به گزارش پایگاه خبری یاز اکو به نقل از عصر ایران، وی همزمان بر این موضوع تأکید دارد که «تا بهحال هیچ تشکیلاتی در ایران ایجاد نشده که در آن محققان حوزۀ خانواده بتوانند طرح و برنامههای خود را برای کاهش این آسیبها و بهبود وضعیت خانوادۀ ایرانی ارائه دهند.»
سخنان و نظرات مرتضی منادی (جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا) که در جلسۀ هجدهم “پنجشنبههای پرسش و پاسخ” با عنوان «وضعیت خانواده در عصر ارتباطات» به میزبانی زهره دودانگه در صفحۀ رسمی انسانشناسی و فرهنگ برگزار شد را در ادامه میخوانید.
گفتنی است پرسشهایی که مرتضی منادی در این جلسه به آنها پاسخ داد، در قالب عناوین ذیل ارائه شده است:
فهرست
اهمیت نهاد خانواده در جامعه
در ابتدای جلسه، مرتضی منادی دربارۀ پیشینۀ مطالعات خود در زمینۀ زندگی جوانان در سالهای ۱۳۷۲ الی ۱۳۷۴ سخن گفت و شرحی از پژوهشهایش دربارۀ منابع و نهادهای پیرامون جوانان (خانواده، آموزشوپرورش و رسانه) ارائه کرد.
منادی گفت که در مطالعات میدانی خود در آن سالها دریافت که بخشی از جوانان تحت تأثیر خانوادههای خود هستند و بخشی خیر. در اینباره وی به دیدگاه اتو کلاینبرگ (Otto Klineberg)، روانشناس آمریکایی، اشاره کرد که انسانها در ارتباط با گروه، خواسته یا ناخواسته، از آن گروه تأثیر میگیرند که گاه این تأثیرپذیری موافق و گاه مخالف آن است؛
بنابراین بعضی خانوادهها در جذب جوانهایشان موفق بودند، در غیر این صورت نهادهای دیگر (از جمله نهادهای آموزشی و رسانهها) بر جوانان تأثیرگذاری بیشتری داشتهاند.
وی افزود که برای یافتن چرایی این موضوع، به پژوهش دربارۀ خانواده روی آورد و پژوهش خود را در مقطع دکتری در حوزۀ خانواده ادامه داد.
منادی در ادامه به این موضوع پرداخت که در پژوهشهایی که وی دربارۀ نهاد خانواده انجام داده، به این نتیجه رسیده که خانواده سرمایۀ اجتماعی مهمی است و قدرت آن قدرت جامعه را نشان میدهد. او با تکیه بر دیدگاه جامعهشناس فرانسوی با نام فدریک لوپلی افزود که خانواده در اکثر موارد انعکاس جامعه است؛ یعنی خانواده هرچه را که در جامعه میگذرد، جذب میکند و بازتاب میدهد. منادی همچنین گفت که در خلال سی سال گذشته دریافته که در همهجای دنیا نهاد خانواده دستخوش تغییر شده، اما در جامعۀ ایران این تغییرات شدت، سرعت و عمق بیشتری داشته است.
رابطۀ خانوادۀ ایرانی با فناوری
منادی گفت که تغییرات جامعۀ ما تنها متأثر از فناوری نیست، اما فناوری نقشی کلیدی در این تحولات داشته است. به نظر منادی، تغییرات خانواده در جامعۀ ایران شامل موارد ذیل است:
خانوادۀ گسترده تبدیل به انواعی از خانواده با بُعد کوچکتر شده است: خانوادۀ هستهای، خانوادۀ تکوالد، خانوادۀ فاقد فرزند، خانوادۀ همجنسگرا و …
ازدواج سفید یا همباشی در حال افزایش است.
طلاق در حال افزایش است (از هر ۲٫۲ ازدواج یک مورد طلاق ثبت میشود).
سن ازدواج در حال افزایش و تعداد ازدواج در حال کاهش است.
فرزندآوری از سویی در حال کاهش است و از سوی دیگر دیرتر صورت میگیرد.
تک فرزندی در حال افزایش است.
این تصویر کلی وضعیت جامعه است، که بدون شک بخشی متأثر از فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بخشی متأثر از سیاستهای نادرست و بخشی نیز متأثر از رسانههاست. به نظر منادی، اکثر خانوادهها تصور میکنند که این تغییرات عمدتاً متأثر از رسانههاست و سعی بر کنترل تأثیر رسانه بر فرزندان خود دارند؛ اما توفیق چندانی نیافتهاند.
