به گزارش یازاکو، در واکنش به برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق در اکتبر اخیر، اقلیت کرد ایران در شهرهای عمدتاً کردنشین ایران از جمله بانه، مهاباد و سنندج اقدام به برگزاری جشن و سرور عمومی نمودند. دولت ایران از بیم تشدید این وضعیت تلاش نمود تا از رویارویی مستقیم با تظاهر احساسات پانکردیستی خودداری نماید. با این حال در یک نمایش نادر از وحدت حسن روحانی و تندروها، ایران از اقدامات نظامی و دیپلماتیک عراق در مقابل کردستان عراق حمایت کرد. در نتیجه این حمایت ارتش عراق و شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران به سرعت اراضی اشغالی کردهای عراق بعد از سال ۲۰۰۳ را باز پس گرفتند. رهبران کرد عراق متعاقباً محدودیتهای قابل توجه و تحقیرآمیز خودمختاری را پذیرا شدند و این برخورد ضربه شدیدی بر احساسات جداییطلبانه کردها در منطقه و از جمله کردهای ایران وارد کرد. این اقدامات تهران، روحیهی کردهای ایران را تخریب نمود و تظاهرات حمایت از کردها در ایران فروکش کرد.
تحوّلات ایران – در ژانویه متعاقب نارضایتیهای اقتصادی مناطق فارسنشین تظاهرات کردها در استانهای کردنشین نیز گسترش یافت – بازتابی از نگرانی پایدار تهران از کردهای خودمختاریطلب ایران میباشد. ملّیگرایی کردی در ایران در دهههای اخیر در قیاس با عراق، سوریه و ترکیه رو به افول گذاشته است. این پدیده قسماً ناشی از عوامل دموگرافیکی است. کردها بخش کمی از جمعیت این کشور را تشکیل میدهد و این عامل احتمال شورش موفق آنها را کاهش میدهد.
به هر صورت شواهد نشان میدهد که علیرغم موفقیت تهران در پایان دادن به احساسات جداییطلبانه کردی، جامعه کرد ایران در سالهای آتی بیشتر فعال خواهد شد. عوامل شتاب دهنده بالقوه کلیدی این وضعیت خیزش احساسات ملّی کردی در منطقه، مخصوصاً موفقیت بالای یگانهای مدافع خلق (YPG) در ایجاد یک ناحیه خودگردان در شمال سوریه میباشد. تحولات گستردهتر از جمله افزایش فعالیت رسانههای اجتماعی- در کردستان ایران افزایش رسانههای اجتماعی به فعالین اجازه میهد تا فراتر از مرزهای ملّی و تلاش دولت برای کنترل جریان اطلاعات را پشت سر بگذارند- یک هویت فراملّی کردی را تجربه کنند. در این زمینه، تجربه اخیر بزرگترین گروه نظامی کرد در ایران، حزب حیات آزاد (پژاک) نیازمند بررسی معلومات مفصلتری است.
فهرست
ساختار
پژاک در اواسط دهه نود به صورت یک جنبش دانشجویی مستقل در ایران تأسیس گردید. این گروه امروزه زیرمجموعه «کنگره خلق کردستان» (کنگره- گل) میباشد. «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک.) متعلّق به کردهای ترکیه در کنگره -گل به عنوان یک گروه والادست جنبشهای کرد در منطقه در عمل تسلّط دارد. پژاک همچون پ.ک.ک. به ایدئولوژی مارکسیستی عبدالله اوجالان پایبند میباشد.
به علاوه، برنامه اصلی این گروه فراخوان برای «خودگردانی دموکراتیک» میباشد که از اصول اوجالان مبنی بر کنفدراسیون دموکراتیک – مشخصاً از یک شکلی از خودگردانی قومی- مشتق شده است. این حزب همچنین تأکید شدیدی بر موضوعاتی همچون حقوق فرهنگی، محیط زیست و برابری جنسیتی دارد و دارای رهبران زن است؛ این موارد به همتایان سوریشان، حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، در سالهای اخیر برای کسب مشروعیت بین المللی کمک کرده است.
