یازاکو، محمود سعید – آرزواندیشی یعنی شکلگیری یک باور و تصمیمگیری برپایه مطالبی که شاید خوشایند به نظر آیند، ولی به دور از شواهد و منطق و واقعیّات هستند. مطالعات گوناگون نشان داده که در شرایط برابریِ تمام عوامل دیگر، افراد دارای پندار آرزومندانه نتایج مثبت را بیشتر از نتایج منفی احتمال میدهند.
کریستفر بوکر در مورد آرزواندیشی مینویسد: «چرخه اوهام، الگویی است که در زندگی شخصی، سیاست و تاریخ و … تکرار میشود. هنگامی که انگیزه ناخودآگاه ما از دست زدن به کاری، پندار آرزومندانه ماست، ممکن است چند صباحی، که شاید به توان آن را «مرحله رویا» نامید، همه چیز بر وفق مراد به نظر آید؛ ولی چون این داستان ذهنی هرگز با واقعیّت سر سازگاری نخواهد داشت، ادامه آن در زمان گردش مسیرِ وقایع، به سمت نامطلوب، منجر به «مرحله ناامیدی» میشود. چون همه چیز نامطلوب میگردد، تراکم فشار واقعیّت، منجر به «مرحله کابوس» میشود که نهایت آن «انفجار به درون واقعیّت» است، و آن هنگامی است که آن توهّم بالاخره در هم فرو میریزد.»
سال نودوشش دولت قزاقستان، قانونی را به تصویب رساند که روسی سخن گفتن در کابینه را ممنوع میکرد. همچنین دو سال پیش بود که دولت قرقیزستان به لزوم استفاده از زبان قرقیزی و حذف تدریجی زبان روسی از بدنه دولت همت گذاشت. ازبکستان نیز چند سال پیش الفبای لاتین را جایگزین الفبای روسی کرد.
بعد از فروپاشی شوروی، جماهیر استقلالیافته، جسارت آن را نداشتند تصمیمی بگیرند که خوشایند مسکو نباشد؛ در واقع اگرچه علیالظاهر جماهیر شوروی فروپاشیده بود اما هنوز روسیه در قفقاز جنوبی، اروپای شرقی و آسیای میانه حشمت و سطوت داشت.
نبرد روسیه با اوکراین با رجزخوانیهای ایدئولوژیک پوتین آغاز شد اما فرسایشی شدن جنگ و حتی ورود جدی ترامپ به معارضه مسکو/کییف، پوتین را در یک وضعیت آچمز قرار داده است.
حالا نقشه تحمیلی الکساندر دوگین، نظریهپرداز الحاقگرای روس که او نیز مانند ایرانشهریهای ما از بیماری فاشیسم رنج میبرد و یک آژیتاتور و آشوبگر ایدئولوژیک محسوب میشود به بنبست خورده است. همچنانکه زوال شوروی سابق در اواخر عمرش تسریع مییافت و هر روز میخی بر تابوت بلشویسم کوبیده میشد، امروز نیز هیمنه پوتین در حال از بین رفتن است و اورآسیاگرایی با شکست مواجه شده است.
و این مورد اخیر، یعنی مغازلات ژئوپلتیک جماهیر آذربایجان و ارمنستان، با پدرخواندگی ترامپ میخهای نهایی بر تابوت اورآسیاگرایی و الحاقگرایی دوگینی است. ماجرای زنگهزور فقط شکست روسیه نیست؛ بلکه آشکارشدگی اوهام، آرزواندیشی و فرار از واقعیت ایرانشهریهای خودمان نیز است که با دروغ و دغل و تحلیلهای آبدوغخیاری، ابتدا در مقام دایه مهربانتر از مادر در طرفداری از ایروان کریدور زنگهزور را ناقض تمامیت ارضی ارمنستان جا زدند و سپس دالان مذکور را تغییر در مرزها قلمداد کردند و در نهایت با عقلانیت پاشینیان مواجه شدند و رویای آنها نیز به کابوس بدل شد.
این بازی سیاست است و کشورها منتظر ما نمیمانند و اگر بهموقع مبتنیبر واقعیات تصمیم نگیریم، برای ما تصمیم خواهند گرفت. چنانچه بارها نوشتهایم و گفتهایم، باز تاکید داریم که حلقه ایرانشهری، دقیقا ضد منافع ایران سخن میگوید که اگر تحلیلها با واقعیتها انطابق داشت، امروز پزشکیان پدرخوانه دو جمهوری بود نه ترامپ.