به گزارش پایگاه خبری یاز اکو، بزرگترین قدرت بیت کوین توانایی جذابیت فکری آن است. می توانید بگویید: این مخالف پول احمقانه است. این خود مدیون یک فناوری جدید است، اما بدون انرژی ایده آل با درخشش ترین ذهنهای جهان از زمان اختراع دوازده سال پیش تاکنون، هیچ چیز بی فایده نخواهد بود.
این یک ایده سیاسی-تکنولوژیکی است که برای جابجایی سیستم بانکی لازم است، به افرادی که قبلاً به سیستم پرداخت جهانی دسترسی نداشته اند، قدرت بانک های مرکزی را برای محافظت در برابر تورم، به طور خلاصه، به چالش می کشد.
فهرست
دنیا را بهتر کنید
محافل بیت کوین با اطمینان می گویند: “پول را درست کن، دنیا را درست کن”، زیرا ارز دیجیتال برای پیروانش چیزی فراتر از یک موضوع حدسی بسیار ناپایدار است (ناگفته نماند که برای خیلی ها هم همینطور است). برای بهبود جهان لازم نیست این تعهدات را باور داشته باشید ، اما هر کسی که می خواهد بفهمد چرا ایده بیت کوین مانند آتش در حال گسترش است نمی تواند سهمگین اتوپیایی ارز جدید را نادیده بگیرد.
معمولاً این جنبش های چپ هستند که متعهد به آرمان شهرهای بهبود جهان هستند – بیت کوین یک پروژه کاملاً چپ نیست. اما همچنین یک پروژه واقعی نیست، اما نسبت به تفسیر یا استفاده سیاسی آن خنثی است. این ممکن است به این دلیل باشد که یک سیستم پولی جدید ، قابل مقایسه با سایر زیرساخت ها مانند اینترنت ، برای ادغام در یک دوگانگی ساده راست چپ بسیار اساسی است.
شاید بتوان اینگونه بیان کرد: یک اردوگاه چپ-آنارشیست و آزادیخواه-راست تر در جامعه بیت کوین وجود دارد. دومی از تورم متنفر است و در استدلال های خود به اقتصاددانان مکتب اتریش، به هایک و میزس اشاره می کند. از طرف دیگر ، نفر اول از نظارت متنفر است و از سایپرپانک های آنارشیست استناد می کند که ، در مانیفست معروف ۱۹۹۲ خود، رمزنگاری را نجات از نظارت کامل در اینترنت می دانستند.
در این محیط بود که ایده پول دیجیتال برای اولین بار ظاهر شد. این دو حرکت در کنار هم زندگی نمی کنند ، اما از یکدیگر یاد گرفته اند و دریافته اند که سنتز به خوبی کار می کند. آنارشیست ها با تئوری پول شروع به کار کردند، آزادیخواهان روحیه مبارزه با آرمانشهر را کشف کردند. همانند دینامیت ، ترکیب دو ماده مختلف باعث ایجاد قدرت انفجاری قابل توجهی می شود.
فناوری بلاک چین
برای درک میزان این قدرت انفجاری، باید به فناوری بلاکچینی که بیت کوین برپایه آن است، نگاه کرد. اینترنت دنیا را کاملاً وارونه کرده است زیرا ارسال اطلاعات به سراسر جهان و در زمان واقعی به طور ناگهانی امکان پذیر بود. چیزی که تاکنون نمی توانستید به صورت دیجیتالی ارسال کنید، ارزش، ابتذال بود: پول. زیرا اینترنت دستگاه کپی برداری است.
وقتی عکس تعطیلات را برای یکی از دوستانم ارسال می کنم، یک نسخه از تصویر را ارسال می کنم. عکس در رایانه من باقی مانده است. این از نظر عکس (اطلاعات) مشکلی ندارد، اما از نظر مالی مشکل است. اگر من آن را برای کسی ارسال می کردم و واقعاً فقط یک کپی بود، باعث می شود که ارزش آنها بلافاصله کاهش یابد.
