یازاکو؛ میرقاسم بنیهاشمی – چند سالی است که مدیران ارشد نرخ بیکاری در استان را نسبت به میانگین کشوری کمتر اعلام میکنند و برخی مدیران بخش خصوصی و رئیس فعلی اتاق بازرگانی تبریز نیز یکی از چالشهای استان را کمبود نیروی کار مطرح میکنند. اما پرسش این است؛ وقتی در سه دهه گذشته وضعیت سرمایهگذاریهای زیرساختی دولتی در استان نسبت به میانگین کل کشور پایین بوده و صرفاً کمتر از ۱۲ درصد از نرخ اشتغال را به خود اختصاص میدهد، و یا سطح رفاه اجتماعی و درآمد سرانه استان پایینتر از کشور باشد، چگونه نرخ بیکاری در استان میتواند کمتر از میانگین کشوری باشد و یا یکی از مشکلات جدی واحدهای تولیدی، تامین نیروی کار باشد. در واقع چنین گزارههایی اگر درست باشد ما را با یک مساله و وضعیت متناقض در استان مواجه مینماید که تحلیل و پاسخ به آن نیازمند توجه چند وجهی به وضعیت متغیرهایی مانند نرخ رشد جمعیت استان در بلندمدت، شاخصهای توسعه و رفاه اجتماعی، درآمد سرانه و وضعیت نرخ مهاجرت از استان میباشد.
بر این مبنا، این نوشته به ارزیابی این ادعا میپردازد که مساله کمبود نیروی کار و نرخ کم بیکاری محدود در آذربایجان بیش از این که به رشد سرمایهگذاری و بهبود شاخصهای توسعه و اشتغال استان مرتبط باشد، در بلندمدت به عواملی مانند کاهش مستمر نرخ رشد جمعیت، رتبه پایین استان در شاخصهای توسعه انسانی و رفاه اجتماعی و پایین بودن میانگین درآمد سرانه استان در سطح کشوری به ویژه نارضایتی شدید کارگران قراردادی و یا افراد جویای کار از حقوق و مزایای شرکتها و کارخانجات تولیدی و یا خدماتی فعال در استان مرتبط میباشد. در واقع این عوامل به مهمترین زمینه و محرک مهاجرت و خروج نیروی کار به ویژه نسل جوان از استان و یا حتی ترجیح بیکاری و کار خدماتی بر تولیدی تبدیل شده و چنین روندی وضعیت معماگونه کمبود نیروی کار را ایجاد کرده است. در این چارچوب به اختصار تاثیر روندهای بلندمدت مولفه های یاد شده بر وضعیت اشتغال و بیکاری آذربایجان شرقی ارزیابی میگردد.
روندها و شاخصهای جمعیتی استان
بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت استان از ۳۳۲۵۵۴۰ نفر در سال ۱۳۷۵ به ۳۶۰۳۴۵۶ نفر در سال ۱۳۸۵ و سپس به ۳۷۲۴۶۲۰ نفر در سال ۱۳۹۰ و نهایتاً به ۳۹۰۹۶۵۲ نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است. بر همین مبنا در ۲۵ سال گذشته و در سه بازه زمانی ۱۳۸۵-۱۳۷۵، ۱۳۹۰- ۱۳۸۵ و ۱۳۹۵-۱۳۹۰ و ۱۴۰۰-۱۳۹۵ رشد جمعیت استان به طور متوسط سالانه به ترتیب ۸/. ، ۶۶/. ، ۹۷/. و ۵/. بوده است. هر چند در ۵ سال ۹۰ تا ۹۵ رشد جمعیت استان نسبت به دورههای قبل افزایش نسبی نشان میدهد، ولی در قیاس با میانگین رشد جمعیت کشور که به ترتیب ۶۱/۱، ۲۴/۱ ، ۲۹/۱ و ۶۶/. میباشد، پایین بوده است. همچنین بر اساس برآورد سرشماری جمعیت کشور در سال ۱۴۰۰، جمعیت استان بالغ بر ۴۰۴۰۴۰۰ نفر بوده و ۴٫۸ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. نمودار زیر نشانگر نرخ رشد کمتر از میانگین کشوری جمعیت استان در سه دهه گذشته میباشد. این در حالی است که نرخ زاد و ولد استان در این مدت تقریباً نزدیک به میانگین کشوری بوده است.
