یاز اکو؛ مهندس محمدصادق نائبی _ دکتر صدیق و جنبش آموزش زبان مادری در دانشگاهها: ده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل میشود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود؟ بین دانشجوها بحث بود: «استاد فقط برای جلسهی اول و جهت راه اندازی کلاس میآیند؟ نه! ایشان خودشان اعلام کردند که یک ترم کامل میآیند. تازه! معاون دانشگاه، مدارک استاد را جهت پرداخت حق التدریس خواسته است ولی استاد گفتهاند: بابت تدریس زبان ترکی حق التدریس نمیگیرم.
مگر ممکن است استادی به آن عظمت و با آن سن و سال هر هفته ۵۰۰ کیلومتر راه بیایند که ابتداییترین گرامر را به ما تدریس کنند؟ به جای این کار میتوانند در سطح دکترا تدریس کنند …» .
خلاصه دانشجوها با استقبال فوق العادهای به جلسهی اول آمدند. هیچ کدام از کلاسها ظرفیت آن تعداد از دانشجوها را نداشت. لاجرم کلاس را در تالار برگزار کردیم. استاد با آن شور و حالی که در جلسهی اول داشتند تا آخر ترم آمدند و دست ما را گرفتند و پا به پا بردند، تا شیوهی راه رفتن آموختند.
دانشگاههای تبریز، تهران، شهید رجایی، علم و صنعت، شهید بهشتی، ارومیه، زنجان، سمنان و … نیز به برکت وجود این استاد خستگیناپذیر، جنب و جوش فوق العادهای به خود گرفت و لذت اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی مبنی بر آموزش زبان مادری را چشیدیم.
آنچه ما در آن یک ترم از استاد فرا گرفتیم، گذشته از آن که آموزش زبان و ادبیات ترکی باشد، آموزش نظم و انضباط بود، آموزش تعهد به دیگران بود، آموزش عشق و علاقه به زبان مادری بود، آموزش عشق به وطن بود، آموزش هنر ایجاد ارتباط معنوی و عاطفی بین گوینده و شنونده بود، آموزشِ این بود که جوانی انسان به دلی شاداب است نه موی سیاه، آموزشِ اینکه چون عشق حرم باشد سهل است بیابانها و … .
آن یک درس تأثیر بسیار زیادی روی دانشجوها گذاشت. آنجا بود که فهمیدیم چرا در کشورهای پیشرفته، اساتید با سابقه و باسواد را برای علوم پایه اختصاص میدهند. برای این که معمار خشت اول را باید محکم و استوار بنهد تا بتواند استوار و سربلند تا ثریا برود. آنجا بود که فهمیدیم: در اوج باسوادی میتوان به زبان عوام سخن گفت.
بسیاری از آن دانشجوها بعداً نویسندگان زبده و مؤلفان خبرهای شدند. از دل آن کلاس با پروژههای تحقیقی و تحلیلی تعریف شده، چندین کتاب به چاپ رسید و نشریهی دانشجویی «دان اولدوزو» منتشر شد. تعدادی از دانشجویان آن روز، مدرسان، محققان و نویسندگان امروزند.
به هر روی، در کنار انتشار بیش از صد جلد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و دهها کنفرانس و سمینار داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو در زمینهی زبان مادری ترکی را به کلکسیون افتخارات ایشان بیافزاییم.
سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در چهل سال تلاش علمی و ادبی ایشان آنچنان زیاد بوده است که دهها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت میتوان گفت: هیچ استاد دانشگاهی اینچنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است.
فهرست
تنوع میدانهای کاری استاد
دکتر صدیق تنها یک استاد ادبیات یا یک معلم تدریس کننده نیستند. تألیفات ایشان از دوران جوانی به چاپ میرسد، با راه اندازی نشریات مختلف، ترک زبانان را از مسایل روز آگاه میکنند و توانمندی این زبان در بیان مطالب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره را نشان میدهند، بعد از سی سال تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس و دانشگاههای کشور، ظاهراً بازنشسته میشوند. امّا گویا جوانی استاد تازه شروع میشود. استاد بعد از بازنشستگی نهضت عظیم «آموزش زبان ترکی» را در دانشگاههای کشور راهاندازی میکنند و در عرض چند سال بیش از هزار دانشجوی آگاه به الفبای زبان مادری تربیت میکنند. مقالات هفتگی ایشان در نشریات منطقه و کشور، مردم را با مشاهیر آذربایجانی و ادبیات ترکی آشنا میکند. تحقیقات ایشان در سمینارها و کنفرانسهای داخلی و خارجی مطرح میشود.