امروزه، پژاک به عنوان بازوی پ.ک.ک. در ایران عمل میکند، هر چند که بخشی از نیروهای این حزب از کردهای غیرایرانی است و نیروهای ایرانی بین پ.ک.ک. و یگانهای مدافع خلق (YPG) در حال نقل و انتقال میباشند. همچون دیگر گروههای منسوب به پ.ک.ک.، پژاک نیز اسماً به دو بازوی نظامی (نیروهای دفاعی کردستان شرقی- YRK) و بازوی سیاسی (جامعه آزاد و دموکراتیک کردستان شرقی- KODAR) تقسیم شده است. این گروه دارای یک یا دو هزار ستیزهجو است که عمدتاً در سوریه و عراق مستقر شدهاند. به عنوان شاخهای از پ.ک.ک.، این گروه مدّعی همکاری با همه شهروندان ایران است، ولی در عمل اعضاء آن محدود به کردها میباشد.
بازوی نظامی
بازوی نظامی پژاک در بلندیهای قندیل در اردوگاههای پ.ک.ک. شکل گرفت. بازوی نظامی پژاک یک کمپین ستیزهجویانه محدودی را در ایران در بین سالهای ۲۰۰۰ و۲۰۱۱ به راه انداخت. دهها نفر از نیروهای امنیتی ایران عمدتاً در عملیاتهای تعقیب و گریز اطراف شهرهای ارومیه و مریوان و همچنین کوهستانهای هممرز با کردستان عراق کشته شدند. از آنجا که این عملیات نتایج چندانی برای این گروه نداشت، پژاک در سال ۲۰۱۱ اعلان آتشبس نمود. به طرز شگفتانگیزی این حادثه مدّت کوتاهی قبل از بهار عربی رخ داد و در نتیجه بهار عربی و به خصوص فروپاشی دولت سوریه فرصت جدیدی برای پ.ک.ک. و گروههای اقمار آن ایجاد گردید.
با شروع جنگ داخلی سوریه پ.ک.ک. و پژاک ستیزهجویان خود را به سوریه ارسال کردند. این وضعیت بعد از سال ۲۰۱۴ که نواحی تحت اشغال یگانهای مدافع خلق (YPG) تحت فشار ارتش آزاد سوریه مورد حمایت ترکیه و نیروهای دولت اسلامی داعش قرار گرفت، به ویژه در جریان محاصره کوبانی، شدّت بیشتری یافت. بیانیههای منتشره شده از طرف یگانهای مدافع خلق (YPG) حاکی از مرگ یک ستیزهجوی کرد ایرانی به نام رامین چلیک در شهر ربیعه در مرز عراق و سوریه در آوریل ۲۰۱۵ و متعاقب آن مرگ ستیزهجوی زنی به نام لیلا ایرانپور از شهر مریوان در کوبانی در ژوئن ۲۰۱۵ میباشد.
با وجود افزایش مداخلات پژاک در سوریه، این گروه در سال ۲۰۱۵ آتشبس خود با ایران را شکست و به ساماندهی اعتراضات بر علیه کشته شدن یک زن ستیزهجوی کرد به دست نیروهای امنیتی ایران در مهاباد در می همان سال تلاش نمود. این حادثه منجر به حمله گروه به نیروهای نظامی ایران و تشدید خشونت بین پژاک و دولت ایران گردید. در حمله نیروهای پژاک در آگوست ۲۰۱۵ در مریوان بیست نفر از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته شدند. دولت ایران به این حملات با اعدام فعالین زندانی کرد و از جمله یک زندانی برجسته به نام بهروز آلخانی واکنش نشان داد.
