یاز اکو؛ محمدفرج پور باسمنجی _ روز خبرنگار امسال تقارن با عاشورا و شهادت امام حسین و یاران به خون غلتیده و باوفا یش بوده و اهداف قیام آن مرد حق بین و حق طلب و پاکباز اصلاح امور جامعه بوده است.انجا که گفت.ای مردم من برای هوی و هوس خویش قیام نکرده ام،من مفسد و ستمگر نیستم،من برای احقاق حق به پا خاسته ام،من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و دین جدم را بپا کنم من می خواهم نماز را بر پا دارم .با درود صلوات به روح شهدای کربلا و تمام حق پویان و مومنان و مومنات هدف اصلی مردان بزرگ قلما و قدما اصلاح امور جامعه است.
روز نامه نگاری و خبرنگاری نیز در یک جامعه اطلاع یابی و اطلاع رسانی خوبیها،راستی ها،صداقت ها،کارهای ماندگار،روشنگری افکار عمومی و حمله به کژیها،ناراستی ها،حق کشی ها،جهالت ،ناکار بلدیها و در یک کلام بیداری،هوشیار سازی واگاهسازی مردم است.در واقع روز نامه نگاری یک مسئولیت بزرگ اجتماعی است.به همین مناسبت یاداشتی از حقیر با این عنوان که روز نامه نگاری پیش نویس تاریخ ملت ها است.تقدیم خوانندگان فهیم می نمایم.
اولین بولتن های خبری در امپراطوری هان، یونان باستان و ایران باستان منتشر شدهاند و در اولین قانون حقوق بشر جهان که کوروش کبیر آن را نوشت: جملهی خداوندا کشور مرا از خشکسالی و دروغ محفوظ دار یک جملهی خبری بوده است.
با این حال روزنامهنگاری در جهان در سالهای اول قرن شانزده میلادی در فرانسه و آلمان آغاز شد و در ایران نیز روزنامهنگاری از مکتب سیاسی تبریز آغاز گشت. آنجا که عباس میرزای لایق، اولین گروه دانشجویان را از تبریز به فرنگ و روسیه فرستاد. میرزا زینالعابدین تبریزی، چاپخانه را وارد تبریز کرد و میرزا صالح شیرازی که در دارالسلطنه تبریز منشی بود، اولین روزنامهی ایران به نام کاغذ اخبار را منتشر ساخت.
با این حال روزنامهنگاری علاوه بر این که با ذوق و هنر عجین است متد علمی هم دارد و با تکنیک توام شده است. کسی که می خواهد روزنامهنگار بشود باید از متن مردم برخیزد، دوستدار مماشات باشد، افکار عمومی را بشناسد، دردها و آلام مردم را در وجود خود حس کند، شمّ و ذوق و احساس مردمی داشته باشد، دارای معلومات عمومی، اهل مطالعه، پا دررکاب و تشنهی شنیدن و خواندن، نوشتن، اندیشه و معتقد به تضارب آرا و اندیشه ها و حقبین و حقجو و بیطرف و ناظر و قدرت تحلیل و تفسیر داشته باشد.
لزوم جدایی بین ذهنیت فردی و عینیت واقعی با مسئلهی مورد گزارش، خبر، مصاحبه و… و رعایت کامل در کسب و انتشار آنها از اصول اساسی روزنامهنگاری است و علاوه بر آن احترام به حیثیت فردی و احساس مسئولیت در برابر مصالح عمومی از مهم ترین مبانی حرفهای روزنامهنگاری است. با این وصف در روزنامهنگاری نوین بر خلاف روزنامهنگاری سنتی موشکافی و اکتشاف زوایای پنهان رخدادها نیز، از سال ۱۹۸۰ تاکید شده است و در واقع روزنامهنگاری رشتهی گردآوری، تجزیه و تحلیل و ارائهی اخبار و رخدادهای روزمره، روندها، مسائل و مردم است و در یک کلام روزنامهنگاری به قول(فیل گراهام) یعنی نوشتن پیشنویس تاریخ هرملت محسوب می شود و روزنامهنگاری روشی است که باید بلافاصله درک شود و وقتی(جان توسا) مدیر اسبق سرویس جهانی بیبیسی گفت:《اگر روزنامهنگاران نپرسند و ننویسند، هیچ کس دیگری اینکار را از دولت مردان و حاکمان متکبر نخواهند پرسید》و حقایق برای مردم روشن نخواهد شد و این مطلب در نوشته های(والتر لیپمن) فیلسوف آمریکایی چنین به رخ جامعهی جهانی کشیده شد که اهمیت روزنامهنگاری به این لحاظ است که عموم مردم هوشیاری کافی را برای درک مسائل پیچیده روز ندارند و عموم آن قدر در زندگی فردی غرق هستند که توجه چندانی به اتفافات روزمره جهان پیرامون خود را ندارند و انتظار افکار عمومی از قلم بهدستان خبرنگار و روزنامهنگار، این است که با علم و معلومات و کنجکاوی خود، این مسائل پیچیده جهان پیرامون را به زبان ساده و کوچه بازاری بنویسند.