تسلط شگرف استاد به زبانهای ترکی ایرانی، ترکی استانبولی، ترکی کشورهای آسیای میانه، ترکی باستان، عربی، فارسی، انگلیسی و روسی و توانایی عالی در قرائت خطوط کهن ترکی و فارسی منجر به بازخوانی نسخ خطی کهن و سنگ نبشتههای دیرین میشود. آشنایی نزدیک با اساتید ادبیات و شاعران معاصر، باعث تکوین ادبیات این عصر توسط ایشان میشود. تسلط ایشان به انواع قالبهای شعری ترکی و فارسی منجر به خلق دواوین مختلف شعری میشود. چاپ بیش از یک میلیون نسخه از کتابهای شیعهشناسی در جمهوریهای تازه استقلال یافته باعث معرفی شیعه به آنها میشود. چاپ بیش از صد جلد از کتابهای ایشان، زبان ترکی آذربایجانی را در ایران به قله خود میرساند و … .
آثار استاد از زوایای دیگر
(شعر، ادبیات، موسیقی، دین، تاریخ، دیرینه خوانی)
تاکنون چندین بار آثار پروفسور دکتر صدیق از زوایای مختلف بررسی شده است و نیازی به تکرار آنها و معرفی آثارشان نیست اما از زاویهای دیگر میتوان به صورت موضوعی، آثار استاد را بررسی کرد. غالباً استاد در دورههای مختلف زندگی خود، در یک زمینه به فعالیت اصلی پرداختهاند و دیگر فعالیتهای ایشان به صورت فرعی بوده است. لذا موضوع و زمان دو مقولهای است که در بررسی آثار ایشان بدان پی میبریم و در ادامه بدانها خواهیم پرداخت:
دکتر صدیق و ترجمه
ترجمههای استاد غالباً در دو محدودهی زمانی بوده است: تعدادی از ترجمهها پیش از وقوع انقلاب اسلامی بوده است و تعدادی دیگر پس از استقلال جمهوریهای شوروی.
ترجمههای پیش از انقلاب اسلامی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۸ ادبی و سیاسی بوده است. ترجمهی کتابهایی مانند: «پیرامون پیدایش انسان» اثر کرمیاتسکی یا «انقلاب بورژوازی» در انگلستان اثر یفیموف نیز به نوعی به ادبیات و تاریخ آذربایجان مرتبط بوده است اما ترجمهی کتابهایی مانند «نظامی شاعر بزرگ آذربایجان» اثر برتلس، «گفتارهایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران» از زبانشناسان آذربایجان، «مسایل ادبیات دیرین ایران»، «مسایل ادبیات نوین ایران»، «مقالات ایرانشناسی» اثر پژوهندگان شوروی سابق نیز در تکمیل منابع ضعیف زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بوده است. استاد با احساس کمبود منابع تحقیقی در زمینهی زبان و ادبیات ترکی در طول این سالها به ترجمهی منابع متقن خارجی همّت میگمارند.
قسمت دوم، ترجمههای استاد در سالهای ۷۱ و ۷۲ با هدف معرفی شیعه به ترکزبانان جمهوریهای ترک زبان صورت میگیرد و کتابهای «شناخت معصومین» (ع) در ۱۴ جلد، «خداشناسی»، «توحیدشناسی»، «چهل حدیث» در باب شرب خمر، «معادشناسی»، «احکام اسلام»، «چهل حدیث» در ۱۴ جلد و «عدالت الهی» منتشر میشود.
دکتر صدیق و شعر
به جز اشعاری مانند «کیچیک شعرلر» در سال ۱۳۵۷، به ندرت ایشان اقدام به جمع آوری اشعار خود در طول چند سال کردهاند. کتابهای شعری استاد غالباً موضوعی و اتفاقی بوده و در مدت زمان بسیار اندک سروده شده است. با رفتن به اردبیل، «اردبیل لوحهلری» تنظیم میشود و با رفتن به زنجان و تبریز و باکو، به ترتیب «زنگان لوحهلری»، «تبریز یوللاریندا» و «باکی لوحهلری» سروده میشود.
