• امروز : افزونه پارسی دیت را نصب کنید
  • برابر با : Saturday - 13 September - 2025
0

زبان دراز محمد سیامک‌نیا

  • کد خبر : 186725
  • 22 شهریور 1404 - 18:00
زبان دراز محمد سیامک‌نیا
یازاکو - واقعا من می‌خواهم بدانم که در پس ذهن مریض، بیمار متعالی فیلمساز چه می‌گذرد که به سراغ سوژه‌ای می‌رود که آزاردهنده است، زبان ندارد، دیالوگ ندارد، مکان ندارد، رحم ندارد، و نوزده دقیقه روان تماشاگر را می‌خراشد و البته که خلق چنین اثری تصادفی نیست، دفعتی نیست، تفننی نیست.

یازاکو، مجتبی رزمی _ واقعا من می‌خواهم بدانم که در پس ذهن مریض، بیمار متعالی فیلمساز چه می‌گذرد که به سراغ سوژه‌ای می‌رود که آزاردهنده است، زبان ندارد، دیالوگ ندارد، مکان ندارد، رحم ندارد، و نوزده دقیقه روان تماشاگر را می‌خراشد و البته که خلق چنین اثری تصادفی نیست، دفعتی نیست، تفننی نیست. یک نوع دغدغه حل نشده است، درد است دردی که فیلمساز حملش می‌کند و اگر حل شدنی بود در همان فیلم آغاج دلن حل می شد، اما جاریست، ادامه دارد، مقدس است یا لعنتی نمی‌دانم. اما قطعا عامدانه است، این فیلم سرگرمی نیست.

فیلمساز زبان ندارد سخن بگوید، مبتذل نیست، و تو اگر زبانش را نداری، سخن نگویی بهتر است. حرف دارد، تو گوشش را داری بشنوی.

وقتی دیل را می‌بینی میخ‌کوب می‌شوی انتظارش را نداری فیلم کوتاه است ولی بلند است، طولانی است، خسته کننده هست، خسته کننده نیست، خسته‌ات می‌کند مثل اینکه چیزی را مثل تف به صورتت پرت می‌کند، پاکش می‌کنی.

محمد، از اینکه صحنه‌ها را لفتش بدهد زجرت بدهد سیاه و سفید بازی کند با موسیقی ذهنت را به چالش بکشد با تصویر بیازارد لذت می‌برد. آخر مگر بریدن یک زبان چقدر دشوار است؟ حالا زبانش را زبان درازش را کوتاه می‌کند، زبانش را می‌برد و می‌خواهد بداند که ما چه فکر می‌کنیم؟ این عتاب است؟ کنجکاوی است؟ واقعا او فکر می‌کند که فقط آیا او فقط متوجه می‌شود درد را و بعد ما می‌فهمیم و چرا دیگران ساکت هستند مگر آنها زندگی نمی‌کنند، تجربه زیستی ندارند؟ نمی‌بینند؟ زبان ندارند؟ باید واقعا همه چیز را بیان کرد؟ متوجه نمی‌شوند؟ نمی‌فهمند؟ تنها زبان سکوت است که آنها را به سخن وا می‌دارد.

محمد هرچه ساخته است فیلم نیست، مانیفست است، بیانیه است، مکتب است، سخنرانی‌ست، بدون یک کلمه. آیا متوجه خواهی شد؟ و ترسم از آن است که روزی محمد فیلم چشم را بسازد، و به سلاخی نگاهت بپردازد، حدقه چشمانت. آرام و با حوصله.

دیل فیلمی است پر از انضباط رنگ و اغتشاش تصویر و اعتصاب صدا، اینجا هیچ چیز عادی نیست، قابل پیش بینی نیست، خام نیست، هر قاب، هر زاویه، تو را مجبور می‌کند که حس کنی، که زجر بکشی، که در آن درد شریک شوی. صداهای گنگ، موسیقی‌های تیز، نور و سایه که مثل اره ذهن و روح تو را می‌برند. هیچ آرامشی، هیچ پاسخ روشنی وجود ندارد. تنها چیزی که می‌ماند، سکوتی خفه‌کننده است که تو را وادار به تجربه کردن می‌کند، نه تماشا کردن.

و باز هم سکوت، انتظار و عصیان، زندگی واقعی، روزمرگی، همه بیرون می‌مانند تو طی نوزده دقیقه‌ی دیل، گرفتار، محصور، مسخ شده‌ای. شاید زبانت باز شود که چرا وقتی زبانت را می‌برند تو ساکتی.

لینک کوتاه : https://yazeco.ir/?p=186725

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.