افزایش این فعالیتها منجر به شکافهای جدیدی بین پژاک و رقبای کرد ایرانی این گروه و از جمله کومله گردید که در سپتامبر ۲۰۱۵ نسبت به نظامی شدن هر چه بیشتر مناطق کردنشین هشدار میدادند. این شکایات اعتبار نظامی پژاک را برجستهتر ساخت که به واسطه ارتباط با پ.ک.ک. و یگانهای مدافع خلق (YPG) افزایش یافته بود. بعد از این پژاک به حملات خود ادامه داد. برای مثال در یکی از این حملات در نوامبر اخیر یکی از مقامات دولتی استان آذربایجان غربی گزارش داد که ستیزهجویان پژاک هشت نفر از مرزبانان را در چالدران نزدیک مرز ترکیه کشتهاند. این گروه به دنبال بهرهبرداری از خشم کردها در قبال مداخله ایران در مسئله کردهای عراق بود. همچنین این گروه در پی استفاده از واکنش ضعیف دولت به زلزلهی اخیر مناطق کردنشین ایران بود که به گفته فرمانده پژاک زیلان وجین نشانهای از عدم پایبندی ایران به «وظایف انسانی» است.
بازوی سیاسی
با وجود مشی شورشگرانه پژاک، بازوی سیاسی آن، کودار – که در اروپا و عراق پایهگذاری شد- در قبال تهران مشی پراگماتیک و عملگرایانهای تعقیب میکند. برای مثال، در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ کودار خواستار بایکوت این انتخابات و ردّ هر دو جناح محافظهکار و اصلاحطلب گردید. با این وجود، این گروه با شرکت کردها در انتخابات شوراهای شهر و روستای مناطق کردنشین مخالفتی ننمود که در دوره قبل مشارکت پایین کردها منجر به پیروزی فارسها در این انتخابات و اجرای منویات دولت مرکزی در این مناطق شده بود. بنابراین این گروه به صورت تاکتیکی خود را در داخل جمهوری اسلامی در موقعیت پوزسیون و حتّی منبع مشروعیت انتخابات میبیند.
این گروه از بازوی نظامی برای دفاع از کردهای ایران در برابر نظام به عنوان واکنشی در برابر خشم کردهای ایران از نیروهای امنیتی که کولبران را تهدید میکنند، استفاده میکند. برای مثال، کشته شدن دو کولبر توسط نیروهای امنیتی ایران در ۴ سپتامبر موجب برانگیختن اعتراضات کردها در شهرهای بانه، سردشت و مریوان شد که این اعتراضات نشان از قدرت و نفوذ رسانههای اجتماعی در منطقه دارد. در روزهای بعد به عنوان انتقام این دو نفر و استفاده ابزاری از خشم عمومی، پژواک دو نفر از مرزبانان ایرانی را کشت که این اقدام در عین حال نشاندهنده توانایی این گروه در نشان دادن واکنش سریع در زمان مناسب میباشد.
در سپتامبر همان سال در واکنش به اقدام دولت ایران برای مبارزه با قاچاقچیان، پژاک از نمایندگان کرد مجلس خواستار اعلان حمایت از این افراد شد. در این راستا یکی از سرآمدان کودار به نام فواد بریتان، سرکوبی قاچاقچیان توسط دولت را یک «مسئلهی سیاسی» خواند که نیازمند «راهحل سیاسی» است. او همچنین از قاچاقچیان خواست تا دست به سازماندهی نیرویی دفاعی برای خود بزنند و هشدار داد که اگر تهران به این موضوع واکنش مناسب نشان ندهد، مردم کرد «انتخاب دیگری» هم دارند و آن رجوع به نیروهای دفاعی خود میباشد.
واکنش پژاک به موضوع احساسی کولبران نشان داد که این گروه تمایل دارد که برای کسب امتیازات از فشارهای سیاسی غیرخشونتآمیز همچون نمایندگان کرد مجلس ایران، به همراه نیروهای نظامی استفاده نماید. این رویکرد به این گروه کمک میکند که موقعیت خود را به عنوان مدافع برجسته حقوق کردها و یک نیروی سیاسی عملگرایی که مشروعیت مجلس را هم زیر سئوال میبرد، تحکیم بخشد. این رویکرد ناشی از این ارزیابی است که شورش علیه دولت ایران در حال حاضر غیرممکن است، ولی با جلب حمایت تودهای میتوان امکانات لازم برای اجرای یک شورش موفق را در شرایط مناسب مهیاء نمود.