به خاطر مدیریت کنگرهی «میرزاجهانگیرخان قشقایی» و زندگی چند روزه در میان قشقائیان، «قشقایی لوحهلری» خلق میشود. در رثای دوست دوران نوجوانی خود، «صمد بهرنگی» سه روز گوشهنشین شده و «صمد بهرنگی منظومهسی» از دل او به زبان میآید. هنگام تحقیق پیرامون مشروطیت، «شیخ محمد خیابانی حماسهسی» را میسرایند.
ملاحظه میشود که اشعار استاد بالبداهه، موضوعی و برگرفته از وقایع جاری زندگی ایشان است و غالباً در مدتی کوتاه، هنگام رویارویی با حوادث و وقایع خاص سروده شدهاند. اشعار ایشان دارای مضامینی عالی و بلند، همراه با تعمقی علمی است. برای نمونه در کتاب کوچک شعر «زنگان لوحهلری»، نه تنها شاعر بلکه خواننده نیز باید دارای مطالعات عمیق تاریخی و ادبی باشد تا بتواند مضامین بلند شعری ایشان را متوجه شود. کمتر شعری از دکتر صدیق وجود دارد که بدون محتوای علمی و صرفاً عاشقانه و عاطفی باشد.
دکتر صدیق و بازخوانی نسخههای خطی
دههی اخیر در زندگی پروفسور صدیق و خدمات علمی و ادبی ایشان به ادبیات ترکی و متعاقب آن به ادبیات جهانی باعث شده است که به اذعان ترکیدانان و ترکیمدانان، ایشان علمیترین و پرکارترین چهرهی ادبی معروف باشند که توانایی کسب نخستین جایزهی نوبل علمی توسط یک ایرانی را دارند. قطعاً بازخوانی و احیای تنها یکی از کتابهای ایشان مانند «دیوان لغات الترک» از جانب یک شخصیت علمی کافی است تا نام ایشان در تاریخ ادبیات جاودانه بماند ولی گستردگی کارهای علمی ایشان بسیار فراتر از کتاب مذکور است. به عنوان نمونه، کتاب «قارا مجموعه»ی شیخ صفی الدین اردبیلی از غربت ۸۰۰ سالهی اعصار به قربت دستهای عالمان و جویندگان رسید و به جهانیان معرفی شد؛ «گلشن راز» ترکی پس از ۶۰۰ سال کشف و بازخوانی شد؛ دیوانهای شاعران بزرگ به صورت کامل بازخوانی و با مقدمهای کامل، عالمانه و مبسوط به جهان معرفی شد؛ «محاکمه اللغتین» امیرعلیشیر نوایی پس از ۶۰۰ سال منتشر شد؛ «یوسف و زلیخا»ی فردوسی که برخلاف شاهنامه، از معنویت و اتحاد و دوستی صحبت کرده است، پس از هزار سال بازخوانی و احیا شد؛ سنگ نبشتههای اورخون چین با کهنترین الفبای بشری بازخوانی و مطالب آن به فارسی و ترکی توضیح داده شد و با نام «سه سنگیاد باستانی» انتشار یافت؛ برای نخستین بار اشعار ترکی مولوی توسط کتاب «سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه» معرفی گردید و … .
منتظر میمانیم تا ببینیم در سالهای آتی کدام یک از شاهکارهای ترکی به جهانیان معرفی خواهد شد.
دکتر صدیق و احیای دواوین کهن
دکتر صدیق در طول شش سال گذشته، دواوین بزرگ شاعران نامدار ترکی زبان را به صورت علمی و آکادمیک احیا کرد. از آن نظر میتوان بازخوانیهای ایشان را علمی و آکادمیک نام نهاد که اولاً تمام دیوان را بازخوانی کرده و کار نیمه تمام ارائه نکردهاند، مقدمههای مبسوط دربارهی هر دیوان و شاعر آن نوشتهاند که قطعاً هر کدام از آن مقدمههای گسترده، با یک رسالهی دکترا برابری میکنند به نحوی که خواننده با مراجعه به آن مقدمه، در باب آن موضوع از پراکندگی فکری و سردرگمی به نگرش و جمعیت خاطر میرسد. نمایههای تحقیقاتی ایشان در انتهای کتابها مانند: کشف الابیات، فهرست نام افراد و اماکن، استخراج آیات و روایات و مهمتر از همه، توضیح و شرح کلمات و جملات دشوار، کارهایی علمی و تحقیقاتی است که ارزش علمی آثار ایشان را نشان میدهد.