نمودار ۱٫ متوسط رشد سالانه جمعیت کشور و استان ۱۳۹۵-۱۳۶۵
ماخذ: گزارش اقتصادی سال ۱۳۹۶ استان، ص ۱۱
بر همین مبنا سهم جمعیتی استان از ۵۴/۵ درصد جمعیت کل کشور در سال ۱۳۷۵ به ۸۹/۴ درصد در سال ۱۳۹۵ و ۴٫۸ در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است. همچنین بررسی روند بعد خانوار در استان در طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۰ نشان میدهد که بعد خانوار در استان روندی کاهشی داشته و از ۸/۴ به ۱/۳ رسیده است. میانه سنی جمعیت نیز از ۴/۲۰ به ۳۲ سال و میانگین سنی جمعیت از ۲۵ سال به ۳۲ سال رسیده است. به عبارتی دیگر میانه سنی جمعیت نزدیک به ۱۰ سال و میانگین سنی جمعیت نزدیک به ۷ سال افزایش یافته است. در همین چارچوب سهم گروه سنی ۵۹-۳۰ در سال ۱۳۷۵ از ۲۶ درصد به ۴۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است که نشانگر پیری زودهنگام جمعیت در استان میباشد. (گزارش اقتصادی، اجتماعی استان نود و شش، ۱۳۹۸: ۱۴-۱۰) و در سال ۱۴۰۲ آذربایجان شرقی در کنار استانهایی مانند گیلان و سمنان جزو پیرترین استانهای کشور قرار گرفته است. آخرین برآوردهای مرکز آمار و سازمانهای مرتبط استانی را درجدول زیر میتوان مشاهده نمود؛
جدول ۱٫ مقایسه شاخصهای جمعیتی استان و کشور برحسب سرشماری ۱۳۹۵ و برآوردهای ۱۴۰۰
منبع: مرکز آمار ایران، گزیده نتایج سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵، صص ۵۱-۳۳ و سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان،
همچنین؛ گزارش سیمای جمعیتی شهرستانهای آذربایجان شرقی سال ۱۴۰۰، انتشار ۱۴۰۱
هر چند شهر تبریز در مقایسه با شهرستانها با تراکم جمعیت زیاد، محل جذب مهاجرت درون استانی بوده، اما موقعیت این شهر نیز در سطح ملی در تاریخ معاصر همواره تنزل یافته است. تبریز در سال ۱۲۶۹ شمسی در اواخر پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار پرجمعیتترین شهر ایران و تهران رتبه دوم بود. در ساله ۱۳۴۵، تهران، اصفهان و مشهد از تبریز پیشی گرفت و در سال ۱۳۹۰، پس از کرج و در سال ۱۳۹۵ پس از شیراز در رتبههای پنجم و ششم قرار گرفت.
وضعیت شاخصهای توسعه انسانی و رفاه اجتماعی در استان
شاخص توسعه انسانی را میتوان نشانگر وضعیت رفاه و سرمایه انسانی در هر جامعه بشمار آورد. شاخص توسعه انسانی با سه متغیر؛ طول عمر، دانش و سطح زندگی، اندازهگیری و مقایسه میشود. طول عمر به وسیله نرخ امید به زندگی در بدو تولد، دانش به وسیله ترکیبی از میزان سواد بزرگسالان و نرخ ترکیبی ثبت نام در کلیه مقاطع تحصیلی و سطح زندگی به وسیله تولید سرانه و یا درآمد سرانه سنجش میشود.