تأثیر فناوری بر خانواده: مسئلۀ اجتماعی یا تغییر طبیعی
به نظر مرتضی منادی، مسئلۀ جامعۀ ما آن است که تغییرات نسلی سریعتر از سایر نقاط جهان است. وی در اینباره ادامه داد که طی پژوهشهایش دربارۀ جوانان دریافته که نسل جدید متولد شده پس از انقلاب با خانوادههای خود کاملاً در تضاد هستند. به نظر منادی این یک تغییر طبیعی نیست. تغییر زمانی طبیعی است که رادیکال نباشد و ماهیت تدریجی داشته باشد. در غیرصورت، تغییرات سریع را باید رویدادی اجتماعی تلقی کرد و به آن توجه داشت.
ابزارهای ارتباطی و روابط میان اعضای خانواده
از نظر مرتضی منادی، ابزارهای ارتباطی رابطۀ میان افراد خانواده را تحتالشعاع قرار داده است. وی گفت: در دورۀ کودکی و نوجوانی نسل ما، در مهمانیها دور یکدیگر مینشستیم و به صحبتهای بزرگان خانواده گوش میدادیم؛ بدین ترتیب اطلاعات واقعی دریافت میکردیم و از تجربههایشان استفاده میکردیم. اما مهمانیهای امروز به شکل دیگری برگزار میشود و در آنها هرکسی با تلفن هوشمند خود مشغول به کار است.
منادی افزود که وی پژوهشی دربارۀ آلزایمر نیز انجام داده است. به نظر او یکی از دلایل افزایش آلزایمر در جامعه کاهش گفتوگوی میان نسلی است؛ در گذشته سالخوردگان خانواده همواره در حال «انبارگردانی» ذهن خود و انتقال اطلاعات به نسل جوان بودند؛ اما امروز چنین نیست و همین موجب افزایش احتمال آلزایمر در سالمندان شده است.
وی افزود: ما از سویی با اطلاعات عمومی سروکار داریم که اینترنت در اختیارمان قرار داده است. دسترسی به این اطلاعات این تصور را برای بسیاری به وجود آورده که همه چیز را میدانند، در حالیکه آگاهیشان از موضوعات سطحی است و به تعبیری اطلاعاتشان ویکیپدیایی است. نوع دیگر اطلاعات، اطلاعات علمی و سیستماتیک است که در دانشگاهها تولید میشود، و با توجه به تعداد دانشگاهها و تحصیلکردگان، به نظر میرسد که جامعۀ ما در این زمینه وضعیت نسبتاً خوبی دارد. اما اگر آگاهی را ملاک قرار دهیم، به نظر میرسد که آگاهی مردم جامعۀ ما کاهش پیدا کرده است. در گذشته، جوانان از تجربۀ عملی نسل پیش از خود استفاده میکردند؛ اما امروز به سبب اطلاعات سطحی که در جامعه گسترش یافته، توهم آگاهی در میان بخشی از مردم از جمله جوانان به وجود آمده و همین موضوع شکاف نسلی را افزایش داده است.
فواید ابزارهای ارتباطی فناورانه برای بهبود روابط خانوادگی
به گفتۀ منادی جامعۀ ما یک جامعۀ اپیدمیک است. جامعۀ ما کمتر تفکر میکند و کمتر آگاه است. بدینترتیب در جامعه از رفتارها بدون تفکر و به صورت وسیعی الگوبرداری میشود. در این زمینه میتوان به مسائلی مثل طلاق، تمهای تولد، برگزاری کریسمس و هالووین و … اشاره کرد. یا حتی دربارۀ رفتارهای فرهنگی نیز میتوان همین عدمآگاهی را مشاهده کرد؛ چنانکه بسیاری برای مثال تئاتر میروند، اما تئاتر را نمیشناسند.
منادی معتقد است که رسانهها تیغ دولبه هستند؛ یعنی علاوه بر آسیبهایی که به آن اشاره شد، پیامدهای مثبت نیز دارند. وی افزود: بوردیو میگوید همهچیز اجتماعی است. من میخواهم بگویم همهچیز، جز فیزیک، اکتسابی است. بنابراین میتوان از رسانهها نیز استفادۀ مثبت کرد. برای مثال میتوان به این نکته توجه کرد که در جامعه از برنامههای فرهنگی، سخنرانیها، میزگردها و … چقدر استقبال میشود و در مقابل سریالها، محتوای زرد و … چقدر مخاطب دارد. ما میتوانیم به مردم آموزش بدهیم که از برنامههای خوب رسانهها استفاده کنند.