بازخوانی دیوانهای ترکی «فضولی»، «نباتی»، «سیدعظیم شیروانی»، «نسیمی»، «غریبی»، «گلشن راز ترکی شیخ الوان» یا «نصاب اعتماد تبریزی» و دیوانهای فارسی «فضولی»، «نباتی» یا «یوسف و زلیخا»ی فردوسی از آن جملهاند.
بیتردید با انتشار این دیوانها، بالندگی و بلوغ ادبیات در ایران عیان میشود.
دکتر صدیق و نشریات
دکتر صدیق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با دردی که از فشارهای حکومت نژادپرست و ملیگرای سلطنتی دیده بود، دست به انتشار نشریات مختلفی زدند تا ضمن آگاه ساختن مردم از مطالب روز، از نعمت آزادی بیان و نوشتن به زبان مادری سخن گویند.
دکتر صدیق در این راستا نشریاتی مانند: «انقلاب یولوندا»، «آزادلیق»، «یولداش»، «یئنی یول» و «بولتن» را منتشر کردند و به مدت ۱۴ سال، نشریه چهار صفحهای سهند متعلق به روزنامهی اطلاعات را به صورت هفتگی چاپ کردند که متأسفانه با غرض ورزی و حسادت یکی از نمایندگان ظاهراً فرهنگی شهر تبریز، تحت مدیریت آن نماینده رفت و پس از انتشار چند شماره تعطیل شد.
آثار استاد
در اینجا مجالی است تا عناوین بیش از صد جلد از کتابهای دکتر حسین محمدزاده صدیق را به شکل الفبایی نام ببریم:
آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری، آثاری از شعرای آذربایجان (فارسی)، آذربایجانین شهید عالیملری، اردبیل لوحهلری (شعر)، آرزی و قمبر (فارسی)، از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان، از انزلی تا تهران، اسلام احکامی، آشنایی با رسالات موسیقی، افضل الدین خاقانی شیروانی، آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه، امثال لقمان، انقلاب بورژوازی در انگلستان، اوچغون داخما (شعر)، اوچونجو امام، حضرت حسین (ع)، ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث، ایلاهی عدالت، باکی لوحهلری (شعر)، برگزیده دیوان کبیر (شمس تبریزی)، برگزیده متون نظم و نثر ترکی، به¬سرودههای زرتشت، بیر بؤلوک دورنا (شعر)، بیرینجی امام، حضرت علی (ع)، پنج نمایشنامه، پیرامون پیدایش انسان، پیغمبر تانیما، تبریز یوللاریندا (شعر)، توحیده چاغری، چهار تیاتر و رسالهی اخلاقیه، چیل مایدان، حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث، حضرت جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت حسن عسکری (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت علی النقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث، حضرت محمد تقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت مهدی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث، خرس قولدورباسان (نمایشنامه)، خلاصهی قانون کار ، در شناخت هنر و زیبایی، دنیای قصهی بچهها، دوقلوهای ترک (داستان)، دیوان لغات الترک، دیدی از نوآوری های حبیب ساهر، دیوان اشعار ترکی نباتی، دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی، دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی، دیوان اشعار ترکی سید عمادالدین نسیمی، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، دیوان اشعار ترکی غریبی و تذکرهی مجالس شعرای روم، دیوان اشعار ترکی فضولی، دیوان اشعار ترکی مسیحی، دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف، دیوان اشعار فارسی عشقی، دیوان اشعار فارسی فضولی، دیوان اشعار فارسی نباتی، رند و زاهد فضولی، زندگی و اندیشهی نظامی، زندگی و خلاقیت قوسی تبریزی و میرزا شفیع واضح، زنگان لوحهلری (شعر)، سایالار، سنگلاخ، سه سنگیاد