ارزش عددی این شاخص سرمایه انسانی بین صفر تا یک است و میل نمودن این شاخص به عدد یک بیانگر توسعه یافتگی سرمایه انسانی است. بررسی وضعیت شاخص توسعه انسانی در استان آذربایجان شرقی نشان میدهد که طی یک دوره ۲۵ ساله (۱۳۹۰ – ۱۳۶۵) ارزش شاخص توسعه انسانی استان با نرخ رشد کلی ۶۷ درصد از ۰,۴۲۴ در سال ۱۳۶۵ به ۰,۷۰۸ در سال ۱۳۹۰ رسیده است چنانکه در جدول زیر ملاحظه میشود، رتبه توسعه انسانی استان از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ در سه مقطع با کاهش مواجه بوده است ولی در سال ۱۳۸۱ و ۱۳۹۰ رتبه استان افزایش یافته و در زمره استانهای دارای توسعه انسانی متوسط قرار گرفته است. استان در سال ۱۳۶۵ با شاخص ۰,۴۲۴ در بین ۲۴ استان کشور رتبه ۱۶ ، در سال ۱۳۷۵ با شاخص ۰,۵۴۷ در بین ۲۴ استان کشور رتبه ۲۰ و در سال ۱۳۹۰ در بین ۳۱ استان، با شاخص ۰,۷۰۸ رتبه ۱۵ را کسب کرده است.
(سند تدبیر و توسعه اول استان ۹۴: ۴۴۹-۴۴۸)
جدول ۲٫ روند تحولات توسعه انسانی آذربایجان شرقی سالهای ۱۳۹۰-۱۳۶۵
منبع: حبیب زاده و همکاران، ۱۳۹۴٫
شاخص امید به زندگی در سالهای ۱۳۹۰ در استان برابر با ۷۱٫۱ سال برای مردان و ۷۳٫۹ برای زنان و در ۱۳۹۵، ۷۲٫۵ سال برای مردان و ۷۵٫۹ برای زنان بوده و هر چند دو شاخص دیگر آموزش و درآمد سرانه، روند رو به بهبودی را در طول ربع قرن نشان میدهد، ولی در قیاس با دیگر استانهای همتراز و توسعه یافته مواجه با عقب ماندگی عمیقی میباشد و میانه استانها قرار گرفته است. نمودار زیر نیز که روند یک دهه را نشان می دهد بیانگر چنین واقعیتی می باشد.
نمودار ۲٫ شاخص توسعه انسانی استانهای کشور در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰،
سند تفصیلی برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان یزد (۱۳۹۴)، صص ۳۱۴-۳۱۳،
بر این مبنا در شاخص توسعه انسانی، آذربایجان شرقی نسبت به ظرفیتها و فرصتهای ژئوپلیتیکی، انسانی و تاریخی از رتبه مناسبی برخوردار نمیباشد و با رتبه ۱۵ در میانه نمودار قرار گرفته است و چنین روندی یکی از عوامل ذهنیت منفی بخشی از جامعه آذربایجان به ویژه نسل جوان از وضعیت موجود استان و میل به مهاجرت از زادگاهشان بوده است.
سرانه درآمد
چنان که دوره زمانی نمودار بعدی نشان میدهد، شاخص درآمد سرانه استان در چند دهه اخیر کمتر از میانگین کشوری بوده و این شکاف در مقایسه درآمد سرانه استان با استانهای توسعه یافته و مرکزی بیشتر میگردد.
نمودار ۳٫ مقایسه درآمد سرانه استان و کشور ۱۳۹۴-۱۳۹۰
مأخذ: گزارش اقتصادی و اجتماعی سال ۱۳۹۶ استان، ص ۳۸
نارضایتی از این وضعیت شکاف درآمد سرانه و نیز پایین بودن سهم درآمدی استان نسبت به جمعیت آن، در بیشتر اسناد رسمی مانند سند آمایش سرزمین استان و دومین سند تدبیر و توسعه استان در سال ۱۳۹۸ و نیز در چند سال اخیر در گزارشهای مکرر مدیران ارشد استان مورد توجه و تاکید بوده است.
