به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از عصر ایران، علیرضا ازبری در اطلاعات نوشت: لازم است بدانیم که ۷۱ درصد از سطح کره زمین از آب پوشیده شده است، اما تنها ۶ر۲درصدآن آب شیرین است. توزیع آب شیرین موجود هم در بین قاره ها و کشورها یکسان نیست. ایران در کمربند بیابانی کره زمین واقع شده که ۸۵ درصد مساحت آن خشک و نیمه خشک است. سرانه آب مصرفی ایران از ۷۰۰۰ مترمکعب در ۴۰ سال قبل به کمتر از ۲ هزار مترمکعب رسیده است. به طور متوسط، هر فرد در طول روز۲۰۰ لیتر آب مصرف می کند که فقط ۶ درصد آب مصرفی کشور مربوط به بخش آشامیدنی و شهری است.(کتاب درسی انسان و محیط زیست)
فهرست
مصرف سالانه ۸۶ درصد آب تجدیدپذیر کشور
گزارشهای جدید وزارت نیرو نشان از آن دارد که نزدیک به ۹۸میلیارد مترمکعب (۸۶درصد) از ۱۱۴میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر کشور سالانه به مصرف میرسد. بر اساس گزارش اعلامی از سوی فائو، مصرف بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر یک فاجعه است و نباید بیش از ۴۰ درصد آب تجدیدپذیر برای مصرف برنامه ریزی شود؛ این درحالی است که ما بیش از ۲ برابر سقفی که باید مصرف شود را مصرف میکنیم.(ایرنا)
بر اساس آخرین آمارها، کشور ما از سال ۱۳۹۱ از شرایط نرمال خارج شده و در حال حاضر در مرز تنش و بحران آب قرار دارد و تنها یک قدم تا بحران آب و بدنبال آن ورشکستگی آبی فاصله دارد.سال های ابتدایی انقلاب، این تفکر رواج داده می شد و حتی در کتاب های درسی آمده بود که نفت سرمایه ملت است و باید حق آیندگان از آن حفظ شود. این موضوع، استراتژی لازم و مهمی است که ریشه در تفکر توسعه پایداردارد، اما برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان آن روز نمی توانستند تصور کنند که آب مهمتر از نفت است و برای حفظ و هدر ندادن آن هیچ برنامه ای نداشتند.
چنانکه اشاره شد، ما درکشوری زندگی می کنیم که همیشۀ تاریخ به شدت از کمبود آب در رنج بوده است.
این کم آبی و بی آبی، همزاد اقلیم خشک سرزمین ایران بوده و هست. به همین دلیل در گذشته بیشتر کشاورزی ما دیم بود و آب کشاورزی غرقابی و آب شرب مردم معمولاً از رودخانه ها،چشمه ها ، قنات ها و آب انبار ها تامین می شد. اما در قرن اخیر به لطف برق و ژنراتور، پمپ های قوی ودستگاه های حفاری پیشرفته، همه جای زمین را تا عمق زیاد سوراخ کرده و با حفر چاه های نیمه عمیق و عمیق، هرچه آب در سفره های زیرزمینی بود را بالا کشیدیم و مصرف کردیم.
در واقع، گذشتگان از ما عاقل تر و با تدبیر تر بودند و نوع کشاورزی و زیست خود را با اقلیم خشک ایران تطبیق داده بودند. سازگاری با اقلیم. اما ما اقلیم را تغییر دادیم و این یعنی فاجعه. ما خواستیم کشاورزی دیم را تبدیل به آبی کنیم، اما با کدام آب؟!…. پس به حفر چاه و هنر سد سازی روی آوردیم.
برداشت بی رویه آب های زیر زمینی
آب های گرانبهای تجدید ناپذیر زیرزمینی را که در طی هزاران سال در سفره های زیر زمینی جمع شده اند، به مدد همان دستگاه ها که ذکرش رفت، با سرعت سرسام آور بالا کشیدیم و می کشیم و با آن آب گرانبها محصولاتی کم اهمیت و کم بهاء تولید می کنیم و باعث افت سطح آب های زیر زمینی شدیم و می شویم.
اُفت سطح آب های زیرزمینی، مشکلاتی همچون خشک شدن چاه های آب ، کاهش دبی رودخانه ها ،سطح آب دریاچه ها ، پایین آمدن کیفیت، افزایش هزینه پمپاژ و استحصال آب و از همه خطرناک تر فرو نشست زمین را به دنبال دارد. واقعیت این است که منابع آب کشور از طریق حفر بی رویۀ چاه ها در حال غارت شدن است یا بهتر بگوییم غارت شده است. این ادعا با آمار تعداد فراوان چاه های مجاز و غیر مجاز قابل اثبات است.