باستانی، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، سیری در رسالههای موسیقایی، شرح غزلهای صائب تبریزی، شیخ محمد خیابانی منظومهسی (شعر)، صمد بهرنگی منظومهسی (شعر)، عاشیقلار، قارا مجموعه، قاشقایی لوحهلری (شعر)، قاعده زبان ترکی عبدالعلی خلخالی، قصههای کچل، قصههای روباه، قواعد زبان ترکی طبیب آشتیانی، قوپوزنوازان دلسوختهی آذربایجان، قیسا سؤزلر، کیچیک شعرلر، کیمیاگر (نمایشنامه)، گزیدهی متون نظم و نثر ترکی، گفتارهایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران، گلشن راز شبستری به روایت شیخ الوان ولی، گوللر آچاجاق (شعر)، گونشلی وطن یادداشتلاری، الله تانیما، لیلی و مجنون ملا محمد فضولی، متون ادبی هنر، مجموعه (شعر)، محاکمه اللغتین، مسایل ادبیات دیرین ایران، مسایل ادبیات نوین ایران، مطلع الاعتقاد فی معرفه المبدأ و المعاد، معاد تانیما، مقالات تربیت، مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده، ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی، موسیو ژوردان (نمایشنامه)، نسیمی (درام تاریخی در سه پرده)، نصاب اعتماد، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، نمایشنامههای میرزا آقا تبریزی، هامی اوچون اخلاق، هامی اوچون اسلام، واقف شاعر زیبایی و حقیقت، یادمانهای ترکی باستان، یورد غزللری (شعر)، یوسف و زلیخای فردوسی .
شناخت استاد
دکتر حسین محمدزاده صدیق در ۱۵ تیرماه ۱۳۲۴ در محلهی باستانی سرخاب تبریز واقع در دامنههای کوه «عینالی» دیده به جهان گشودند. پدرشان نوهی آقا میرعلی سرخابی صاحب کتاب «ربیع الشّریعه» و پیشنماز مسجد آقا میرعلی و مادر ایشان، دختر عباسقلی خان با اصلیت اردبیلی و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی بود که در گیر و دار مشروطه به تبریز کوچیده و در محلهی سرخاب ساکن شده بود. مادر پرهیزگار ایشان، نام حسین را به او برگزید تا یاد آور روشنگریهای امام حسین (ع) باشد.
در کودکی او را به مسجد جامع تبریز فرستادند و در آنجا نزد «آقا میرزا غلامحسین هریسی»، «آقا میرزا عمران» و مرحوم «وقایعی مشکات تبریزی» به تعلیم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. پس از آن، ایشان را به مکتب خانه فرستادند. حسین که ۸ یا ۹ سال داشت به خاطر استعداد و تیزهوشی، در مسجد و گاهی در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بیسواد محله تعلیم میداد و توانست تعداد زیادی از آنان را باسواد کند.
در سال ۱۳۳۱ پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستای خمارلو در مرز شوروی اعزام شد. حسین، فرزند ارشد خانواده کلاس اول ابتدایی را در روستای خداآفرین گذراند.
پس از آن مجددا به تبریز بازگشتند و در مدارس خیام و حکمت به ادامه تحصیل مشغول شدند. یکی از وقایع تلخ دوران کودکی استاد درگذشت پدربزرگ مادری بود. مؤانست با عباسقلی خان – پدربزرگ مادری- در دورانکودکی در شکلگیری بلندنظریو آرمانجوییشان تأثیر بسزایی داشت.
در سال ۱۳۳۷ تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانیده و در رشتهی علوم ادبی در دبیرستان مشغول به تحصیل شدند. استعداد فراوان و عشقشان به ادبیات تا حدی بود که در دبیرستان او را «شاعر» خطاب میکردند. یکی از نوآوریهای ایشان این بود که نکات کلیدی و مهم دروس دبیرستان از جمله ریاضی، فیزیک و دروس طبیعی را – برای سهولت در یادگیری – به صورت شعر درآورده بودند. ذوق سرشار ایشان باعث شد تا در همان سنین نوجوانی برای خود کتابخانهای بسازند و به هر کدام از کتابها مهر زده و شمارهی ثبت مخصوص بدهند.