وضعیت رفاه اجتماعی شهری
رفاه اجتماعی شهری مفهومی مرکب و دارای ابعاد کیفی و کمی متنوع میباشد. این مفهوم مقولهای عینی و ذهنی و دارای مولفههای فردی و جمعی گستردهای میباشد. بر مبنای برخی گزارشات سازمانهای جهانی از جمله سازمان بهداشت جهانی و نیز برخی نهادهای دیگر سازمان ملل، مهمترین مولفهها و شاخصهای رفاه اجتماعی شهری عبارتند از؛
خستو و یاحقی، ۱۳۹۷: ۲۹۹) و (محمدزاده اصل و دیگران، ۱۳۹۷: ۱۰۶-۸۵)
نگاهی به وضعیت رتبه شاخص رفاه اجتماعی حاکی از آن است که مهمتر از شاخصهایی مانند درآمد سرانه یا توسعه انسانی، وضعیت اسفناک استان در شاخص رفاه اجتماعی شهری از روندهای نگران کننده در چند دهه بوده است. چنان که در جدول فوق ابعاد و شاخصهای رفاه اجتماعی مشهود است، این مقیاس سنجش، معیاری برای فهم وضعیت تمام ابعاد توسعه و امنیت در سطح شهرهای استان میباشد که متاسفانه استان در قعر و انتهای نمودار سنجش کشوری قرار گرفته است. چنین وضعیت بیانگر این است که سرمایه گذاری های دولت و دیگر نهادهای عمومی در بخش های زیرساختی شهرهای استان چقدر نارسا و ناکارآمد بوده است.
نمودار شماره ۴٫ مقایسه شاخص رفاه اجتماعی شهری استانهای کشور
ماخذ: سند تفصیلی برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان یزد (۱۳۹۴)، ص ۲۷۳٫
جدول ۳٫ رتبهبندی استانهای کشور از نظر دستاورد نهایی توسعه در سال ۱۳۹۵
منبع: شرکت مهندسین مشاور نقش جهان پارس، ۱۳۹۵
وضعیت نامطلوب رتبه رفاه شهری و نیز رتبه پایین توسعه استان بر مبنای دو متغیر رفاه اقتصادی و پایداری اجتماعی در سطح کشوری در کنار پایین بودن درآمد سرانه و تولید سرانه استان، زمینهای برای کاهش نرخ تولد، کاهش نرخ ازدواج، و نیز افزایش مهاجرت از استان بوده است. طبعاً چنین روندی در سه دهه گذشته زمینهای برای کاهش نیروی فعال انسانی و نیروی اشتغال در استان بوده است.
رشد ناخالص داخلی استان
بررسی نرخ/ سهم رشد تولید داخلی استان در سه دهه گذشته بیانگر این است که این استان متناسب با جمعیت خود، دارای سهم لازم از حجم تولید ناخالص کشور نیست. مثلاً بررسی این نرخ رشد استان به قیمت جاری سالهای ۱۳۹۴-۱۳۹۰ و مقایسه آن با سطح ملی بیانگر این موضوع است که به جز سال ۱۳۹۲ در اغلب سالهای مورد بررسی نرخ رشد تولید داخلی در استان کمتر از نرخ رشد تولید داخلی کشور است. به طوری که میزان رشد تولید در استان طی سالهای فوق با ۲۲٫۵ درصد کمتر از متوسط نرخ/ میزان رشد تولید در سطح ملی میباشد. هر چند عوامل متعددی میتواند در پایین بودن نرخ/ میزان رشد تولید استان نسبت به سطح ملی و تنزل سهم اقتصاد استان از اقتصاد کشوری مؤثر باشد ولی قسمت عمده این کاهش به میزان پایین سرمایهگذاری دولتهای مختلف و یا خروج سرمایه مادی و انسانی در استان بر میگردد.
(گزارش اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی استان آذربایجان شرقی، سازمان مدیریت و برنامهریزی در سال ۱۳۹۶ ص ۳۷)
جدول ۴٫ مقدار و سهم تولید ناخالص داخلی استان (ریال، درصد)
مأخذ: مرکز آمار کشور، اداره کل صنعت، معدن و تجارت آذربایجان شرقی (۱۳۹۶)
دادههای رسمی جدول فوق و نیز نمودار پایین بیانگر این است که با وجود این که سهم استان از جمعیت کشور در طول ۲۵ سال از ۵٫۵۶ در سال ۱۳۷۵ به ۴٫۸ درصد در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته و این در حالی است که میانگین سهم استان از تولید ناخالص داخلی در ۵ سال مورد بررسی ۳٫۱۶ درصد میباشد که موید شکاف ۲۲٫۵ درصد نرخ/ سهم رشد استان نسبت به میانگین کشوری میباشد و نمودار زیر نیز نشانگر موقعیت ضعیف استان در سنجش نسبت جمعیت و سهم از تولید ناخالص داخلی میباشد.
