل خزر و ارس که اکثرا از آذربایجان و شمال بودند نسیم ازادی انقلاب ۱۹۰۵ میلادی روسیه را به داخل کشور می آورد و مراودات تبریز با شهرهای مهم قفقاز بر تحولات اجتماعی نیز تاثیر گذار میشد .با روزنامه نگاری آگاهی بخش فرزندان تبریز در اسلامبول/قاهره/باکو/ایروان و تفلیس تحولات سیاسی و اجتماعی هندوستان و مصر نیز به ایران می رسید.در مصر قبل از ایران مجلس شورای نواب شکل گرفت و قانون اساسی پدیدار شد و قاهره بهشت روز نامه نگاران جهان اسلام و عرب گشت و الازهر بزرگترین مرکز تعلیمات اسلامی جهان و نقش دانشمندان آن درمعرفی قوانین مترقی اسلام -الهام گرفته از کتاب شریف قرآن عظیم در پاشیدن بذر آگاهی های سیاسی ، دینی و مذهبی نقش مهمی ایفا می کردند و در هندوستان نیز کمپانی هند شرقی از هم می پاشید و کنگره ملی هند شکل می گرفت که همه این تحولات منطقه ای در آگاهی ملت ما پدیدار می شد.تبریز و آذربایجان با روز نامه های اختر در اسلامبول و حکمت در قاهره که با فکر فرزندان روزنامهنگار مهاجر خود منتشر می شدند و در تبریز نیز نشریات زیادی از جمله تربیت، ادب، امید، آذربایجان، مجاهد، مساوات،مدنیت، ندای حق و روز نامه انجمن ملی آذربایجان در آگاهی بخشی افکار عمومی و جلوداری نهضت مشروطه سهامدار بودند.جاده ابریشم- بازار تبریز -مطبوعات- آزادی خواهان مهاجر و برگشتگان از عثمانی و قفقاز/ و اصلاح گران- خانه سلطنت/اولین گروه دانشجویان اعزامی به اروپا از تبریز /کتاب های میرزا یوسف مستشار الدوله/طالب اوف/اخوند زاده/زین العابدین مراغهای / میرزا حسن خان رشدیه و… که همگی از خاک پاک آذربایجان بودند و نزدیکی به تحولات عثمانی ،فرنگ، قفقاز و سیل جمعیت مبارز و آگاه تبریز ، گرمیت کانون قیام و جنبش و مبارزه سرزمین آتش و خون و قیام/نهضت مشروطه ایران را شعله ور میساخت و شکل میداد.
بررسی بنیادی شکل گیری این نهضت مجال مفصلی میطلبد که از بضاعت علمی نویسندهی این سطور خارج است.
با این حال در دهه ۸۰ در کنگره بینالمللی یکصدمین سال پیروزی انقلاب مشروطه در تبریز وقتی دکتر ناصر تکمیل همایون استاد ممتاز تاریخ دانشگاه تهران گفت: تبریز ۹ بار پایتختی ملی و محلی ایران را با خود دارد و این شهر کهن و پر آوازه در تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران بزرگ، یکه تاز و چند سر و گردن از تمام شهرهای بزرگ در یکپارچگی و حفظ ایران کنونی برجسته تر است و من بعنوان یک معلم تاریخ در مقابل عظمت و شکوه تبریز و نقش آفرینی آن در تاریخ ایران سر تعظیم فرود می آورم و خدا را شاکرم که این شهر با مردان بزرگ و تحولات عظیم هنوز زنده و پویا است.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران معتقد است انتقال پایتخت ایران صفوی از تبریز به قزوین به بهانه شیوع طاعون در آذربایجان و کاهش قدرت برخی قزلباشان و فشارهای قشون عثمانی نتوانست از شکوه و نقش آفرینی آن در پیشتازی آگاهی ملت ایران بکاهد.
وی در باره مشروطه و تبریز گفت: اگر تبریز نبود مشروطه نبود. در همین سال دکتر سیروس برادران شکوهی استاد به نام تاریخ دانشگاه تبریز نیز گفت: در تاریخ شکل گیری تحولات اجتماعی و سیاسی مردم جهان، نام شهر تاریخ ساز تبریز می درخشد چرا که نقش بی بدیل تبریز و آذربایجان در پیروزی نهضت مشروطه سرآغاز تحولات آگاهی بخش در منطقه آسیا است.
واقعیت این است که کارشناسان و محققان وقتی تحولات سال های مشروطه به ویژه از سال ۱۲۷۰ ه.ش تا ۱۲۸۴ ه.ش را مطالعه می کنند همه اعتراف دارند که بذر آگاهی برای زمینه سازی مشروطه و محدود کردن حکومت مطلقه شاهنشاهی و تشکیل پارلمان مردمی و آزادی مطبوعات و انجمن ها و تدوین قانون همه و همه از تبریز نشأت گرفته و وجود دانشمندان و علما و اصلاح طلبان و روزنامهنگاران و مبارزان آذربایجانی در به ثمر نشستن انقلاب مشروطه و آغاز فصل جدید در تاریخ ملت ایران بر کسی پوشیده نیست.
از ثمرات مشروطه شکل گیری پارلمان یا همان مجلس است که در تهران شکل گرفت ولی بعدها برای شکست این پیروزی ها، محمد علی شاه قاجار با حمایت روس و لیاخوف مجلس تازه را به توپ بست و نماد قانون و توسعه نهاد مهم نوپای سیاسی را تعطیل کرد. ولی باز هم رشادت مردان بزرگ و قیام مردم در تبریز، تهران و سایر شهرهای مشروطه برگردانده شد و نقش ستودنی فرزندان رشید ملت ایران از جمله ستارخان و باقرخان ورد زبانهاست و بی جهت نیست که با تشکیل مجدد پارلمان، لقب سردار ملی به ستارخان و سالار ملی به باقرخان از سوی تمام نمایندگان ملت اعطا شد.
با این حال سالهاست که دوستداران آزادی و سرافزاری ایران عزیز پیشنهاد دارند که روز ۱۴ مرداد که فرمان مشروطه صادر شده و آزادی های سیاسی و پارلمانی و استقرار نهادهای قانون مدار رسمیت یافته و نام تبریز کهن با آن عجین شده است این روز بزرگ به صورت رسمی و ملی به نام تبریز نام گذاری شود تا نسل جوان و آینده بدانند تبریز شهر دُردانهی ایران در تاریخ تحولات گذشته و معاصر چه نقش پررنگی ایفا کرده و آزادی و استقرار قانون و پارلمان و حفظ یکپارچگی ایران کنونی مدیون فرزندان آگاه و مبارز آن بوده است.
مولانا ۸۰۰ سال پیش چه زیبا در شکوه و عظمت تبریز این چنین سروده است..
ساربانا بار بگشا زاشتران
شهر تبریز است و کوی دلبران
شعشع عرشی است این تبریز را
فرّ فردوسی است این پالیز را
هر زمانی موج روح انگیز جان
از فراز عرش بر تبریزیان