به گزارش یازاکو، ایران با توجه به اقلیم متنوعی که دارد تالاب های زیادی را در خود جای داده است اما گزارش های مختلف نشان می دهد که وضعیت بیشتر تالاب های کشور مناسب نیست که ادامه این روند میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای سلامت محیط زیست و زندگی انسان ها به همراه داشته باشد، یکی از نمونه های این وضعیت شرایط کنونی دریاچه ارومیه است که بدترین وضعیت خود را می گذراند.
این روزها دریاچه ارومیه روزهای سخت و خشکی را سپری میکند در برخی خبرها آمده دیگر این پهنه آبی از دست رفته است، اما کارشناسان معتقدند دقیقتر این است که بگوییم دریاچه دچار بیشینه خشکیدگی خود شاید در تمام ادوار حیاتش شده اما معنی آن از دست رفتن دریاچه ارومیه نیست یعنی اینکه امید به بازگشت آن وجود دارد.
چندی پیش احمدرضا لاهیجانزاده معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست از وضعیت وخیم دریاچه ارومیه خبر داده و گفته بود: متاسفانه اکنون تراز آب دریاچه ارومیه به پایین ترین حد رسیده و اگر از این کمتر شود دیگر امکان اعلام عدد وجود ندارد چراکه اکنون در کمترین میزان ممکن است، البته حتی از نظر میدانی می توان گفت اعدادی که اعلام شده می تواند پایین تر باشد و اکنون هم به علت گرمای هوا و تبخیر بالا شرایط بدتر خواهد شد.
وضعیت بحرانی تالابها در ایران
بر اساس گزارشهای منتشر شده تالابهایی همچون هامون، گاوخونی، بختگان، جازموریان، شادگان و ارومیه در معرض خشکشدن کامل یا کاهش شدید سطح آب قرار گرفتهاند، کاهش ورودی آب، سدسازیهای بیرویه، تغییر مسیر رودخانهها، ورود آلایندههای صنعتی و کشاورزی و بهرهبرداری غیرمسئولانه از منابع طبیعی، از جمله عوامل اصلی تهدیدکننده این اکوسیستمها هستند.
در برخی موارد، خشکشدن تالابها منجر به بروز پدیدههای خطرناکی مانند گرد و غبار، نابودی گونههای جانوری و گیاهی و مهاجرت اجباری جوامع محلی شده است، به عنوان مثال، خشکشدن تالاب هامون در استان سیستان و بلوچستان، نهتنها معیشت هزاران نفر را تحت تأثیر قرار داده، بلکه به یکی از کانونهای تولید ریزگرد در منطقه تبدیل شده است.
آمارها نشان می دهد سالانه ۲ میلیارد تن گرد و غبار از انواع کانون های گرد و غبار به هوا بلند می شود در این میان حدود ۳۵ میلیون هکتار کانون گرد و غبار داخلی و ۲۷۰ میلیون هکتار خارجی است که تاثیر زیادی بر روی کشور ما دارد چون با هر وزش بادی گرد و غبار به سمت ایران روانه می شود، در این میان اما سهم تالاب ها در بروز گرد و غبار قابل اغماض است.
وسعت تالابهای کشور بیش از ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار است که بخش زیادی از آنها دچار خشکیدگی دائمی، فصلی و مقطعی شدهاند، بررسیها نشان میدهد که ۷۰ درصد تالابهای کشور این وضعیت را دارند، از این رو مستعد تبدیل شدن به کانونهای گردو غبار هستند.
مطالعاتی که سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ انجام شد نشان می داد که ۴۳ درصد از تالاب های کشور از سال ۱۳۹۷ به کانون های گرد و غبار تبدیل شدند اما متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی معتقد است که این آمار به روز نیست و اکنون می توان گفت که بیش از ۷۰ درصد تالاب های کشور ظرفیت تبدیل شدن به کانون های گرد و غبار را دارند.