نمودار شماره ۵٫ سهم هر استان از جمعیت و تولید ناخالص داخلی کشور
ماخذ: سند تفصیلی برنامه ششم استان یزد، ۱۳۹۶: ۲۴
مهاجرت و حاشیه نشینی
تحلیل وضعیت مهاجرت و حاشیه نشینی به تفکیک شهرها و مقصدهای مهاجرت در داخل استان، داخل کشور یا خارج از کشور و نیز شناخت وضعیت جریانات جابهجایی جمعیت در منطقه در برنامهریزی توسعه استان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. ساختار جمعیتی کشورهای در حال توسعه به دلیل مهاجرتهای روستا ـ شهری و مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ به طور مداوم دستخوش تغییرات اساسی گردیده و حرکت مداوم مردم از مناطق محروم به کانونهای خدمات و قطبهای رشد از یک سو باعث افزایش سریع و بیضابطه شهرنشینی شده و مشکلات عدیدهای را در شهرهای بزرگ به وجود آورده و از سوی دیگر عدم تعادلهای جمعیتی عمیقی را بر جای میگذارد. آذربایجانشرقی همواره در طول سالیان گذشته یکی از عمدهترین استانهای مهاجرفرست بوده و در سه دهه اخیر، جزء مهاجرفرستترین استانهای کشور لقب گرفته است. نکته قابل توجه اینکه بخش عظیمی از مهاجران وارد شده به آذربایجانشرقی از استانهای تهران، آذربایجانغربی، کردستان، خوزستان و اردبیل میباشد که حدود ۷۵ درصد مجموع واردشدگان به استان را شامل میشود. استانهای تهران و آذربایجانغربی قریب به ۵۰ درصد مهاجران وارد شده به استان را به خود اختصاص دادهاند. بحث عمده در جابهجایی جمعیت بررسی میزان مهاجرت از استان و مقصد مهاجرتها میباشد. در سالهای اخیر، استان تهران، آذربایجانغربی، اردبیل، کردستان و خوزستان از جمله مهمترین استانهایی بودند که تبادل جمعیتی بیشتری با استان آذربایجانشرقی داشتهاند. البته به نظر میرسد اکثریت مهاجرانی که از این استانها وارد آذربایجان شرقی میشوند، همان قشری هستند که سالیان قبل برای کار و درآمد بیشتر به تهران و یا دیگر استانها رفتهاند و الان به دلایل فصلی یا شغلی به موطن خود بر میگردند و طیف اقلیت این مهاجران نیز مأموران و کارکنان دولتی و یا برخی شرکت های بخش عمومی و یا خصوصی هستند که به صورت موقت وارد استان می شوند.
آذربایجانشرقی تقریباً معادل کلّ مهاجران وارد شده، به استان تهران مهاجر فرستاده است و عمده مقصد مهاجرت از این استان تهران میباشد که ۴/۵۷ درصد از مهاجرتها را شامل میشود. در مقیاس منطقهای نیز جابهجایی جمعیت در استانهای آذربایجان حائز اهمیت است. استان آذربایجانشرقی در مقایسه با استانهای اردبیل و آذربایجانغربی نیز متناسب با مقیاس ملی دارای خالص مهاجرت منفی میباشد.
در طی سالهای ۸۵ـ۷۵ با ارائه روند مهاجرپذیری استان ۱۵۸۵۱۳ نفر به استان وارد شده که بیشترین مهاجر وارد شده به استان ۴۷۰۸۷ نفر است که از استان تهران وارد شده و تقریباً معادل نصف یعنی ۲۲۰۱۵ نفر آن در تبریز ساکن شده است. میانه، مراغه، مرند و شبستر از جمله مقصدهای مهم مهاجران تهرانی هستند. بعد از تهران استان آذربایجانغربی مهمترین استان مهاجرفرست به استان آذربایجانشرقی بوده و استانهای اردبیل، کردستان، خوزستان و زنجان نیز از عمدهترین استانهای مهاجر فرستنده به این استان میباشند. (سالنامه آماری سال ۱۳۹۵ استان برگرفته از سرشماری نفوس ۱۳۹۵) نمودار ۶، وضعیت موازنه منفی مهاجرتی مناطق مختلف آذربایجان را نشان میدهد.