به همین دلیل است که تقریباً همه روش های پرداخت الکترونیکی که جهان قبل از بیت کوین می دانست، از Visa به PayPal، همیشه توسط یک واسطه انجام می شود، توسط شخص ثالثی که سوابق را نگهداری می کند و اطمینان حاصل می کند که مبلغ از یک ترازنامه و اعتبار دیگر مانده است.
تولد یک رویا
اما این بدان معنی است که: ما هرگز صاحب پول خود نیستیم، بلکه خود را به اشخاص ثالث می سپاریم. که ناراضی cypherpunks است. بیشتر آنها برنامه نویس و ریاضیدان بودند. این شبکه Tor به وجود آمده است که از آن زمان امکان پیدا کردن شبکه بدون شناسایی وجود دارد. برای کل تعیین سرنوشت اطلاعاتی، که برای سایفرپانک ها کاملاً واضح بود، همچنین به یک سیستم پولی در اینترنت نیاز داشت که غیرمتمرکز باشد و از مداخله دولت ها و شرکت ها در امان باشد. این تولد یک رویا بود.
با وجود یک پایگاه داده غیرمتمرکز، اگر دیگر یک نمونه مرکزی برای اعتبار سنجی اعتبار معاملات وجود ندارد، چطور می توانم از شخصی جلوگیری کنم که پول خود را دو بار خرج کند؟ راه حل این مشکل بلاکچین است. این یک راه حل مبتکرانه و بسیار پیچیده است که متأسفانه از توصیف مختصر خلاص می شود.
او شخصیتی را به نام ساتوشی ناکاموتو اختراع کرد که در سال ۲۰۰۸ مقاله سفید بیت کوین را به صورت آنلاین قرار داد، در چند سال اول خودش بیت کوین استخراج کرد و قبل از بازنشستگی در سال ۲۰۱۱ با همفکران خود در انجمن ها تبادل نظر کرد و دیگر از شنیدن سخنانش جلوگیری کرد.
تنها چیزی که ما می دانیم زیرا بیت کوین منبع باز است و همه می توانند همه معاملات را در هر زمان ببینند: ناکاموتو حدود یک میلیون بیت کوین استخراج کرده است. او از آن زمان دیگر آن را لمس نکرده است. اگر او بخواهد این بیت کوین ها را بفروشد ، امروز یکی از ثروتمندترین افراد روی زمین خواهد بود. اما به نظر نمی رسد که نه هوس به شهرت و نه طمع پول ، شخصیت بنیانگذار را تحت تأثیر قرار دهد. در افسانه های بیت کوین از “تصور ناب” صحبت می شود.
طلای دیجیتال
در روزهای اول قرار بود بیت کوین یک سیستم پرداخت باشد. اخیراً ، بحث در مورد طلای دیجیتال جنجالی برپا کرده است: بیت کوین در درجه اول به عنوان ذخیره ارزش مشاهده می شود زیرا تورم زا است. بیش از ۲۱ میلیون بیت کوین وجود نخواهد داشت، که در کد او لنگر دارد. بیت کوین مانند طلا کمیاب است. این اختراع دیجیتالی کمبود است. طلا ارزش خود را دارد زیرا کمیاب است و استخراج آن دشوار است. این مورد در مورد بیت کوین نیز صدق می کند.
برای “استخراج” بیت کوین ، قدرت محاسباتی بالایی لازم است ، مصرف انرژی – این همان چیزی است که اخیراً انتقاد اساسی از پول دیجیتال روی آن متمرکز شده است – بسیار زیاد است. می توان گفت: بیت کوین به معنای واقعی کلمه شرایط استخراج معدن و کثیف یک معدن طلا را در حوزه دیجیتال بازسازی می کند.