آمار چاه های مجاز و غیرمجاز سرسام آور است. امروز هرکس در هرجا که هوس کند، به لطف دستگاه های حفر چاه سوراخی در دل زمین ایجاد کرده و حتی شده در عمق۵۰۰ متری به آب می رسد و آب سفره های زیر زمینی را بالا می کشد.
آبی که سرمایه ملی ملت ماست و تعلق به همه دارد و با استراتژی تفکر پایدار ما حتماً باید سهم آیندگان از آن را محفوظ بداریم.
با این روند، حتی برای نسل فعلی هم آبی باقی نمی ماند. لازم است بدانیم که عمق چاه ها به بیش از ۳۰۰ متر رسیده و فرونشست زمین در ایران بیش از ۵ برابر متوسط جهانی است. اخیراً هم که به استفاده از آب های ژرف روی آورده ایم.
داستان رودخانه ها هم که بی احترامی مضاعف ما به آنها خود حدیث مفصلی دارد. چه آن که با گسترش شهرنشینی،رودخانه ها را نابود کرده ایم و در حریم آنها ساخت و ساز کرده ایم. کف آنها را با برداشت بی رویه شن و ماسه خراشیده ایم و با وارد کردن زباله و فاضلاب، آب آنها را به گنداب تبدیل کرده ایم.
در همین حال، بعد از جنگ، با سر و صدای زیاد شروع به سد سازی کردیم، اما ظاهراً آن سد سازی ها درست جانمایی نشده و کارشناسانه نبوده و مشکل بی آبی و کم آبی ما را بر طرف نکرده است.
حتی خیلی از آن سدها خود آسیب های بیشتری در پی داشته و باعث خشکیدن رودخانه هایی مثل زاینده رود شده وخشک شدن گاوخونی و حتی سهم بزرگی از ماجرای تراژیک خشکیدن دریاچه ارومیه را از تبعات منفی سد سازی های بی حساب دانسته اند.
رتبه ۱۳۱ ایران در مدیریت بحران آب
ناگفته نماند: ما در ایران هم بحران آب و هم بحران مدیریت آب داریم. شاهد مثال آن اینکه ایران در مدیریت بحران آب در جهان، مقام ۱۳۱را کسب کرده است. چون در چنین شرایط دشواری هنوزدارای سیاست های مشخص و برنامه ریزی شده ای نیستیم و دولت و ملت نسبت به این مسئله حیاتی آنچنان که باید، احساس مسئولیت ندارند.
خلاصه این که یکی از اصول استراتژی توسعه پایدار، حفظ حق آیندگان از منابع طبیعی است و ما حق آنها از مهمترین منبع طبیعی یعنی آب(خصوصاً آب های بسیار با ارزش زیر زمینی) را بدون حساب و کتاب مصرف کرده ایم و هنوز از خواب بیدار نشده ایم که اگر بیدار بودیم، این اتفاقات نمی افتاد.
از این رو لازم است اینها را بدانیم و رفتار خود را اصلاح کنیم؛ چرا که:
*فقط ۱۵درصد فاضلاب شهری ایران در پروسه باز چرخانی تصفیه میشود.
* هنوز کشاورزی ما غرقابی و بسیار پر مصرف و کم بازده است.
* هنوز و هنوز بی حساب و کتاب و در همه جا چاه حفر می شود.
* در سد سازی ها و نیز توسعه کشاورزی، حق آبه محیط زیست در نظر گرفته نمی شود.
*رودخانه ها هنوز معدن شن و ماسه دیده میشوند.
*صنایع پر آب در مناطق خشک و کم آب هستند.
* هنوز کمتر کسی از زلزله پنهان و فرونشست که حیات شهرها را تهدید می کند صحبت می کند.
* دریاچه ارومیه علیرغم تبلیغات دولت ها احیاء نشده است.
* خطر نابودی و خشکیده شدن مرداب انزلی را تهدید می کند.
* هنوز در نگرش مدیران کشور پتروشیمی از حفظ میانکاله مهم تر است.
* هنوز قدرت تصمیم گیران و منفعت طلبان بر محیط دوستان می چربد.
* بحران آب جدی ،مهم اما مورد توجه قاطبه مردم و مسئولان نیست.
* راه حل بلند مدت و علمی دارد، اما کوتاه مدت و مسّکن وار مدیریت می شود.