نمودار ۶٫ موازنه مهاجرتی استانهای کشور ۹۰-۱۳۸۵
ماخذ : مرکز آمار ایران، گزارش سرشماری نفوس ۱۳۹۰
چنان که در بیشتر مصاحبهها و برخی اسناد دیگر اشاره شده، یکی از علل مهم پیری جمعیت استان، مهاجرت نسل جوان به استانهای مرکزی یا خارج از کشور به ویژه کشورهای همسایه میباشد و طبعاً پیامد آن کمبود نیروی کار در بازار و فعالیت های اقتصادی میباشد.
شاخصهای بازار کار و اشتغال استان
نرخ مشارکت اقتصادی(نرخ فعالیت) ؛ این نرخ بیانگر این است که چه سهمی از جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر، فعال (شاغل یا بیکار) بودهاند. بررسی این نرخ و شاخص در آذربایجان شرقی نشان میدهد که ۴۰٫۹ درصد جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر از لحاظ اقتصادی فعال بودهاند که با نرخ مشارکت اقتصادی کل کشور برابر میباشد. تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی استان در سال ۱۴۰۱ در مقایسه با سال قبل ۷٫/ درصد کاهش را نشان میدهد. این میزان تغییرات، نشاندهنده خروج نیروی کار فعال (شاغل و بیکار جویای کار) از بازار کار در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ میباشد که به لحاظ جمعیتی خروج ۱۱۸۲۸ نفر نیروی فعال (شاغل و بیکار جویای کار) در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ میباشد. (تحلیل شاخصهای بازار کار استان، در سال ۱۴۰۱، ص ۴ و ۵ )
نسبت اشتغال جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر: این شاخص نشان میدهد که ۳۷٫۱ درصد از جمعیت در سن کار (۱۵ ساله و بیشتر) استان شاغل بودهاند که ۳/. از نسبت اشتغال کشور بیشتر است. تغییرات نسبت اشتغال در سال ۱۴۰۱ در مقایسه با سال ۱۴۰۰ کاهش ۱ درصدی را نشان میدهد که نشان دهنده رونق کمتر بازار کار اشتغال نسبت به سال قبل میباشد. بررسی نتایج حاکی از آن است که شاغلین در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل ۱۹۵۹۵ نفر کمتر بودهاند. (همان، ۱۳)
نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر: این شاخص نشان میدهد که ۸٫۳ درصد از جمعیت در سن کار (۱۵ ساله و بیشتر) بیکار بودهاند که ۷/. درصد از نرخ بیکاری کشور کمتر است. (همان، ۱۳)
جدول ۵٫ شاخصهای بازار کار استان و کشور در سالهای ۱۳۷۵-۱۳۹۵ و برآورد ۱۴۰۰
ماخذ۱: گزارش آماری سال ۱۳۹۷ استان، ص ۱۸۸ ، ماخذ۲: تحلیل شاخصهای بازار کار استان، در سال ۱۴۰۱، ص ۴ و ۵
نمودار ۷٫ نیروی کار جدید استخدامی در بخشهای دولتی، تعاونی و عمومی
ماخذ: گزارش آماری سال ۱۳۹۷ استان، ص ۱۸۸
بیکاری