مکانیزم تأثیرگذاری رسانه بر طلاق
به نظر منادی، رسانهها تأثیر جدی بر اذهان و تفکرات مردم دارند و از این رهگذر میتوانند بر رواج طلاق در جامعه تأثیرگذار باشند و برعکس. برای مثال میتوان به نوع زندگیهای خانوادگی که در سریالها نمایش داده میشود، توجه کرد که میتواند (برای مثال) بر خواستهها و انتظارات جوانان از زندگی مشترک موثر باشد؛ یا مثلاً نمایش زندگیهای خانوادگی متلاشی در فیلمها و سریالها، غالباً موجب میشود که افراد با آن احساس همذاتپنداری و از آن تقلید کنند. حتی میتوان به برنامههای مشاوره و روانشناسی در رسانههای داخلی و خارجی اشاره کرد که بعضا به مخاطبانی که با آنها تماس میگیرند، به راحتی گزینۀ طلاق را پیشنهاد میکنند. بنابراین نباید از کنار برنامههای رسانهای به سادگی گذشت، زیرا آنها معرف نوعی از فرهنگ هستند و آن را آگاهانه یا ناخودآگاه ترویج میکنند.
تأثیرگذاری رسانه و فناوری بر روابط خانوادگی
منادی گفت: خانواده نخستین نهاد بشری است که اکثر متفکران از حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، فلسفه و … به آن پرداختهاند. خانواده نخستین آموزشگاه انسان است. کوچک شدن بعد خانواده و تک فرزندشدن آنها موجب کاهش گفتوگو در خانواده میشود. مطالعات من و دانشجویانم نشان میدهد که گفتوگو در خانوادۀ ایرانی در حال کاهش است. برای مثال من از دانشجوهای خود در مقاطع مختلف خواستم که میزان گفتوگو در خانوادههای خود را گزارش دهند. نتایج نشان میدهد که گفتوگو در خانوادهها بسیار کم است. بازتاب این وضعیت را در جامعه و در روابط میان طبقات اجتماعی نیز میتوان دید؛ وقتی در خانواده میان زن و شوهر گفتوگو نیست، آنها هم یکدیگر را کمتر می شناسند و هم نمیتوانند برای فرزندان خود الگوی گفتوگو باشند. منادی این سوال را مطرح کرد که چقدر در خانوادههای ایرانی میان والدین و فرزندان گفتوگو هست؟ آنچه بیشتر رواج دارد گفتوشنود است نه گفتوگو.
به نظر منادی، کاهش گفتوگو موجب کاهش روابط عاطفی در جامعه میشود؛ و این خود از علل افزایش اختلالات روانشناسی است. وی افزود: در همایش بینالمللی روانشناسی در دانشگاه الزهرا، در سال ۱۳۹۷، دکتر اللهیاری رئیس وقت انجمن روانشناسی و مشاورۀ ایران اعلام کردند که ۲۵ درصد از مردم جامعۀ ایران اختلالات روانی دارند. به نظر میرسد که از علل این موضوع کاهش روابط و عاطفه است که موجب کاهش اعتماد و سرمایۀ اجتماعی در خانواده و جامعه شده است.
البته مرتضی منادی اشاره کرد که امیدواریهایی نیز در جامعۀ ایرانی وجود دارد. او گفت: من پژوهشی را انجام دادهام دربارۀ اینکه اگر دانشجویان پولی داشته باشند، آن را صرف چه چیزی خواهند کرد. در دورۀ دانشجویی من نیز اساتید این سوال را از ما میپرسیدند و پاسخ دانشجویان عموماً به این ترتیب بود: تئاتر، کنسرت، سینما، کتاب، رستوران. نتایج پژوهش من در همین زمینه، در ایران، نشان داد که در میان نسل جدید تمایل به خرید کتاب در حال افزایش است. همچنین مقالهای از دکتر آزاد ارمکی میخواندم که ۲۵۰۰ کافه در تهران وجود دارد. باید توجه داشت که اتفاقی که در کافهها رخ میدهد گفتوگو در میان جوانان است.
منادی در جمعبندی سخنان خود گفت: به طور کلی اگر ما بتوانیم رابطه، وضعیت عاطفی و اعتماد اجتماعی را افزایش دهیم، موجب افزایش گفتوگو در خانواده و جامعه میشویم و این موجب افزایش سرمایۀ اجتماعی میشود. اما با توجه به شواهد و آمارهای موجود میتوان گفت که خانوادۀ ایرانی در حال فروپاشی است.