هسته اصلی عقاید بیت کوین تمرکز زدایی است. بیت کوین نظیر به نظیر است ، شبکه ای که اختیار کنترل ندارد. اکثر شرکت کنندگان در شبکه تعیین می کنند که بیت کوین چیست. به همین دلیل حمله ، به عنوان مثال توسط دولتها دشوار است. یک سر وجود ندارد که بتوانید برای بیرون بردن هیولا قطع کنید – شما مجبورید خودتان اینترنت را خاموش کنید.
بیت کوین پول افراد مستضعف است
در اینترنت گفته شده است که از این اصل پیروی می کند: «واسطه را بکش!». این فقط تا حدودی درست است: از شر واسطه های قدیمی خلاص شد تا سیستم عامل های جدید را در جای خود قرار دهند – Uber ، Amazon ، Airbnb. فقط بیت کوین واسطه را می کشد زیرا کاملاً غیر متمرکز است. بیت کوین تهدیدی برای اقتصاد سیستم عامل است.
از نظر آندریاس آنتونوپولوس ، یکی از کاریزماتیک ترین منادی های بیت کوین ، بیت کوین پول افراد مستضعف است: حدود دو میلیارد نفر حساب بانکی ندارند، بنابراین آنها اساساً از اقتصاد جهانی کنار گذاشته می شوند.
از طرف دیگر، طبق گفته آنتونوپولوس، یک تلفن همراه قدیمی نوکیا برای انجام معامله با بیت کوین کافی است. و بانک جهانی به اصطلاح حواله ها، پولی را که مهاجران به کشورهای مبدا خود منتقل می کنند، ۷۰۰ میلیارد دلار تخمین می زند. بیشتر این انتقال ها از طریق Western Union انجام می شود که تا ۲۰ درصد هزینه – از فقیرترین افراد جامعه دریافت می کند.
ارز فقط برای اعصاب قوی
اما جامعه بیت کوین علی رغم ادعای کاملاً دموکراتیک خود ، گاهی در دام فرقه شخصیت قرار می گیرد. این احتمالاً مربوط به نوسانات شدید است: مانند همه پول ، بیت کوین کاملاً تخیلی است ، و ارزشی دارد که مردم به آن نسبت می دهند.
اما از آنجا که برخلاف طلا ، این سابقه چندین هزار ساله را ایجاد نمی کند که باعث ایجاد اعتماد می شود ، هیچ کس نمی داند که آیا داستان ممکن است مانند یک حباب ترکیده باشد یا خیر. اعصاب لبه دار هستند. در این شرایط ، هر تشویقی با سعادت پذیرفته می شود.
شش ماه پیش که تسلا یکی از اولین شرکت های بورسی بود که بیت کوین را در ترازنامه خود قرار داد ، این یک افتخار برای بیت کوین و پیروان آن بود. وقتی ایلان ماسک اعلام کرد که در آینده می توانید هزینه تسلا را با بیت کوین پرداخت کنید ، در آسمان هفتم بودید. مشک را مانند یک قدیس می پرستیدند.
بحران اقتصاد جهانی و محبوبیت بیت کوین
با این تفاوت که کمی بعد، ماسک ترول پر پرواز توئیتر “ناگهان” می خواست تعادل اکولوژیکی پول دیجیتال را کشف کند و دوباره از بیت کوین فاصله بگیرد – عقب نشینی از عشق که منجر به کاهش واقعی قیمت شد. از آن زمان ، ماسک به شدت در جامعه مورد نفرت قرار گرفت. (وقتی او در این هفته کمی دوستانه بود، قیمت بیت کوین سریعاً دوباره افزایش یافت.) این واقعیت که بیت کوین طی این سالها محبوبیت بیشتری پیدا کرده است، به بحران اقتصاد جهانی مربوط می شود.