کاهش جمعیت فعال و نرخ مشارکت و نیز مهاجرت در طی سالهای اخیر موجب کاهش نرخ بیکاری استان گردیده است. به طوری که در طی سالهای ۱۳۹۵- ۱۳۸۵، نرخ بیکاری در استان در سال ۱۳۹۰ به ۶۱/۹ درصد، و با توجه به بحران اقتصادی دهه اخیر و از دست دادن ۶۰ هزار فرصت شغلی در سال ۱۳۹۶ این نرخ به ۷۱/۱۰ درصد رسید. (گزارش اقتصادی و اجتماعی ۹۶ ص ۲۴) و در سال ۱۴۰۰ نرخ بیکاری استان به ۸٫۳ درصد رسیده است. البته کاهش سریع نرخ رشد جمعیت در کشور نسبت به استان در یک دهه گذشته باعث شده نرخ بیکاری استان به نرخ بیکاری کشور نزدیک و این فاصله به کمتر از یک درصد یعنی ۷/. برسد. ولی در مجموع به دلایل اشاره شده با وجود فراز و نشیبهایی نرخ بیکاری در استان پائینتر از میانگین کشور بوده است. (تحلیل شاخصهای بازار کار استان، در سال ۱۴۰۱، ص ۱۳ )
نمودار ۸٫ مقایسه نرخ بیکاری استان و کشور ۱۳۹۶-۱۳۹۰
ماخذ: گزارش اقتصادی استان ۱۳۹۶: ۲۵
بررسی روندهای سال اخیر برای نمونه سالهای ۹۶-۹۲ بخشهای عمده اقتصادی نشان میدهد سهم اشتغال استان در بخش کشاورزی ۱۹٫۷ ، صنعت ۳۹٫۴ ، خدمات ۴۰٫۸ ، می باشد. در چند سال گذشته سهم اشتغال در بخش خدمات با آهنگی آرام رو به افزایش بوده است و از ۳۸٫۷ درصد در سال ۱۳۹۲ به ۴۰٫۸ درصد در سال ۱۳۹۶ رسیده است. همچنین نتایج این سرشماری نشان میدهد مردان بیشتر در بخش خدمات با ۴۲٫۹ درصد و زنان بیشتر در بخش صنعت ۴۵٫۲ درصد فعالیت داشتهاند همچنین جمعیت شهری استان بیشتر در بخش خدمات ۵۲٫۱ درصد مشغول فعالیت بودهاند. در حالی که جمعیت روستایی استان بیشتر در بخش کشاورزی ۵۱٫۵ درصد فعالیت داشته اند. در سال ۱۳۹۶، ۱۴۲۲۲ نفر متقاضی کار در استان وجود داشته است که ۷۶٫۴۴ درصد آن را مردان و ۱۶٫۵۶ درصد آن را زنان تشکیل داده اند. همچنین در این سال ۳۵۷۹ نفر بکار گمارده شدهاند که ۷۹٫۱۸ درصد آنان را مردان و ۲۰٫۱۸ درصد آنان را زنان تشکیل می دهند. (سالنامه آماری استان آذربایجان شرقی، ۱۳۹۷، ص ۱۷۰)
نمودار شماره ۹٫ مقایسه سهم شاغلین بخشهای اقتصادی استان در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵
ماخذ: گزارش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال ۱۳۹۵ استان.
نمودار ۹ بیانگر این است که در نیمه اول دهه ۱۳۹۰، سهم بخش صنعت از اقتصاد استان از ۴۲٫۶ درصد به ۳۹٫۷ یعنی نزدیک به ۴ درصد کاهش و سهم بخش خدمات و کشاورزی افزایش یافته است. به نظر میرسد نامساعد بودن فضای کسب و کار استان و بحران بخش تولید و صنعت موجب تعطیلی برخی شرکتها و نیز خروج قشری از نیروی شاغل در این بخش به سایر بخشها شده است.
نمودار ۱۰٫ سهم شاغلین بخشهای عمومی و خصوصی استان در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵
ماخذ: گزارش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال ۱۳۹۵ استان.
نمودار آخر نیز حاکی از این است که بخش عظیم اشتغال استان با ۸۸ درصد مدیون سرمایهگذاری و فعالیت بخش خصوصی می باشد و سهم بخش دولتی نه تنها بسیار پایین می باشد، بلکه به تدریج سهم بخش دولتی و عمومی در طول ۵ سال از ۱۳٫۳ به ۱۱٫۹ درصد رسیده است.
