یازاکو؛ جعفر ساعی نیا – شب چله فرامیرسد، شبی که در دل خود سردی زمستان و گرمای محبت را دارد. اما چه آشتی عمیقی بین این سرمای بیرحم و سرما و قحطی عاطفی در دلهای مردم وجود دارد! فقر و تنگدستی، چندین نسل را تحت فشار قرار داده و هنوز هم بر سر سفرههای خالی ایستاده است. سالهاست که آمال و آرزوهای نسلها به رنگ و بوی ناامیدی آغشته شده و هر روز بیشتر از دیروز حسرت دیروز را به دوش میکشند.
از میان برخاستن صبحها در این سرزمین، دلی میطلبد که روزنههای امید را در خود ببیند. اما در واقعیت، چه برآوردهکنندهی آرزوهایی شده است؟ اینجا، در سایه اقتصاد دولتی، امیدها پژمرده میشوند و گرمای زندگی در زیر فشار مشکلات معیشتی به سردی و یخبندان تبدیل میشود. خود را در دل شبهای چله مییابیم، وقتی سفرهها خالیاند و دلها پر از غم و اندوه.
اقتصاد دولتی، با دیواری از تحریمها و سیاستهای نادرست، زندگی روزمره مردم را تحت الشعاع قرار داده است. دولت بهجای حمایت از کسب و کارهای کوچک و رونق بازارها، خود را در حصار تصمیمات نادرست قرار داده و به جای بسترسازی برای تولید، نهتنها به تأمین معیشت مردم کمکی نمیکند بلکه انگیزهها را نیز به یأس بدل میسازد. در چنین شرایطی، امید به فردا از دلها رخت برمیبندد و فقط سکوت و بیکسی به جای آن مینشینند.
در این شب سرد چله، گول تزیینات نورانی چند خیابان و بازار فریبنده را نخوریم. این زرق و برقها زیرساختی شکننده از زندگی بر روی میزی خالی و بیسرانجام است. وقتی میبینیم پدران و مادران با ناامیدی به سفرههای خالی نگاه میکنند، میدانیم که مشکلات معیشتی چه بار سنگینی به دوش آنها گذاشته است. دلهایشان پر از آرزوست، اما سرنوشت همواره برقههای امید را در باد میبرد.
پشت این پردهی غمانگیز، ما با نوعی تقابل درونی با واقعیت اقتصادی کشور مواجهیم. وقتی بازارها بستهاند و تجارت با محدودیتهای شدید مواجه است، دیگر چه انتظاری میتوان از خانوادهها داشت؟ فروشگاهها خالی و شلوغی بازارها به آری و نههای ناامیدوار ختم میشود. در این آشفته بازار، هر روز گذر میکنیم و روزهای خوشی را که وجود داشت به یاد میآوریم.
باید به یاد بیاوریم که یک اقتصاد آزاد و پویا، راه را برای کارآفرینی و تولید میگشاید و تنها راه نجات این وضعیت، تشویق بازارها به فعالیت و آزادسازی تجارت است. اگر پتانسیلهای عظیم ایران در دستان کارآفرینان پنهان را آزاد کنیم، میتوانیم به گاو شیری از رشد و شکوفایی برسیم که نهتنها نیازهای معیشتی مردم را تأمین میکند، بلکه امید به سفرهها را باز میگرداند.
از این شب چله بهعنوان فراخوانی یاد کنیم نه فقط برای سفرههای خالی، بلکه برای ایجاد حرکتهای مؤثر و تغییرات بنیادی. اگر اقتصادی آزاد و شفاف داشته باشیم، میتوانیم راهی برای شاد کردن دلها و دور کردن غم و اندوه از زندگی مردم پیدا کنیم.
آری، شاید شبهای چله سرد و طولانی هستند، اما مگر نه این است که پس از هر شب سرد، صبحی تازه با امید و روشنایی پدیدار میشود؟ باید بازارها را آزاد کنیم تا امید به میان سفرههای مردم بازگردد.
چلهای در تنگنای معیشت
در گوشه و کنار کشور، فقر و تنگدستی چهره خشکی از زندگی مردم بر جای گذاشته است. اینجا، در سایه اقتصاد دولتی، آمال و آرزوهای نسلها تحت فشار مشکلات معیشتی با رنگ و بوی ناامیدی رنگ میبازد. در شب چله، بر سر سفرههای خالی، امیدها و آرزوها در سایه فقر و تنگدستی پژمرده میشوند.
لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=165357
- نویسنده : جعفر ساعی نیا
- ارسال توسط : darvazeban2
- بدون دیدگاه