اگر به نمودار بیت کوین نگاهی بیندازید، به سرعت می بینید که به موازات بحران های عمده مالی ۱۵ سال گذشته پیش می رود. بیت کوین اندکی پس از بحران مالی اختراع شد ، به عنوان یک پاسخ به یک سیستم مالی فاسد که در آن بانک ها شرط بندی های خطرناک انجام می دادند بدون اینکه مسئولیت عواقب فاجعه بار آن را بر عهده بگیرند: خیلی بزرگ برای شکست – دولت ها بانک ها را شلوغ کردند و آنها را پیچاندند دنبال کنید- افزایش هزینه ها به صورت کاهش ارزش پول و افزایش بدهی به جامعه.
پولی که قابل دستکاری نیست
بنابرای ، در جامعه بیت کوین ، بیوگرافی سیاسی شدن که در نگاه اول تعجب آور است، غیر معمول نیست: از اشغال وال استریت گرفته تا بیت کوین. بسیاری از جوانان، که قلب آنها برای وال استریت اشغال می کند، بیت کوین را کشف کردند، زیرا آنها ناگهان فهمیدند که باور اینکه مقررات بیشتر دولت می تواند قدرت وال استریت را از قدرت منصرف کند، در حقیقت ایالت، بانکهای مرکزی و وال استریت زیر پتو بود بی معنی بود. به نظر آنها پاسخ دقیق تر پول غیرمتمرکز بود که مسئولیت شخصی را از همه طلب می کرد و قابل دستکاری نیست.
شهود کلاسیک چپ فرض می کند که مفهوم مسئولیت شخصی اساساً فردگرایی بی ملاحظه و فرار از جامعه همبستگی است. همبستگی اساساً به عنوان نوعی توانمند سازی دولت درک می شود. جهان بینی بیت کوین این موضوع را برمی گرداند: اگر قدرت دولت برای اقدام در جهت صرفه جویی در بانک ها و کاهش ارزش پول موجودی باشد ، سیاست پولی دولت ابزاری برای عدالت نیست.
این لحظه ای بود که یک جوان چپگرا قبلاً ناگهان مکتب تئوری پول در اتریش را کشف کرد و رسانه ای از رهایی و آزادی را در یک سیستم پولی غیرمتمرکز تشخیص داد. فردریش فون هایک یک بار در ایده خصوصی سازی پول غرق شده بود. او می دانست که این غیرواقعی است ، اما به نفع آزادی فکر می کرد که این حداقل یک فکر خوب است. ۳۰ سال پس از مرگ وی ، رویای پولی که توسط دولت قابل دستکاری نباشد عملی است.
لازم نیست این ترکیب ایده ها را تأیید کنید، اما هر کسی که بخواهد جنبش بیت کوین را درک کند نمی تواند از این نقطه اوج اجتناب کند وقتی که انرژی های اجتماعی از اشغال وال استریت به درون کریپتو-اکوسفر سرازیر می شود. این یک روایت کلیدی است.
جنبش تورم زدایی بیت کوین
فکر کردن در مورد پول به هر حال به یک روند جدید تبدیل شده است ، احتمالاً از خستگی ناشی از سیاست های هویت بیش از حد بیدار. در ابتدا کلمه جادویی جدید این بود: MMT – نظریه مدرن پول. MMT یک تئوری چپ کلاسیک است که معتقد است دولت به نام عدالت اجتماعی از قدرت کنترل فوق العاده ای برخوردار است و چاپ پول وسیله انتخاب سیاست توزیع مجدد است.
بیت کوین یک ضد موضع آزادیخواهانه برای MMT است: از نظر آنها ، مبالغ هنگفتی که بانکهای مرکزی به بازار می فرستند همیشه در سیستم مالی گیر می کنند ، فقط اطمینان می دهند که قیمت خانه و قیمت سهام افزایش می یابد (تورم قیمت دارایی) ، ثروتمندان در حال حاضر حتی ثروتمندتر می شوند ، در حالی که مرد کوچک مجبور است با نرخ سود منفی و تورم حساب پس انداز خود حساب کند.