نظارت بر عملکرد حاکمان، استفاده از منابع اصلی اطلاعات، بررسی موشکافانهی رخداد ها، جستجو و نقل تمامی تعبیرات، انجام تحقیق و ارائه ی گزارش، کنار گذاشتن تعصبات و دقت در انتشار مطالب و رد هرگونه هدایا از استاندارد های روزنامهنگاری جهانی است و خلاصهی کلام اینکه هرجا روزنامهنگاران هوشمند و صاحب فکر و قلم و اندیشه ظهور یافتهاند، حاکمیت، نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قبال مردم زانو زدهاند، تسلیم شدهاند و مجبور به پاسخگویی گشتهاند.
این واقعیت ها را می توان در کلام مردان سیاسی جهان کاملا مشاهده کرد. آنجا که زنده یاد شادروان دکتر محمد مصدق در زمان صدارت سکان داری آذربایجان در سال ۱۳۰۰ شمسی در تبریز به خبرنگاران گفت: درد مردم را بنویسید و حاکمیت را به چالش بکشانید. یا آنجا که در سال ۱۳۳۰ شمسی در زمان نخست وزیری به شهربانی دستور داد روزنامهنگاران آزادند همه چیز را بنویسند و نباید مورد اعتراض و تعرض قرارگیرند و یا آنجا که آن مرد نیکونام در مجلس وقت گفت:《جراید باید بتوانند وزرای خائن و دزدان را به جامعه معرفی و رسوا کنند》و یا آنجا که در دیوان عالی لاهه در جریان ملی شدن نفت ایران به زبان انگلیسی و فرانسوی به خبرنگاران بینالمللی فریاد کشید:《حقایق را بنویسید و در بهرهمندی ملت ایران از تمام مزایای نفت خود، حق بدهید و طرفدار استعمار انگلیس نباشید》و در اهمیت روزنامهنگاری همین بس که (ناپلوئن بناپارت) دویست سال پیش در پاریس به حاکمان اروپا گفت:《من از صدای خشخش قلم روزنامهنگاران خیلی بیشتر از مهیب هولناک توپخانه میترسم》
با این وصف روزنامهنگاری که در کشور ما با چالش های بیشماری مواجه بوده و در استبداد قاجاریه متولد شده به دلایل مختلف از جمله نبود آموزش های حرفهای و اکادمیک و دولتی بودن رسانهها و مطبوعات در گذشته و جو خفگان دورههای استبداد شاهی و ناآشنا بودن اکثر بدنهی حاکمیت با اهداف و آرمانهای روزنامهنگاری در ایران عزیز ما جایگاه خود را نیافته است.
با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آزادی های مطبوعات از رشد فزایندهای برخوردار شد و سه روزنامهی کیهان، اطلاعات و آیندگان به هزاران روزنامه و خبرگزاری و پایگاه خبری تبدیل شدند ولی با این حال روزنامهنگاری در ایران نتوانست همپای روزنامهنگاری بینالمللی حرکت کند و اگر خود را با روزنامهنگاری بین المللی حرکت می داد، شاهد این همه نابسامانی ها، اختلاس ها، بیمسئولیت ها و توسعهی نامتوازن نبودیم.