از خودمان میپرسیم تبریز شهر زیباییست؟ شاید چون آن را دوست داریم بگوییم بله و همزمان در تصورمان آن بخشی از تبریز را مرور کنیم که برایمان تصویر قشنگتری دارد و شاید اگر پاسخمان را خیلی جدی بگیریم، دست به دامن «باب راس» ذهنمان شویم که ذوق کند و قلم رنگیاش را به واقعیت تصویر ببرد و دلش بخواهد جایی از آن بوتهای بکارد، نیمکتی بنشاند و لبخندی بر لبمان نقش کند.
المانهای شهری یکی از اتفاقاتیست که علاوه بر رویکرد فرهنگی آن، حرکتیست برای ایجاد تنوع و زیبایی در شهر. اما آیا روندی که طی میکند و نتیجهای که میگیرد چقدر رضایتبخش است؟
یاز اکو در راستای پرداخت به زیباسازی و مسایل شهری دست به مجموعه گفتارهایی در این خصوص کرده است که به صورت سلسله وار روزهای یکشنبه منتشر خواهد شد.
محمدشیری سقای؛ مجسمهساز
او چیدمان قایقها و موشکهای کاغذی تحت عنوان «جستو خیز» برای میدان فهمیده، نقاشی دیواری میدان رسالت با عنوان دریاچه ارومیه و المان صدای بهار که در پایان سال ۱۳۹۹ در چهار راه ۱۷شهریور نصب شده را در کارنامهی همکاری شهری خود دارد.
المانهای شهری چرا و کی متولد میشوند؟
«المانها و مجسمهها، تحت عناوین یا مفاهیمی ساخته میشوند تا فضاهای شهری را منسجم و به آن نظم ببخشند. مجسمه و المانها، گویای هویت و تاریخی از یک منطقه یا شهر یا کشور هستند که آنرا به زبان تجسمی برای شهروندان و مخاطبان بازگو میکنند و در عین حال زیبایی بصری را بهارمغان میآورند و در میان این همه شلوغی و فضای آلوده بصری، تلنگری بر ذهن خستهی یک شهروند میزنند و او را برای لحظاتی درگیر میکنند و مفهوم یا بیانی را انتقال میدهند.
در زمینهی مجسمه و المانهای شهری، قسمت عمدهی سفارشات شهرداری تبریز مربوط به مناسبتهای خاصی است. برای مثال عید نوروز را در نظر میگیریم که یا شهرداری بهشکل فراخوان اقدام میکند و یا هنرمندان اگر طرحی دارند شخصاً به سازمانهای زیباسازی مناطق و یا سازمان فضای سبز مراجعه کرده و طرح و ماکت خود را ارائه میدهند تا در کمیتهای متشکل از چند هنرمند و کارشناسان شهرداری بررسی شود که تائید یا رد می شوند. در صورت تائید طرح یا ماکت با طی کردن روال اداری که ممکن است ماهها طول بکشد، قرارداد امضا میشود و طرح به مرحلهی اجرا میرسد و در مدت کوتاهی اجرا و در گوشهای از شهر نصب میشود.»
هنرمندهایی بودهاند که بهخاطر بدهی به زندان افتادهاند
«بعد از نصب، دویدنها و دردسرهایی که هنرمندان دچار آن میشوند، بدترین و فجیعترین قسمت کار شروع می شود. یعنی هنرمندی در ساخت اثر تا ریال آخر جیبش را هزینه و صرف ساخت یک اثر میکند، در حالیکه ماهها طول خواهد کشید تا قسمتی از دستمزد هنرمند پرداخت شود که قبلاً هم دیده شده هنرمند بهخاطر بدهی و مشکلات حتی زندانی شده و یا دچار مشکلاتی دیگر شده است و هیچ مدیری هم پاسخگو نبوده است.
میزان رضایتم از همکاری با شهرداری تبریز خیلی کم و قابل قبول نیست و در واقع بهخاطر احساس مسئولیت و وظیفهای که در مقابل جامعهای که در آن زندگی میکنیم داریم، کار را انجام میدهیم تا بتوانیم در اشاعهی فرهنگ اجتماعی، نقش بهتری ایفا کنیم.»