محول شدن کارکردهای خانواده به فناوری و رسانه
منادی در پاسخ به این پرسش که آیا محول شدن بخشی از کارکردهای خانواده به فناوری آسیبزاست، پاسخ داد هم آری و هم خیر. وی اشاره کرد که پس از انقلاب صنعتی، تربیت و آموزش فرزندان بیشتر به نهاد آموزشوپرورش واگذار شد. امروزه، به ویژه پس از کرونا، رسانهها و به ویژه فضای مجازی، حتی بیش از آموزش و پرورش، در حال برعهده گرفتن آموزش فرزندان خانوادهها هستند.
به نظر منادی در سیستم آموزشوپرورشی که کیفیت خوبی داشته باشد و معلمان از شرایط مناسبی برخوردار باشند، واگذار شدن آموزش فرزندان به نهاد مدرسه نتایج مطلوبی داشته است؛ اما در جامعۀ ایران چنین اتفاقی در آموزش و پرورش رخ نمیدهد. وی گفت: برخی از دانشجویان من پژوهشهایی دربارۀ کتابهای درسی انجام دادهاند که نشان میدهد این کتابها در آموزش و انتقال آموزههای فرهنگی موفق نیستند. از سوی دیگر معلمان و حتی اساتید دانشگاهی جایگاه خوبی در جامعه ندارند و به ویژه دغدغههای مالی زیادی دارند؛ در نتیجه نمیتوانند مفید باشند.
منادی افزود: حال که رسانهها در حال برعهده گرفتن نقش آموزشی فرزندان هستند، با توجه به رواج محتوای زردی که در آنها وجود دارد، تأثیرات منفی قابل پیشبینی است. به طور کلی در ایران، نهاد آموزش و پرورش خروجی خوبی نداشته است. رسانهها نیز به همین ترتیب نتوانستهاند از امکانات خود استفادۀ بهینهای کنند و سهمی در تربیت و آموزش کودکان و جوانان داشته باشند.
الگوهای تربیتی خانوادۀ ایرانی
منادی گفت: از کارهای پژوهشی من شیوۀ فرزندپروری است و آن را به سه شیوۀ دموکراتیک، آزادی و استبدادی تقسیمبندی کردهام. خانوادههای ایرانی عمدتاً شیوههای فرزندپروری استبدادی را در خود دارند. برخی دیگر شیوههای فرزندپروری آزادی را دارند و تصور میکنند درکشورهای غربی نیز چنین است. اما در اروپا شیوههای فرزندپروری عمدتاً دموکراتیک است.
از دیدگاه منادی در ایران شیوههای فرزندپروری دموکراتیک رایج نیست. یعنی والدین با فرزندان گفتوگو ندارند، تصمیمگیریها را اکثراً والدین انجام میدهند و از فرزندانشان نظرخواهی نمیکنند. در مقابل، برای مثال در فرانسه مشاهدات نشان میدهد که شیوههای فرزندپروری عمدتاً دموکراتیک است؛ یعنی فرزند برای والدین جایگاه دارد و عزتنفس در او پرورش یافته است. البته باید توجه داشت که فضای کلی جامعه نیز در شیوههای فرزندپروری خانوادهها موثر است.
به نظر منادی، شیوۀ فرزندپروری دموکراتیک موجب اعتماد و رابطۀ دوستانه میان والدین و فرزندان میشود. در گفتوگو، فرزندان بیشتر به والدین و گفتههایشان اعتماد میکنند و توصیههایشان را میپذیرند.
مرزبندی سنی در خانواده در استفاده از فناوری
به نظر منادی دو نکته در موضوع سن وجود دارد. اولین مسئله سطح است: به کودکی که هنوز در حال فراگیری اعداد است، نمیتوان جدول ضرب یا انتگرال درس داد. در خانواده نیز چنین است. دومین نکته آن است که فضای مجازی برای همۀ سنین نیست. برخی مطالب مناسب سنین خاصی است. البته رابطۀ دوستانه با فرزندان، اعتماد و همچنین آموزش صحیح خانواده موجب میشود که به کنترل نوع استفادۀ فرزندان از تلفن هوشمند و فضای مجازی نیاز کمتری وجود داشته باشد.