از جملهی نکات بارز دوران نوجوانی استاد، آشنایی، مطالعه و تلاش وافر ایشان از اوخر دورهی راهنمایی برای یادگیری الفبای اوستایی و خواندن متون مربوط به آن است. این مهارت باعث شد که استاد دروس دبیرستان خود را به زبان ترکی و به الفبای اوستایی بنویسند، و این در حالی بود که همکلاسیها سعی میکردند از این خطوط غریب سر در بیاورند.
پس از طی دوران تحصیل در دانشسرا، مشغول به تدریس در روستاهای آذربایجان از جمله «هریس» شده و در همان حال به تحصیل در رشتهی ادبیات دانشگاه تبریز همت گماشتند. ایشان در کلاسهای درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربایجانی آموزش میدادند. این کار در رژیم پهلوی دردسرهای فراوانی را برایشان به همراه آورد ولی همچنان پایمردی کردند.
و اما نخستین مقالهی ایشان «فرشته میترا و عید مهرگان» بود. در همین زمانها افرادی چون صمد بهرنگی، علیرضا اوختای، بهروز دهقانی، بهروز دولت آبادی و مفتون امینی با استاد مجالست داشتند که حاصل این نشستها نشر مجلهی «آدینه» بود. این نشریه که به زبان ترکی نوشته میشد، اولین تلاش جدی آنان در دوران خفقان شاهنشاهی جهت گسترش و احیاء زبان مادری بود. مقالات این جوانان صاحب اندیشه، پس از آن در نشریات دیگر سراسر کشور از جمله: خوشه، امید ایران، وحید، ارمغان، راهنمای کتاب و . . . انتشار یافت. ایشان مقالهی «داستانهای دده قورقود» را در همین زمان نوشته و در مجله وحید چاپ کردند.
در اثر همین حرکتها مردم با گنجینههای علم و ادب خطهی آذربایجان هر چه بیشتر آشنایی حاصل کردند. گنجینههایی که در زیر گرد و غبار خودکامگی ستمشاهی پنهان شده بود. در سال ۱۳۴۷ مجله «هنر و اجتماع» را در تبریز به دو زبان ترکی و فارسی منتشر ساختند که پس از چاپ هفتمین شماره، توسط ساواک دستگیر و به زندان روانه شدند. پس از مدتی از زندان آزاد گردیدند، لیکن مسئولان آن زمان، مدرک لیسانسشان را تا سال ۱۳۵۰ نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از این تاریخ (۱۳۴۸) توسط دانشگاه استانبول برای تحصیل در دورهی دکتری پذیرفته شدند ولی دولت وقت، ایشان را ممنوع الخروج کردند.
در سالهایی که در دبیرستانهای اردبیل تدریس میکردند با همکاری دانش آموزان به گردآوری فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان همت گماشته و سعی کردند در جلسات خصوصی به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادری را بیاموزند. به همین دلیل ساواک در شهر اردبیل استاد را احضار کرده و ۴۱ روز تحت آزار و بازجویی قرار دادند. اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگی به احزاب اثبات کنند. لاجرم ایشان را فقط به جرم اقدام علیهامنیت کشور به دادگاه نظامی کشاندند و ایشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعلیق از خدمات دولتی محکوم کردند. پایمردی و استواریشان باعث شد که در زندان هم به آموزش زبان ترکی مشغول شوند و به این خاطر مدتی را نیز در انفرادی محبوس گردیدند. استاد در همین ایام، سه دفتر شعر با عنوان «قالادان قالایا»، «هانی بس یولداشین اؤردک» و «ساواش نغمهلری» سرودند که آن دفترچهها را به همبندان خویش سپردند لیکن آن همبندان حق امانت را به جا نیاورده و تا کنون آن دفترچهها را به ایشان تحویل ندادهاند.