جمعبندی بحث
پرسش این یادداشت این بود که آیا در آذربایجان شرقی مساله و چالشی به نام کمبود نیروی کار وجود دارد و آیا در این منطقه فاصله نرخ بیکاری با میانگین کشوری خیلی معنادار بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، روندها و وضعیت چند متغیر مهم اجتماعی و اقتصادی از جمله نرخ رشد جمعیت، شاخص توسعه انسانی، رفاه اجتماعی شهری، نرخ درآمد سرانه، سهم استان از تولید ناخالص داخلی و نهایتاً مساله مهاجرت ارزیابی و بررسی شد. یافتههای مبتنی بر مستندات آماری حاکی از آن است که اولاً هر چند نرخ زاد ولد در استان در بلندمدت و در بازه ۳۰ ساله تفاوت چندانی با میانگین کشوری ندارد، ولی نرخ رشد جمعیت به طور معناداری از میانگین کشوری بسیار پایین بوده است. دلیل این امر در یک فرایند طولانی به مهاجرتهای گسترده قشر جوان و میانسال از استان، کاهش نرخ بعد خانوار از ۳٫۵ به ۳٫۱ و نیز افزایش سن پیری جمعیت استان بر میگردد. طبعاً تراز منفی مهاجرت و کاهش نرخ رشد جمعیت از زمینه های مهم کاهش نرخ بیکاری در استان بوده است.
دوم، وضعیت اسفناک شاخصهایی مانند توسعه انسانی و رفاه اجتماعی شهری تاثیر جدی بر فضای کسب و کار داشته و زمینهای برای افزایش مهاجرت سرمایههای مادی و انسانی بوده است. این وضعیت در یک دور باطل، هم موجب تضعیف روندهای توسعه یافتگی و کاهش اشتغال مولد و حوزه صنعت و تولید گردیده است.
سوم، نرخ درآمد سرانه پایین و نیز سهم اندک بخش دولتی و عمومی در اشتغالزایی و افول تدریجی سهم استان در تولید ناخالص داخلی کشور موجب شده تا از یک سو نیروی کار در قیاس با استان های مرکزی و یا کشورهای همسایه، از درآمدها و حقوق پرداختی شرکت های اکثراً غیر دولتی استان ناراضی باشند و بعضاً بیکاری و سرگرم شدن بر برخی فعالیت های غیر مولد را بر کار معین ترجیح دهند. مثلاً طی گفتگو و مصاحبهای که با بیش از ۱۰۰ نفر از رانندگان تاکسی های اینترنتی انجام گرفت، این قشر بیکاری و یا کار رانندگی و یا کار خدماتی خویش فرما را بر اشتغال در شرکتهای بزرگ و یا کوچک صنعتی استان ترجیج میدادند. ضمناً افراد شاغل، درآمدهای فعالیت شرکتها و سازمانها را بسیار ناعادلانه و پایین میدانستند. طبعاً میل به مهاجرت و یا بیکاریهای ارادی فصلی از پیامدهای چنین وضعیت درآمدهای مردم استان میباشد.
چهارم، شاخصهای بازار کار استان در جدول شماره ۵، در یک بازه زمانی بلندمدت نشان میدهد که اولاً به تدریج نرخ و درصد نیروی شاغل و فعال استان از ۶٫۲۸ به ۴٫۸ درصد کاهش یافته و ثانیاً جمعیتت بیکار استان برخلاف ادعاها از ۴٫۲۸ به ۵٫۱۹ درصد و نیز نرخ بیکاری از ۶٫۲۱ درصد به ۸٫۳ درصد در طول ۲۵ سال افزایش یافته است. ثالثاً میزان و تعداد شاغلان جدید و جذب نیروی کار جدید در استان در این مدت فرایندی کاهشی بوده است.
پنجم، سهم بخش خصوصی با ۸۸ درصد تاثیر تعیین کننده ای بر کاهش نرخ بیکاری در استان داشته و وضعیت شاخص هایی مانند توسعه انسانی و نیز شاخص رفاه شهری نشانگر این است که سرمایه گذاری های دولتی نسبت به استانهای برخوردار و مرکزی بسیار پایین بوده و در کاهش نرخ بیکاری نقش تعیین کنندهای نداشته است. چنین واقعیتی همراه با وضعیت نامناسب فضای کسب و کار در استان از عوامل مهم مهاجرت سرمایه های مادی و انسانی بوده و این امر موجب کاهش نسبی نرخ بیکاری در استان در قیاس با میانگین کشوری شده است.