استراتژی آتی
استراتژی جاری پژاک ترکیبی از عناصر گوناگونی است. این استراتژی معطوف به حفظ سطح پایین و مداومی از شورش در ایران با انجام برخی حملات که حمایت و پشتیبانی تودهای را برای این گروه ایجاد کند، میباشد. به موازات این، این گروه تمایل بیشتری دارد که از نظام سیاسی ایران، برای مثال استفاده از نمایندگان کرد برای اعمال فشار در مجلس و به صورت تاکتیکی از تشویق مشارکت بالا در انتخابات محلی استفاده نماید. علاوه بر این به کارگیری نیروهای پژاک در سوریه برای حمایت از یگانهای مدافع خلق (YPG) در راستای استراتژی منطقهای پ.ک.ک. که به نیروهای این گروه امکان کسب تجربه نظامی میدهد.
گروه استراتژی درازمدّتی را تعقیب میکند که مبتنی بر این پیشفرض است که باید زمینه شورش آتی را در فرصت مناسب همچون تضعیف دولت مرکزی فراهم نماید. این شبیه به استراتژی پ.ک.ک. و یگانهای مدافع خلق (YPG) است که برای دههها از ساماندهی یک شورش در سوریه اجتناب میکرد. ولی برای بهرهبرداری مؤثر و سریع از فروپاشی دولت مرکزی در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۲ دست به اقدام زد.
در جریان شیوع اعتراضات در ایران در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ پژاک واکنش ضعیفی نشان داد. در ۳۱ دسامبر گروه بیانیهای را برای فراخوانی برای برگزاری راهپیمایی سراسری صادر نمود که در این بیانیه آمده است که این اقدام «میتواند منجر به تغییرات دموکراتیک در کل ایران شود».
به صورت سنّتی این تحلیل رایج بود که اعتراضات اگرچه ماهیت اقتصادی دارد، ولی ریشه آن سیاسی است و «راهحل دموکراتیک» را ایجاب میکند. در بیانیه آمده است که «ما از مردم کرد و همه مردم ایران میخواهیم تا به صفوف مبارزه برای آزادی بپیوندند». اگرچه بیانیه از این اعتراضات حمایت میکرد، ولی به دور از فراخوانی به عملیات نظامی است.
استراتژی پژاک در واکنش عملگرایانه به اعتراضات ادامه خواهد داد و رویکرد درازمدّتی را تعقیب خواهد نمود. این بدین معنی است که با کاهش اعتراضات به مرور زمان غیرممکن است که پژاک دست به شورش گستردهتری بزند. به ویژه آنکه این شورش میتواند مخالفین و موافقین نظام را در مقابل تهدیدات الحاقگرایانه متحد سازد.
این گروه در تلاش است تا با اعمال خشونت هدفمند در مقابل نیروهای امنیتی در اعتراضات – همچنین مرگ کولبران- خود را مدافع مردم کرد نشان دهد. در صورت تداوم اعتراضات بگونهای که موجب تضعیف بنیادین نظام شود، میتوان انتظار داشت که پژاک همه منابع خود را برای شعلهورسازی آتش یک شورش عمومی در کردستان ایران – همچون یگانهای مدافع خلق در سوریه- برای برقراری یک ناحیهی خودمختار بسیج نماید.
توضیح
مقاله حاضر در سال ۲۰۱۸ در نشریه «تروریسم مانیتور» منتشر شده است. در همان دوره مترجم دست به کار ترجمه آن زد، ولی بنا به دلایلی نتوانست در نشریات کشور منتشر نماید. بدیهی است که اطلاعات مندرج در این مقاله به روز نیست، ولی چارچوبی را برای درک ساختار، ایدئولوژی، راهبرد و تاکتیک پژاک به دست میدهد. با توجه به تحولات اخیر آشنایی با گروهک پژاک ضروری به نظر میرسد.