پس از آن که از زندان آزاد شدند، ایشان را مجبور به ترک تبریز کردند. لاجرم به تهران آمدند تا به کاری مشغول شوند. در این زمان در انتشارات امیرکبیر به عنوان ویراستار و به صورت تدریس غیر رسمی در هنرستان به کار پرداختند. بعد از گذشت مدتی در صدا و سیما مشغول به کار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواک رد صلاحیت گردیدند. از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ وارد دورهی تازهی انتشار کتابهای خود شدند. استاد در این سالها در اولین کتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زیبایی و حقیقت» به بررسی کوتاه در زمینهی تاریخ ادبیات ترکی میپردازند. از جمله دیگر کتابها میتوان «قصههای روباه در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «داستانهای کچل در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «نمایشنامههای میرزا آقا تبریزی»، «منظومهی آرزی و قمبر»، «تاریخ آذربایجان»، «فلسفه تکاملی»، «انقلاب بورژوازی در انگلستان» و . . . را نام برد. ایشان در همین سالها کتاب «عاشیقلار» را چاپ کردند که نخستین تحقیق در این زمینه بود.
در همین ایام در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند و همچنین از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به کار شدند. در آنجا کتابهای زیادی از جمله «دوقلوهای ترک»، «چیل مایدان»، «قارا آت» و «دوقلوهای ایرانی» را برای کودکان آمادهی چاپ کردند. در سال ۱۳۵۷ «جمعیت فرهنگ آذربایجان» را تأسیس کرده و نشریهی «یولداش» و «آزادلیق» را منتشر ساختند. و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه استانبول، عازم کشور ترکیه شدند. و در سال ۱۳۶۲ در رشتهی زبانشناسی تطبیقی ترکی، فارسی و عربی با پایاننامهای تحت عنوان «اخلاق و رسالهی اخلاقیهی میرزا آقا تبریزی» فارغ التحصیل شدند و علیرغم دعوت بعضی از کشورهای همسایه جهت تدریس در دانشگاههایشان – به خاطر همان روحیهی حرکتِ پیوسته و آهسته- مجدداً به کشور ایران بازگشتند. استاد، خود چکیدهی پایاننامهی خویش را در آن سالها چنین نگاشته است:
«موضوع اصلى تز دکتراى اینجانب تقدیم متن «رسالهى اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزى و تحلیل آن است از این رو تز در چهار بخش تدوین شده است: بخش اول پس از مقدمه بیبلیوگرافى و اختصارات، ناظر به گزارش زندگى میرزاآقاست. بخش دوم شرح آثار او، بخش سوم تحلیل رسالهی اخلاقیه و بخش چهارم متن فارسى اثر مذکور را شامل میباشد. در بخش اول کوشش بر این بوده است که خلاصهاى از شرح زندگى میرزا آقا تبریزى تنظیم شود. از آنجا که در این زمینه با قلّت منابع روبرو هستیم به دو طریق دست یازیدیم :
اول آنکه بیش از همه به خود رسالهی اخلاقیه و دیگر آثار او توجه کردیم، همچنین دربارهی پدر میرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظیر: «مجمع الفصحا»، «گنج شایگان» و «ریحانه الادب» به دست آوردیم، دوم اینکه به شرح زندگى شاعران معاصر میرزا آقا پرداختیم و از راه مقایسهی آنان با صاحب رسالهی اخلاقیه اطلاعات مفید و مهمى اخذ کردیم. به طور مثال در جایى از این بخش به مقایسهی زندگى و افکار میرزا آقا با فراماسونر معروف، میرزا ملکم خان- که بیشتر آثار وى به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است- پرداختیم و انتساب آنها را به میرزا آقا به اثبات رساندیم. از جمله دلایلى که در این زمینه آوردیم این است که: اولاً میرزا آقا تبریزى در نامهاى که به تاریخ ۱۳۸۸ ﻫ . ق به میرزا فتحعلى آخوندزاده نوشته است، خود را معرفى مىکند و مىگوید که تاکنون او را ندیده است. در حالیکه مىدانیم میرزا ملکم خان هشت سال قبل از این تاریخ (۱۸۶۳) در استامبول با آخوندزاده ملاقات کرده است و در تفلیس مهمان او شده بود. دوم اینکه میرزا آقا در آثار خود همه جا اصطلاحاتى نظیر «دین مبین ما»، «مذهب ما» و «میهن ما» به کار مىبرد و ما مىدانیم که ملکم خان صاحب چنین روحیهاى نیست و این اصطلاحات را با کلماتى نظیر مسلمانان، اهل اسلام، ایرانیان، عجمها و غیره عوض مىکرده است. و نیز مىدانیم که ملکم خان از اسلام و مسلمانان بیزار بود و اسرار حکومتهاى ملل مسلمان را به غربیان مىفروخت. در حالی که میرزا آقا در این آثار چندین جا سعادت ملل مسلمان و نجات آنها را از اسارت روس و انگلیس آرزو مىکند.