علی ارواحی به خبرنگار محیط زیست ایرنا گفت: اکنون بیشتر تالاب هایی که در فلات مرکزی کشور واقع شده اند به اضافه تالاب های ساحلی شمال کشور، بعضا یا با خشکیدگی دائم یا خشکیدگی فصلی یا مقطعی روبرو هستند که این شرایط شاید تا ۷۰ درصد تالاب های کشور را شامل شود و آنها را مستعد تبدیل شدن به کانون های گرد و غبار می کند، از این رو می توان گفت که وسعت تالاب های کانون گرد و غبار می تواند به مراتب بیشتر از ۴۳ درصد اعلام شده باشد، یعنی اگر مطالعه به روز رسانی شود قطعا این عدد بیشتر خواهد بود.
وی افزود: اینکه گفته شده ۴۳ درصد از تالاب های کشور از سال ۱۳۹۷ به کانون های گرد و غبار تبدیل شدند، مطالعات آن سال ۹۸ و ۹۹ انجام شده است، آن زمان وسعت کلی تالاب های کشور حدود سه میلیون هکتار برآورد می شد، این مطالعه نشان داده بود که نیمی از این وسعت یعنی حدود ۵۰ درصد وسعت تالاب های کشور پتانسیل انتشار گرد و غبار را دارند.
ارواحی ادامه داد: علاوه بر این، زمان انجام این مطالعات، سال های پربارشی را در کشور داشتیم و شرایط تالاب ها با شرایطی که در ۲ تا سه سال اخیر با آن روبرو هستیم متفاوت بود، همچنین به مرور سازمان محیط زیست فهرست تالاب ها را تکمیل تر کرد به طوری که شاید آن زمان ما تعداد تالاب هایی که داشتیم نسبت به الان افزایش یافت و وسعت کلی تالاب ها حدود ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار رسید بنابراین وسعت کانون های گرد و غباری هم به نسبت وسعت تالاب ها افزایش یافته است.
چالشهای مدیریت پایدار
کارشناسان حوزه محیط زیست معتقدند که نبود برنامهریزی جامع، ضعف در اجرای قوانین، کمبود منابع مالی، انسانی و ناهماهنگی میان دستگاههای اجرایی، از مهمترین موانع مدیریت پایدار تالابها در ایران هستند، در بسیاری از موارد، حقابه زیستمحیطی تالابها نادیده گرفته شده و منابع آبی به مصارف کشاورزی یا صنعتی اختصاص یافتهاند.
البته در ایران اقداماتی در زمینه مدیریت پایدار تالاب ها با رویکرد مشارکت محلی انجام شده است، یکی از نمونههای موفق اجرای طرح توسعه پایدار در حفاظت از تالابها در ایران، «طرح حفاظت از تالابهای ایران» است که با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست، برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) و حمایت مالی دولت ژاپن اجرا شده است، این پروژه از سال ۲۰۰۵ آغاز شد و تاکنون دستاوردهای قابل توجهی در چندین تالاب مهم کشور داشته است.
در واقع بستر سازی برای پیاده سازی استقرار کشاورزی پایدار در طرح حفاظت از تالاب های ایران از سال ۱۳۹۲ با اجرای پروژه کشاورزی پایدار در سه روستای پایلوت در تالاب های اقماری دریاچه ارومیه و پریشان با مشارکت برنامه توسعه ملل متحد، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جهاد کشاورزی استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و فارس آغاز شد.
در این مسیر روش هایی همچون مدیریت پایدار آب و خاک، ایجاد سازمان های محلی توانمند، کاهش مصرف آب و نهادهای شیمیایی و افزایش بهره وری با به کارگیری روش ها و فناوری های متعدد کشاورزی پایدار باعث شد که این روش در سطح بین المللی، ملی و محلی به عنوان راهبرد اقدام مورد توجه قرار گیرد و در نهایت منجر به تهیه برنامه معرفی مدل عملیاتی برای استقرار کشاورزی پایدار با توجه به شرایط ایران شد.
در ادامه این روند، پروژه ” الگوسازی مشارکتی مردم در احیای دریاچه ارومیه ” در سال ۱۳۹۳ آغاز شد و تا سال ۱۴۰۰ در ۱۸۳ روستا اجرا شد، اجرای این طرح دستاوردهای قابل توجهی به همراه داشت از جمله آن کاهش حدود ۲۷ درصدی در مصرف آب آبیاری در سطح مزارع و باغات بود.