بیت کوین ها کلمه تورم را با انزجار به کار می برند. از آنجا که بسیاری از رژیم های استبدادی (به غیر از چین) رژیم های تورمی هستند، بیت کوین تورم زدایی نوید بزرگی در کشورهایی مانند نیجریه یا ترکیه است. و بنابراین، احتمالاً برای اولین بار در تاریخ، تورم زدایی به شعار یک جنبش سیاسی شورشی با هدف براندازی نظام تبدیل شد.
تاریخچه بیت کوین نیز واکنشی به وقایع سیاست پولی دهه گذشته است: هنگامی که حساب های بانکی در بحران قبرس در سال ۲۰۱۳ مسدود شد، بیت کوین برای اولین بار به ارزش ۱۰۰ دلار رسید. هنگامی که یونان مجبور شد کنترل های سرمایه را در سال ۲۰۱۵ معرفی کند، قیمت بیت کوین ۳۰۰ دلار بود. و آخرین حرکات آن، با بالاترین رقم کمی در حدود ۶۳۰۰۰ دلار در آوریل سال جاری، احتمالاً به دلیل گسترش مجدد عرضه پول توسط بانک های مرکزی در واکنش به همه گیر شدن، تقویت شده است.
نکته منفی بیت کوین ناتوانی کشورها است
عدم تمرکز و مسئولیت شخصی به طور مشخص با بیت کوین بیان می شود: اگر کد دسترسی ۲۴ کلمه ای را به کیف پول سرد خود ، یک کیف پول آفلاین دیجیتال ، فراموش کنید ، سکه های خود را برای همیشه از دست داده اید: هیچ مقام بالاتری نمی تواند به شما کمک کند. اگر کسی بخواهد بفهمد چرا بیت کوین یک جنبش احیای سیاسی جدید ایجاد کرده است ، این اخلاق مسئولیت پذیری بسیار مهم است. در حالی که ایده های جدید مترقی تمایل به چپ گرایی و تمرکز دوستانه دارند (ایالات باید سرمایه را محدود کرده و جریان پول را کنترل کنند و در صورت وجود تنگناهای نقدینگی تورم را تضمین کنند) ، کودکان بیت کوین نسبت به تمرکز شک دارند. آزادی نیز به معنای تعیین سرنوشت پولی است.
نکته منفی این تعیین سرنوشت: بیت کوین قدرت فعالیت بانک های مرکزی را از آنها سلب می کند. او می تواند سیاست پولی آنها را به یک شمشیر بلانت تبدیل کند. آیا ایالات متحده با این عدم قدرت مواجه می شوند یا بیت کوین را ممنوع می کنند؟ همه چیز باز است احتمال ثروتمند شدن با بیت کوین همان احتمال از دست دادن کل پول شما است. اما روح این ایده در حال حاضر از بطری خارج شده است.
بیت کوین ارز رسمی السالوادور
اولین کشورهایی مانند السالوادور در حال حاضر آن را ارز رسمی می کنند، در حالی که کشورهایی مانند نیجریه و ترکیه کم و بیش آن را ممنوع کرده اند. بسیاری از بیت کوین ها در حال آماده شدن برای عقب نشینی در منجنیق هستند.
برای یک جهان پسند رمانتیک ، غیرقانونی بودن شکل خوبی است. با این حال، احتمالاً، این اتفاق خواهد افتاد همانطور که همیشه روی زمین اتفاق افتاده است: بیت کوین دنیا را از شر همه شرها نجات نمی دهد، در عوض با تنظیم مناسب، وجود خود را به عنوان شکل جدیدی از سرمایه گذاری در جایی با برابری طلا پیدا خواهد کرد. و شاید این به بانکهای مرکزی کمک کند تا راه خود را برای بازگشت به یک سیاست پولی غیر انبساطی پیدا کنند. بیشتر چیزهای زندگی دیالکتیک است.