منادی گفت: ما آموزش صحیحی برای خانواده نداریم. کلاسهای شبهعلمی که در این زمینه برگزار میشود، به خانوادهها توهم آگاهی داده است. منادی با اشاره به گفتۀ آقای دکتر خسرو باقری در کتاب گفتگوی معلم و فیلسوف گفت که آموزش باید موجب تحول شود؛ اما این کلاسها که حاوی مطالب سادهانگارانه و شبهعلمی است، قادر به ایجاد تحول در خانوادهها و والدین نیستند. اگر متخصصان واقعی در فضای مجازی آموزشهای واقعی به خانواده دهند، فرزندان با وضعیت روانی و تربیتی بهتری به جامعه وارد میشوند.
ارتباط با فرهنگهای دیگر از طریق رسانهها
به نظر منادی، فرهنگها هریک نکات برجستهای دارند. اگر من این توانایی را داشته باشم که بخشهای خوب فرهنگ غربی را ببینم، فضای مجازی به من اجازه میدهد که اگرچه به کشورهای دیگر نرفتهام، با نکات مثبت آنها آشنا شوم و از آنها یاد بگیرم. منادی گفت که طبق گزارشی که اخیراً در ایسنا منتشر شده، ۷۳٫۶ درصد از جوانان بیشتر ۱۸ سال ایرانی از فضای مجازی استفاده میکنند. اما وضعیت کنونی جامعۀ ما نشان میدهد که با وجود این استفادۀ گسترده از اینترنت، نتوانستهایم نکات خوب فرهنگ غرب را برداشت کنیم. برای مثال به این توجه کنیم که چقدر از فرهنگ گفتوگو میان والدین و فرزندان، که در فرهنگ اروپا وجود دارد و بعضا در فیلمها و برنامههای فرهنگیشان بازنمایی شده، برداشت کردهایم.
چشمانداز خانوادۀ ایرانی
منادی دوباره به این نکته اشاره کرد که در میان جوانان ۱۸ سال به بالا چشمانداز امیدوارانهای وجود دارد. آنها در مقایسه با نسلهای قبلی پرسش دارند، و آگاهی بیشتری دارند. اما با توجه به آمارهایی که دربارۀ خانواده وجود دارد (افزایش سن ازدواج، طلاق و تک فرزندی و …) و همچنین آسیبهایی که در جامعه رواج دارد (اعتیاد و سرقت و ناامنی و …) به نظر میرسد وضعیت خانواده در ایران چندان خوب نیست و خانوادۀ ایرانی در وضعیت فروپاشی قرار دارد.
وی بر این موضوع تأکید کرد که تا بهحال هیچ تشکیلاتی در ایران ایجاد نشده که در آن محققان حوزۀ خانواده بتوانند طرح و برنامههای خود را برای کاهش این آسیبها و بهبود وضعیت خانوادۀ ایرانی ارائه دهند. او گفت: دو سال قبل من در دانشگاه نانتر سخنرانی داشتم. در این کنفرانس، خانم ژان وی یو برگونیه که مدیر مطالعات خانواده در این دانشگاه است، گفت آنها در حال انجام طرحی هستند که در آن تعدادی جامعهشناس و روانشناس با کمک بودجۀ مناسبی که در اختیارشان گذاشته شده، در حال پژوهش دربارۀ چگونگی وضعیت خانواده هستند. اما در جامعۀ ما برنامه و بودجهای به بهبود وضعیت خانواده اختصاص داده نمیشود.
راهکار برای بهبود وضعیت خانوادۀ ایرانی در عصر ارتباطات
منادی گفت: ما دانشگاهیان میخوانیم و مینویسیم و سخنرانی میکنیم و تلاش میکنیم از این رهگذر بر جامعه تأثیر بگذاریم. در مقابل به دلیل سطحینگر بودن جامعۀ ما، تأثیر سلبریتیها بر مردم و خانوادهها بسیار بیشتر از ماست و حتی استقبال از کارگاههایی که آنها برگزار میکنند، بسیار گسترده است. در حالیکه اگر ما کارگاهی برگزار کنیم و نتایج پژوهشهای خود را در آن ارائه دهیم، با استقبال مواجه نمیشویم. به نظر منادی در دانشگاه نیز چنین وضعیتی وجود دارد، و حتی بسیاری از دانشجویان دکتری نیز مقالاتی را که به آنها معرفی میشود، نمیخوانند. از دیدگاه وی این پرسش جدی وجود دارد که چرا در جامعۀ ایران از کتاب، مقاله و نتایج پژوهشها استقبال نمیشود و چگونه میتوان این علاقه را در آنها ایجاد کرد؟