بعد از این موفقیت پیشنهاد شد که این طرح در حوضه های آبی تالاب های بختگان و شادگان نیز اجرا شود که بر این اساس در سال ۲۰۲۱ اجرا شد، با توجه به موفقیت این طرح در مجموع ۲۵۴ روستا در چهار استان آذربایجان غربی ( ۱۳۵ روستا)، آذربایجان شرقی ( ۸۷ ) ، فارس ( ۱۶) و خوزستان ( ۱۶ ) تحت پوشش استقرار کشاورزی پایدار قرار گرفتند که دستاوردهای خوبی به همراه داشت که یکی از آنها آموزش و افزایش آگاهی بیش از ۱۷ هزار و ۵۰۰ کشاورز است، همچنین در ۵ هزار و ۶۰۰ مزرعه و باغ روش های بهزراعی و بهنژادی پیاده سازی شد.
استقرار کشاورزی در مزارع و باغات منتخب در استان آذربایجان شرقی موجب کاهش حدود ۵۰ درصدی در میزان سموم به کار رفته و کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی در مصرف کودهای شیمیایی شده است.
در تالابهای بختگان و شادگان مصرف آب در بخش کشاورزی ۲۷.۵ درصد کاهش یافت این در حالیست که کیفیت محصولات کاهش نیافت اما در مقابل فشار در منابع آبی کم شد.
این پروژه اقدامات سازنده و کلیدی داشته از جمله معرفی رویکرد اکوسیستمی در مدیریت تالابها، توانمندسازی جوامع محلی و ایجاد مراکز دیجیتال برای بازاریابی محصولات، همکاری بینسازمانی با نهادهای دولتی، خصوصی و بینالمللی و پایش مشارکتی و استفاده از دادههای محیطی برای تصمیمسازی است که به عنوان یکی از الگوهای موفق توسعه پایدار در حوزه محیط زیست ایران شناخته میشود و نشان میدهد که با مشارکت مردمی، حمایت بینالمللی و برنامهریزی علمی، میتوان روند تخریب تالابها را متوقف و حتی معکوس کرد.
تا پیش از اجرای این پروژه ، مشارکت جوامع محلی در حفاظت از تالابها بسیار محدود بود این در حالیست که تجربههای موفق جهانی نشان میدهد مشارکت مردمی، یکی از ارکان اصلی مدیریت پایدار زیستبومها است از این آموزش جوامع محلی برای بهرهبرداری مسئولانه از منابع طبیعی انجام شد.
با تمام اقدامات صورت گرفته در راستای حفاظت از تالاب ها اما همچنان می شنویم که وضعیت تالاب ها خوب نیست ، اقدامات زیادی از جمله تدوین برنامههای مدیریت جامع، همکاری با کنوانسیون رامسر، اجرای پروژههای بینالمللی و تلاش برای تأمین حقابه زیستمحیطی انجام شده با این حال، کارشناسان تأکید دارند که این اقدامات باید با سرعت و گستردگی بیشتری دنبال شوند.
تامین حقابه تالاب ها یکی از راهکارهای کلیدی نجات تالاب ها است که کارشناسان و مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست به طور مرتب بر اجرای آن تاکید دارند آنها معتقدند که تأمین حقابه زیستمحیطی تالابها را می توان از طریق اصلاح سیاستهای آبی تامین کرد.
اهمیت جهانی تالابها
ایران یکی از کشورهای عضو کنوانسیون رامسر است؛ معاهدهای بینالمللی که با هدف حفاظت از تالابها و استفاده خردمندانه از منابع آنها شکل گرفته است، با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و نقش تالابها در مقابله با بحرانهای زیستمحیطی منطقهای، مدیریت پایدار این اکوسیستمها نهتنها یک ضرورت ملی، بلکه یک مسئولیت جهانی است.
تالابها، قلب تپنده طبیعت ایران هستند؛ اما این قلب در حال ایستادن است، اگر اقدامات موثر و پایدار برای حفاظت و احیای آنها صورت نگیرد، پیامدهای آن نهتنها دامنگیر محیط زیست، بلکه زندگی انسانی، اقتصاد محلی و امنیت اجتماعی خواهد شد، مدیریت پایدار تالابها، ضرورتی فوری و حیاتی است که نیازمند عزم ملی، مشارکت مردمی و حمایت بینالمللی است.