یاز اکو؛ سجاد بهزادی؛( دانشجوی دکتری جامعه شناسی)- “حدود ۴۰ میلیون نفر از جمعیت کشور نیاز به کمک فوری وآنی دارند.” این را رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس انقلابی می گوید. “فقر و بیکاری از یک سو و گرانی ارزاق عمومی و اجناس از سوی دیگر، کمر مردم را خم کرده است.” این را هم آیت الله نوری همدانی از مراجع تقلید گفته است.
نگرانی شدید وهشدارهایی کم سابقه از وضعیت جامعه ایران، دیگر موضوعی نیست که بتوان آن را پنهان کرد ویا اینکه از مردم انتظار داشت برای مدتی طولانی شکیبا باشند و دندان بر جگر بگذارند.جامعه در نبردی تمام عیار با دشمن بیرونی و داخلی قرار دارد.
شبیه این هشدارها سازمان ملل برای جامعه افغانستان صادر می کند و در کمتر کشوری وضعیت، مانند ایران است.
به عنوان مثال برنامه جهانی غذایی میگوید “بیش از نیمی از جمعیت کشور افغانستان (حدود ۲۲ میلیون نفر) ممکن است امنیت غذایی نداشته باشند. از سویی هم ممکن است حدود ۳.۲ میلیون کودک زیر پنج ساله به سوءتغذیه حاد دچار شوند.” هشدارهایی که برای جامعه ایران با آن همه منابع سرشار وظرفیت های اقتصادی که دارد صادر می شود؛ مانند کشور بحران زده افغانستان است که طالبان در وضعیت جنگی وبی دولتی آنجا را اداره می کند.
دیگر کمتر کسی تردید دارد که طبقه متوسط و پایین جامعه ایران در نبردی سخت و کم سابقه با معیشت واقتصاد وآسیب های اجتماعی، روز را شب می کند.
وقتی مرکز آمار ایران در تازه ترین گزارش خود” نرخ تورم موادغذایی در مهرماه امسال را بیش از ۶۱ درصد اعلام می کند” یعنی جنگی تمام عیار طبقه متوسط و پایین جامعه را گرفتار کرده است و حال این طبقه دم به دم سخت تر می شود.
وقتی گفته می شود تهران سالانه ۱۸ تا ۲۵ سانت نشست میکند؛ یعنی جنگی تمام عیار با طبیعت در حال انجام است وهر لحظه معلوم نیست زمین در کجای این سرزمین دهان باز کند و جمعیتی را در خود ببلعد.
وقتی از رکوردهای جدید افزایش قیمت خوراکیها، طی تنها چند ماه سخن به میان می آید؛ یعنی جامعه در التهاب و نگرانی شب بر بالین می گذارد.مدام شنیده می شود رشد ۵۶ درصدی قیمت برنج تا افزایش ۱۰۸ درصدی قیمت لبنیات و ۱۲۲ درصدی قیمت گوجه و… قیمت هایی که همواره در حال رشد هستند.
تورم مهمترین مسئله ای است که در جامعه ایران از تب و تاب نمی افتد و آرامشی بر بازار حاکم نمی شود و پیکان نرخ محصولات غذایی که مردم روزانه مصرف میکنند، همچنان رو به بالا است.
وقتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در گزارشی رسمی اعلام می کند” حدود ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق زندگی میکردند.” این بحران به معنی جنگی تمام عیار میان طبقات بزرگی از جامعه است.فقر مطلق به فقری گفته می شود که فرد در جامعه و در نبردی نابرابر با نیروهائی است که مانع بدست آمدن لقمه ای نان برای او می شود و حیات فرد به خطر افتاده است وچیزی برای از دست دادن ندارد.
جامعه ایران حتی در نبردی نابرابر در فضای مجازی قرار دارد. یکی برای کسب وکار آنجا فعالیت دارد و دیگری هم اخبار روز را در آن جستجو می کند.اما بیشتر این شبکه ها یا فیلتر هستند و یا هر روز تهدید به فیلترینگ می شوند. شبکه های اجتماعی در بسیاری از کشورهای جهان فرصت کسب وکار و رفاه جامعه است اما در ایران در مواردی حتی گفته می شود” فضای مجازی از ابزارهای گناه و تضییع حقوق دیگران است.”
چه باید کرد؛ تلاش شبانه روزی در داخل و پیگیر رتق وفتق امور مبتلا به جامعه کار بیهوده ای نیست اما کافی هم نیست وبه عبارتی مشکلات را ریشه ای و پایدار حل نمی کند.
باید به دریای بیکران ارتباط با جهان خارج متصل بود.این مسیر تمام جوامع توسعه یافته بوده وخواهد بود.
نسبت جهانی شدن و درهم تنیده شدن با آموزه های دنیای پیرامون، هیچ مغایرتی با توسعه و پیشرفت ندارد. جهانی شدن مقابل عدالت هم نیست وچه بسا حالا که کشور را بی عدالتی فرا گرفته است بتوانیم با نگاه کانتی عدالت را در ذات جهانی شدن پیدا کنیم.
اگر آگاه باشیم و با برنامه و تدبیر رفتار کنیم؛ جهان سرمایه داری ومدرنیته هم ما را نخواهد بلعید. بخش مهمی از نبرد نابرابری که جامعه در درون با آن دست وپنجه نرم می کند به خاطر نبردی است که لایه های قدرت سال های سال است در برون با آن سرگرم هستند.
اجازه ندهید بیش از این در چنگ قدرت ها گرفتار شویم و پیوسته در هوای روزهای بهتر، در رویا به سر ببریم. واقعیت ها را ببینید تا جامعه از سیل هایی که ویران می کند آسوده شود ونبردها اندکی پایان یابد.