در این زندگىنامهى تطبیقى، مناسبت میرزا آقا با اشخاصى نظیر میرزا یوسف خان مستشارالیه و میرزا عبدالرحیم بخارزاده تبریزى، ملکالمتکلمین و میرزا آقاخان کرمانى باز نموده مىشود. در بخش دوم تز، آثار میرزا آقا تبریزى به بحث گذاشته مىشود و در این بخش پس از بحث مختصرى پیرامون پیدایش نثر نوین فارسى در قرن گذشته خلاصهاى از هر یک از پنج نمایشنامهی میرزا آقا تبریزى و تحلیلى از آنها به دست داده مىشود. و نیز روزنامههاى «استقلال»، «نالهی ملت» و «حشرات الارض» معرفى مىشود. در بخش سوم تز، به تحلیل رسالهی اخلاقیه مىپردازیم. از آنجایی که اثر به علم اخلاق مربوط مىشود، پس از بحث کوتاهى پیرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن، ترجیحاً پیرامون علم اخلاق و جاى آن در یونان باستان و شرح نسبتاً مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبیات اسلامى» و نشان دادن اشکال اخلاق اسلامى به آیات شریفهاى نظیر: «اَفَحَسِبْتُم اِنَّما خَلَقْناکُم عَبَثا»، «و ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیعْبُدون»، «اَیحْسَبُ الاِنْسانُ اَن یتْرَکَ سُدى»، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ الاَرضَ و ما بَینَهُما لاعِبینَ» از کتاب «اخلاق» ترجمهی حنین بن اسحاق و «تفسیر» شرح فارابى و ابن مسکویه و کندى سخن به میان مىآید و سپس از امّهات کتب اخلاق که به فارسى نوشته شده است، گفتگو مىشود و پس از دادن خلاصه، کلیهی چهارده فصل و مقدمه و مؤخرهی رسالهی اخلاقیهی اثر مورد بحث، تحت عناوینى نظیر: مقاصد تربیتى در رسالهی اخلاقیه، موضوعات دینى و فلسفى و جبریه و اختیاریه، مناسبت با متون دینى اسلامى، توجه به آیات و احادیث و غیره تحلیل مىشود.
بخش چهارم تز، متن رسالهی اخلاقیه را شامل است که براى نخستین بار از روى نسخهاى به خط خود مؤلف -که در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران محفوظ است- به جهان علم شناسانده مىشود. در انجام متن فهارس اسماء اشخاص، امکنه، کتب، قبایل، السنه و غیره آورده مىشود. شیوهی کار براى تهیهی متن علمى آن در صفحهی ۱۸۴ از تز تشریح شده است.»
در دوران پس از انقلاب اسلامی مجدداً دعوت به کار شدند و به تدریس – هم در تربیت معلم و هم در دانشگاهها- اشتغال ورزیدند. در طی این سالها همچنان به تحقیق، ترجمه، تألیف و تدوین کتب مختلف همّت گماشتند. در سال ۱۳۵۹ نشریهی «انقلاب یولوندا»، و در سال ۱۳۶۲ نشریهی «یئنی یول» را راه اندازی کردند. در سال ۱۳۶۴ در کنار تدریس، به عنوان مترجم رسمی قوهی قضائیه مشغول به کار شدند. و درسال ۱۳۶۹ «هفتهنامهی سهند» (ضمیمهی روزنامه اطلاعات) را به زبان ترکی، به تنهایی به مدت پانزده سال برای چاپ آماده کردند. در این اثناء برای تدریس زبان و ادبیات ترکی و فارسی در سراسر ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند. از آن جمله تدریس در دانشگاه شهرهای: تبریز، ارومیه، اردبیل، تکاب، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان، سمنان و شیراز را میتوان نام برد. تا آن که در سال ۱۳۷۳ ایشان را بازنشسته کردند ولی استاد دمی از پای ننشست.